1096- دقّت؛ خیلی فراتر از استانداردهای جهانی؛ اصن دقّت در حد المپیک!
چند وقت پیش فندک آشپزخونهمو شستم و دیگه روشن نشد. حق داشت روشن نشه. منم بودم روشن نمیشدم. رفتم یه فندک دیگه بخرم. فروشگاهه کلاً یه مدل بیشتر فندک نداشت. برش داشتم و یه نگاهی به بر و روش انداختم و دیدم جای شارژ نداره. یه برگه کنارش بود و یه متن خارجکی در حد یه مقاله روش نوشته بود. اون وسط مسطای متن دیدم نوشته non refillable. گشتم دنبال قیمتش و دیدم نوشته 11500. فکر کردم چون مجدداً نمیشه پرش کرد، هزار و صد و پنجاه تومن منطقیه. سه تا برداشتم. یه کم خوراکی موراکی هم برداشتم. خوراکیها حول و حوش دویست تومن شد و قیمت این فندکا توش گم شد. بعداً تو خونه هویجوری داشتم لیست خریدامو مطالعه! میکردم که صفرای قیمت فندکا نظرمو به خودش جلب کرد. صفر ریالشو حذف کردم و دیدم باز یه صفر اضافه داره. قیمت خوراکیا رو یکی یکی کم کردم و دیدم قیمت فندکا واقعاً یه صفر اضافه داره. اون مقالهی خارجکیِ توی فندکو دوباره مطالعه کردم دیدم نوشته قیمت: یازده هزار و پونصد تومن! نه ریال. سه تا فندکِ غیرقابل شارژِ یازده هزار و پونصد تومنی.
دیروز از یه خانومه دستفروش تو مترو نخدندون گرفتم. سه تومن. آخرین اطلاعی که از قیمت نخدندون داشتم دو سال پیش بود، حول و حوش پونزده تومن. خب سه تومن خیلی ارزون به نظر میرسید. نوشتههای بستهبندیشو مطالعه کردم دیدم نوشته 40 سانتیمتر. گفتم خب خوبه. منطقیه. خریدم. اومدم خوابگاه دیدم نوشته هر بار هنگام مصرف 40 سانتیمترشو ببرید بپیچید دور انگشتاتون. طول کل نخ: 50 متر.
بچهها میگن اگه با همین فرمون پیش بری به خیال اینکه با یکی متولد 67، 68 نشستی پای سفرهی عقد، یهو بله رو میگی و میبینی عه! یارو شصت و هفت هشت سالشه.
بعداًنوشت: کامنت گذاشتن انگِ 4 درصدی بهم زدن :دی پرسیدن چی خریدی شده حول و حوش دویست تومن. از اونجایی که من از همهی کارام عکس گرفتم، میگیرم، خواهم گرفت؛ توجه شما رو جلب میکنم به دو جعبه هیس و سه جعبه چیچک و هفت هشت ده تا دسر و ژله و چهار تا شکلات صبحانه و دو جعبه شکلات و چند تا تن ماهی و سه فقره فندک. چهار قلم جنس بیشتر نیست.