پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

366- هدف، درآوردن چش و چال ملّته، و لاغیر

جمعه, ۲۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۶ ق.ظ

عصر با نسیم - هم‌اتاقیم- یه سر رفتیم تجریش که چرا و چه‌جوریش بمونه برای بعد

یه خانومه تو مترو بدلیجات و اینا می‌فروخت؛ می‌گفت خانوما بیاید بخرین اینا جاری کُشَن

گفتم چی چی کُش؟

گفت جاری کُش؛ می‌تونی باهاشون چش و چال جاری‌تو درآری

گفتم آخه من که جاری ندارم :(

گفت تو بخر, چش و چال خواهر شوهرتو درآر

گفتم آخه خواهر شوهرم ندارم متاسفانه :(

خانومه نشسته بود؛ سرشو بلند کرد و نگام کرد

منم ادامه دادم حرفمو

گفتم آخه می‌دونی؟ من اصن شوهر ندارم :دی

خانومه: بخر چش و چال در و همسایه رو درآر خب!


+ نخریدم :) احتمالاً من جزو اون خواهر شوهرایی خواهم بود که چش و چالم با این چیزا درنمیاد!

۹۴/۰۷/۲۴
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

هم‌اتاقی شماره 1

نظرات (۹)

o_o

پاسخ:
D;
بیچاره زن امید! :)))
پاسخ:
نتیجه می‌گیریم زن داداشم هر کاری کنه که چش و چالم دربیاد, درنخواهد اومد
۲۴ مهر ۹۴ ، ۰۱:۰۹ اسی بولیده
اصلا چه معنی داره زن داداش بخواد چش و چال خواهر شوهر و دربیاره؟؟؟؟:@
پاسخ:
اونم خواهر شوهر گلی مثل من!
۲۴ مهر ۹۴ ، ۰۱:۱۲ اسی بولیده
و من !! :دی
پاسخ:
و تو :)))
۲۴ مهر ۹۴ ، ۰۸:۴۵ نگــ ❤ـار
اون خانومه اصلا براش مهم نبوده که چی میگه فقط میخواسته آت و آشغالاشو بندازه به ملت :دی
پاسخ:
:)))
پس هدف اصلی فروش و هدف ثانویه درآوردن چش و چال ملت بود :دی
۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۱:۱۶ ثریا شیری
حالا جدا از قضیه ی فان ِ (!!!) این مطلب :دی
من نمیدونم واقعا چرا اینطوری دارن دشمنی بین جاری ها و خواهرشوهر/عروس ها رو بیشتر میکنن مثلا خانومه میگفت: بیاین بگیرین هدیه بدین به خواهرشوهرتون! :|
پاسخ:
آره والا!
۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۱:۳۳ مـــیـــمـــ ☺☺
:/به خانومه میگفتی جای بدلیجات شوهر بفروشه
پاسخ:
:))))
حالا واقعا خوشکل بودن ک میخواست اینطوری فتنه بندازه یا ن؟
پاسخ:
من چون خوش نمیاد کلاً صلاحیت نظر دادن ندارم
۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۶:۵۱ شن های ساحل
بنظرم مترو آلودگی صوتی زیادی داره خوبه با سروصدا اذیت نمیشی:)
پاسخ:
همیشه هندزفری تو گوشمه :)