پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دختر حوا» ثبت شده است

این عکسو دختر حوا فرستاده:


داشتم از اتوبوس پیاده می‌شدم؛ بابا تریپ راننده تاکسیارو برداشته می‌گه: 

خانم تاکسی می‌خواین؟ آبرسان ده تومن!

من: آقا من دانشجوام! آه در بساط ندارم، اگه مجانی می‌بری بیام سر راه سنگکم باید بگیریم :))))


صبح رسیدم، دیدم پسورد وای فایمون عوض شده؛

من: بابا پسورد چیه؟

بابا: اول صبونه بعد اینترنت

من: مامان؟

مامان: اول صبونه

داداشم هم که دانشگاه بود


و یکی از عظیم‌ترین و الیم‌ترین عذاب های سفر! تنهایی پیاده شدن برای نمازه

ینی آرزو به دل موندم یه بار این راننده بگه 20 دیقه نماز و همه بپرن پایین

خب پیاده نمیشین، نشین؛ ولی چرا یه جوری نگام می‌کنید آخه!!!


و جا داره تشکر کنم از راننده محترم که با اینکه می‌بینه من تنها بانوی اتوبوسم

باز میاد بلننننننننننننننننننننند اسممو صدا می‌زنه که بلیتمو که اینترنتی گرفته بودم بده بهم

این یارو منو یاد دکتر ف. انداخت که تنها دختر کلاس اخلاق مهندسی‌ش بودم و

باز موقع حضور و غیاب اسم منو می‌خوند!!! و سرشو بلند می‌کرد ببینه همون قبلی ام یا نه!


و تشکر از زهرا که دیشب تو حیاط مسجد دانشگاه بغلم کرد و بوسید و گفت

چه خوب که داری خوب‌تر میشی و چه خوشحالم که این‌جا می‌بینمت :)


و تشکر ویژه از خودم که 11 شب از دانشگاه تا ترمینال آزادیو پیاده رفتم :دی

۱۰ نظر ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۳:۲۲
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

247- معرفی وبلاگ

چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۰۷ ب.ظ

از وبلاگ "با خودم حرف می‌زنم" - جانا سخن از زبان ما می‌گویی

از وبلاگ "کافه تنهایی" - که حداقل تو ذهن خودت مرد بمونی

از وبلاگ "خرمالوی سیاه" - سفر همیشگی پستونک

از وبلاگ "میس طلبه بلاگ" - درد دل معلمانه

از وبلاگ "جوگیریات" - این محرم و صفر است

از وبلاگ "مستر طلبه بلاگ" - قانون آرامش

از وبلاگ "پرسپکتیو سرهنگ" - پست 84

از وبلاگ "عمو" - جملات یکسان

از وبلاگ "HOPE" پست 286


همچنین این چهار تا که به دلیل مشکل بلاگفا فعلاً در دسترس نیستند:

سخت ترین دوران آتئیست بودن فصل امتحاناست از وبلاگ "دچار باید بود"

باوفا خواندمت از عمد که تغییر کنی... از وبلاگ "مفرد مذکر بی مخاطب"

دانشگاه از وبلاگ "تلخ همچون چای سرد"

بر باد رفته از وبلاگ "خرمای سیاه"

۶ نظر ۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۰۷
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

روز اول یه آقاهه رو دیدم کپی وحید طالب‌لو (یه زمانی دروازبان دوم تیم ملی بود)

عین سیبی که از وسط نصف کرده باشی

یه خانوم مسن هم باهاش بود, رو ویلچر که حدس زدم مامانشه

چند دقیقه بعد یه دختربچه رو باهاش دیدم و حدس زدم دخترشه

بعد این دختره اومد به این خانومه که کنار ما نشسته بود گفت بابا میگه بیاین بریم

فهمیدم این خانومه هم زنشه

یه دختره هم کنار خانومه بود که به خاطر شباهتش به آقاهه حدس زدم خواهرش باشه

ینی عمه‌ی دختربچه 

روز بعد دوباره همین خانواده رو همون جا موقع نماز دیدم

روز بعد تو حیاط دیدمشون,

روز بعد خانومارو توی حرم دیدم,

بعدش توی بین الحرمین دیدم,

تو قسمت امانت و کفشداری دیدم و 

توی بازار دیدم

ینی الان حس می‌کنم برگردم تبریز بازم می‌بینمشون و لو ترک نبوده باشن

و حتی امکان داره که خونه‌شون کوچه روبه‌ررویی خوابگاهمون باشه مثلا

+ یاد این پست دختر حوا افتادم 


دیروز از یکی از خانومای مسئول حرم (فکر کنم بهشون میگن خادم) پرسیدم کی دعای کمیلو می‌خونن

نفهمید

گفتم زمان؛ کمیل؛ وقت؛ ساعت؟

گفت, ثمن, ثمان, یا یه همچین چیزی

گفتم اوکی فهمیدم؛ هشت

دستشو نشونم داد و با انگشتش نوشت هشت

گفتم فهمیدم

ولی خب ول کن نبود

فکر می‌کرد متوجه نشدم :|

رفتم نشستم حرم, روبه‌روی ضریح, همون جای همیشگیم :دی

دعای توسل و زیارت عاشورا و هر چی عشقم می‌کشید می‌خوندم و 

یه خانومه تو کف من بود

هی نگاه می‌کرد

نماز می‌خوند

ذکر می‌گفت, تموم میشد

باز نگام می‌کرد

نماز می‌خوند

باز هی نگام می‌کرد

کتاب دعارو که بستم, اومد نزدیک‌تر و گفت التماس دعا, قبول باشه, خدا حاجتتو بده, اهل کجایی و

هیچی دیگه!

بعدش رفت

چیه؟

کلید اسرار که نیست حتماً انتهای عبرت‌انگیز داشته باشه

والا

۲ نظر ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۹
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

اینایی که اسم برنجشونو میذارن تورنادو, نمیدونن تورنادو لقب و کنیه و تخلص منه؟

نمیدونن تورنادو اسم وبلاگ 8 ساله ی منه؟ 

اینا از خدا نمیترسن؟!!

حیف نیست روی برنج‌های هندی و پاکستانی و تایلندی که نه عطری دارن نه قد می‌کشن و

معده رو هم داغون می‌کنن تازه اصلا مزه هم ندارن چنین اسم وزینی بذارن؟!

حقا که غیر از برنج‌های خوش‌عطر و خوش‌پخت کشور خودمون هیچ برنج دیگه‌ای نباید اسمش تورنادو باشه


با تشکر از دختر حوّا بابت عکس


بعداً نوشت: اینم از برنج دخترام نسیم و خاطره

ظهر باس برم از امام حسین و حضرت ابوالفضل, محسنم بطلبم که جمع خانوادگی‌مون تکمیل شه :)))))

دکترا میگن توهّم حاد داری ولی من باور نمی‌کنم, الکی میگن :))))))

از مسئولین خواهشمندم برای ساحل و طوفانم هم برنج تولید کنن :دی

با تشکر

۱۳ نظر ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۳
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)