پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آنچه گذشت

۱ مطلب در دی ۱۴۰۴ ثبت شده است

دو روزه سر کار نرفتم نشستم خونه که این مقاله رو تموم کنم. تموم نمیشه :|

یکی از سؤالات امتحان امروز دوازدهمی‌ها این بود که استاد شفیعی کدکنی در پاسخ به بیت «سعدی، به روزگاران مهری نشسته در دل * بیرون نمی‌توان کرد الّا به روزگاران» این بیت را سروده است: «گفتی به روزگاران، مهری نشسته گفتم: بیرون نمی‌توان کرد حتی به روزگاران». از دانش‌آموزان خواسته بودم درک و دریافت خود را از این دو بیت بنویسند. 

سعدی از محبتی صحبت می‌کنه که در طی سال‌ها ایجاد شده و برای بیرون کردن اون محبت از دل، باید سال‌ها سپری بشه و محبتی که شفیعی کدکنی ازش حرف می‌زنه حتی با گذشت زمان هم کمرنگ نمیشه.

فردا باید برم مدرسه برگه‌های امتحان امروز دوازدهمیا و دیروزِ دهمیا رو بگیرم تصحیح کنم.

مامان و بابا یه هفته‌ای تهران بودن. چند روز پیش برگشتن. موقع خداحافظی گوله‌گوله اشک می‌ریختم و اونا هم با بهت و حیرت تماشام می‌کردن که وا! بابا گفت فکر می‌کردم بعد از گذشت این همه سال (پونزده سال!) این مسئله (مسئلۀ دلتنگی!) دیگه حل شده برات.

و من یاد بیتِ شفیعی کدکنی افتادم. دوری و تنهایی و دلتنگی حل نمیشه پدرِ من! حتی به روزگاران!

 

 

این سؤالِ آخرین بار کی احساس تنهایی کردیو دو سال پیش یکی از هم‌کلاسیام با جواب‌هایی که بهش داده بودیم استوری کرده بود. یادم افتاد که اسکرین‌شات گرفته بودم از جوابم.

مامان مربای هویج و به آورده برام. صبح هر کاری کردم درِ شیشۀ مربای به باز نشد. زورم نرسید. یاد سؤالِ دو سال پیشِ این هم‌کلاسی افتادم. و مجدداً احساس تنهایی کردم.

۰ نظر ۰۹ دی ۰۴ ، ۲۲:۳۷
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)