پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

258- کفش نو

يكشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۴۹ ب.ظ

استادمون میگه واژه های نو، مثل کفش نو یه مدت اذیتت می‌کنن، ولی زود بهشون عادت می‌کنی

چند روز پیش یه جفت کفش خریدم و حتی تو مغازه امتحانشم نکردم، همین که دیدم اندازه مه و دوستش دارم، خریدم. البته لازم هم داشتماااا، قیمتشم خوب بود؛ ینی فقط فاکتور علاقه و اندازه مهم نیست، نیاز و قیمت هم مهمه

حالا همین کفشارو صبح پوشیدم و حس کردم پامو میزنه

الان ینی بعد کلاس نگاه کردم دیدم جورابم خونیه که هیچ، شلوارم هم خونی شده


نت لازم دارم و بعد کلاس می‌خواستم برم دانشگاه سابقم هم نماز بخونم هم ناهار بخورم هم پست بذارم و بعدش برم انقلاب برای کتاب؛ هشت جلد کتاب باید بخرم؛ کمدم باید بخرم، لباسا و کتابام هنوز تو چمدونه؛ نون هم باید بگیرم :(((((

الان موندم با این شلوار چه جوری نماز بخونم

برم مسجد یه جوری تو حوض بشورمش مثلا!

سفیدم هست لامصب، اگه مشکی بود متوجه نمیشدم... اه

۹۴/۰۶/۲۹
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

آهنگر دادگر

نظرات (۱۳)

:)
پاسخ:
:)
هه..استادت..ب قول جناب خان بضی وقتا ی کفشه تا اخرش هی پاتو میزنه..کلمه های استاد ساختت هم مث این کفشه ان..
پاسخ:
از فردا یه کفش دیگه می‌پوشم!
عادت ندارم چیزیو که اذیتم می‌کنه تحمل کنم
چقدر بد.
پاسخ:
آری! خیلی بد...
۲۹ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۱۳ مستر نیمــا .
علاوه بر قیمت و نیاز یه فاکتور دیگه هست که باید در نظر بگیری!!!! راحتییییی
پاسخ:
اوهوم...

بین راه چسب زخم بگیر یا اگه خیلی ناجوره برو داروخونه بگو گاز استریل و چسب ضد حساسیت میخوام
پاسخ:
همیشه چند تا چسب زخم تو کیفم دارم
به جای پول خرد انقدر چسب بهم دادن که نگو :دی

ممنون که کلا به فکر منی! من اگه تو رو نداشتم چی کار می‌کردم؟ :))))

عزیزمی. :)))....یه مقداری نگرانتم اگه کمکی خواستی بگو در هر صورت سعیمو میکنم....جدی میگم..
تازه نگران شام ات هم هستم..حتما یه چیزی بخوریا...
پاسخ:
ناهار که بستنی خوردم
شامم یه کاریش می‌کنم :دی
من بیشتر به فکر صبونه‌ی فردام :(((
خب صبحونه رو که گفتن بیا اونجا بخور دیگه مشکل نداری...
اگه مشکل داری الان سر راه نون و مربا بخر...
چایی که داری دیگه ؟نداری چای کیسه ای بگیر
فردا کلاست از چند؟اگه خیلی زود از شب لقمه بگیر برای فردا صبحت
از الان فکرشو بکنی بهتره چون برسی خوابگاه انقدر خسته ای فقط میخوای بخوابی
پاسخ:
عاشقتم

چشم :)))
سر راه کمد هم باید بگیرم
۲۹ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۲۱ خانم الفــــ
دغدغه های دانشجویی :)
پاسخ:
واقعا!!!
تجربه ی من که ثابت کرده
کفشی که ائلش پات رو بزنه تا آخر قراره بزنه..نپوشش..خودآزاری که نداری!
پاسخ:
اوهوم...
تا حالا سابقه نداشته کفشی پامو بزنه
اخ اخ میفهمم چی میگی یعنی الان تمام آرزوت این بود که کاش اصن نگاه نمی کردی که شلوارت خونی شده یا نه کاش اصن حواست نبود :))))

* درک میکنم حالتو دختر جون :)فقط مواظب خودت باش ..کمی استراحت بده به خودت =)
پاسخ:
با مشقت فراوان شستمش بالاخره :))))
آخی...  پاتو چه داغونی کردش
واقعا کاش نمیدیدیش معلوم شد چقد تنبلم؟!
من برای وضوگرفتن سر شستن جای زخمی خونی رو پوستم که هرچی میشورم بازم دستمال صورتی میشه و رد خونش باقی مونده و بند نمیادم دردسرها دارم چه برسه به شلوار پام توی محیط بیرونی که شلوار دیگه ندارم که بپوشم و همونو تو پام باید بشورم و آب بکشم
پاسخ:
:(((((
اذیت نکن خودتو :)
پاسخ:
من اذیت نمی‌کنم :دی این اذیتم می‌کنه :))))
دقیقا همین مسئله برام به وجود اومد ... اونم توی خوابگاه :)
سخته!
پاسخ:
اوهوم...

تو الان کدوم مریمی؟