پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خانم نجفی» ثبت شده است

۱۵۰۲- جور از حبیب خوش‌تر، کز مدعی رعایت

چهارشنبه, ۳ دی ۱۳۹۹، ۰۷:۲۰ ب.ظ

در رابطه با پست قبل، من زمستانو تو اون جمله در مفهوم زمانیش در نظر می‌گرفتم و برای همین اون ترجمهٔ «زمستانی را که از تو دیدم» به دلم نمی‌نشست. نمی‌دونم چرا معنی استعاری زمستان به ذهنم خطور نمی‌کرد و بخش استعارهٔ مغزم کلاً تعطیل بود.

حالا اومدم ضمن تقدیر و تشکر از دوستانی که پیام دادن گفتن اینجا زمستان، استعاره از تلخی و بداخلاقی و ترشرویی هست و در واقع شاعر، بدخلقی‌هایی که از او دیده رو با خوش‌خلقی هیچ کس دیگه‌ای عوض نمی‌کنه و مرا از تاریکی‌های جهل نجات دادن بگم یه بارم تو مدرسه خانم نجفی (نمی‌دونم ناظم بود، معاون بود، مسئول امور پرورشی بود یا چی. همونی که دفترش طبقهٔ دوم بود) بهم گفت برای روز معلم یه متن می‌خوایم بنویسیم. شنیدم قلم خوبی داری. قلمتو لازم داریم. گفتم باشه و رفتم از جامدادیم قلم بردارم ببرم براش. که البته خدا رو شکر دم در دوزاریم افتاد منظورش چیه.


۷ نظر ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۹:۲۰
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)