پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

214- اتاق تکانی به سبک تورنادو

چهارشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۴۶ ب.ظ

می‌دونم یه کم زوده ولی کم کم دارم چمدونامو می‌بندم

زیرا این کار به آرامش نیاز داره!

برای هر مساله‌ای, 95 درصد زمان و انرژی‌مو می‌ذارم برای فکر کردن و تصمیم گرفتن روی اون موضوع و

مدام سبک سنگین می‌کنم, شرایط و تصمیم‌هامو شبیه‌سازی می‌کنم, بهینه‌سازی می‌کنم,

تصمیم می‌گیرم و منصرف میشم و هی تصمیم می‌گیرم و منصرف میشم و

آخر سر فقط 5 درصد زمان و انرژی‌ صرف عملی کردن افکار و تصمیم‌هایی که گرفتم می‌کنم...

(خودم می‌دونم پیچیده فکر می‌کنم, شما دیگه به روم نیارید)


یه مثال ساده اش وقتیه که خوابگاهم و می‌خوام برگردم خونه, یا خونه‌ام و می‌خوام برم تهران

ساعت‌ها میشینم و به این فکر می‌کنم که کِی برم, با چی برم, با کی برم, با چی برم کی می‌رسم,

این وسیله چه قدر ممکنه تاخیر داشته باشه, آیا تاخیر برام مهمه یا نه, می‌تونم چمدون ببرم یا نه؟

اگه آره چی ببرم, چی بیارم, حتی یه موقع‌هایی هزینه هم مهمه,

حجم وسیله‌هامم مهمه, چون هیچ وقت خرت و پرتامو نمی‌ذاشتم خوابگاه بمونه

یا نمی‌ذاشتم انباری و با خودم برمی‌گردوندم خونه و 

واقعاً مدیریت کردن چهار پنج تا چمدون و چندتا کارتن برای یه دختر تنها آسون نیست.


علی ایُ حال ظرف و ظروف و وسایل آشپزخونه و خرت و پرتایی امثال اتو و پتو و بالشو اوکی کردم و

دیروزو اختصاص دادم به سر و سامون دادن لباسام

اینکه چیارو ببرم چیا بمونن و یه سریاشونم خیلی وقت بود نپوشیده بودم

اونارم جدا کردم بدم بره

به همون اندازه که به حفظ خاطراتم علاقه مندم و رسالتم حفاطت از کتب دوران ابتدائیمه 

به همون اندازه از نگه داشتن وسایلی که به کارم نمیان بیزارم

ینی اگه به کار یکی دیگه بیان, نمی‌تونم نگهشون دارم

امروزم اختصاص دادم به لوازم التحریر و ابزار جزوه نویسی :)))))

خودکارایی که پست 83 خریدیم به انضمام دو فقره خط کش که گذاشتمشون تو چمدون

هر کدوم از این خط‌کشا به اندازه یه کتاب 4 کیلویی داستان دارناااااا

از خدا که پنهون نیست, از شما چه پنهون برای اون استیل 15 سانتی دو هفته ظرف شستم تا بهش برسم

فردا هم باید یه سر و سامونی به کتابام بدم که ببینم چیارو ببرم و چیا بمونن

احتمالاً همه‌ی دیکشنری‌ها و لغت‌نامه هارو ببرم

این همه مقدمه چینی کردم که بگم موقع اتاق تکونی این دوتارو پیدا کردم و

یادم نمیاد از کی و کِی و به چه مناسبتی گرفتم

شرمم باد!

ولی یادمه اینو داداشم برای تولدم خریده بود :دی (مدیونید اگه فکر کنید به اون یادداشته نگاه کردمااااا)

۹۴/۰۶/۰۴
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

امید

نظرات (۱۲)

۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۰۷ فاطمه (خودکار بیک)
دستخط برادر گرام از پهنا درون لوزالمعدم :))))
پاسخ:
:))))
سالی یه خط کش میگرفتم
ولی الان یه دونه هم ندارم
+خیلی پیچیده فکر میکنید! :))
 درمانش  بی برنامه بودنِ میدونم سخت به نظر میرسه
اما شما امتحان کن
یه بار خودتو همچین یِیهو بنداز تو دل ماجرا  از این وسواس و حجم بالای پروسِس ذهنی خلاص میشی
پاسخ:
عمررررررررررررررررررررررررررررررررراً
من برای یه دوش گرفتن ساده هم کلی برنامه ریزی دارم که چی بپوشم

۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۴۴ خانم الفــــ
چه خوبه که سر فرصت کارهات رو انجام می دی...ان شاءلله مقدمه ای برای شروعی عالی  باشه :)
پاسخ:
ممنون :)
نسرین نیگا : کلیک 
:دی
پاسخ:
عه!
تو هم از اینا داری :))))))
حیف که من نمیدونم کی برام خریده
۰۴ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۲۳ مبهم الملوک
پیچیده فکر کردن رو شدیدا باهات موافقم 
چون بعدش ادم پشیمون نمیشه .. چون قبلش همه ی جوانب رو سنجیده
لوازم التحریر را عاشم 
منم بیشتر وسایلمو خریدم ..فقط چندتا دفتر مونده 
   برزگان فرموده اند ....سریع باش تا قشنگ کامروا شوی و حس خیلی خیلی بد شیمونی سراغت نیاد
پاسخ:
:))))) آخی... یادش به خیر
لوازم تحریر مدرسه :))))
۰۴ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۵۸ شیمیست خط خطی
واااو آماده کردن وسایل خوابگاه :) یادش بخیر، منم همینجوری بودم :)
دلم تنگ شد :/
امسال اولین سالیه که خوابگاهی نیستم :/ آخه دانشگاه جدید ور دل خونمونه
الان به خرید لوازم التحریر فقط فکر می کنم :))
پاسخ:
:)))) تبریک میگم که ور دل خونه تونه
به دو دسته از آدما حسودیم میشه یه دسته شون غیر خوابگاهیان
انشالله به سلامتی عزیزم :)

ودر اخر باید بگم مرسی تفاهم!!!!! :)

پاسخ:
:)))) تو نیمه گمشده منی
۰۴ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۲۲ نیمه سیب سقراطی
بیا به منم یاد بده باید چی ببرم چی نبرم ! 
کارشناسی م که همین جا بود ! ارشدم "ممکنه" یه جا دیگه باشه !
پاسخ:
:دی
بستگی به سبک زندگیت داره که چی ببری 
من سعی میکردم کمترین وسیله رو با خودم ببرم
من عاشق دستخط های فانتزیم :))))))
سعی میکنی کتابای ابتداییتو حفظ کنی؟
در عوض من سعی در از بین بردنشون دارم !
ازشون متنفرم ....
میخوام تمام وسایل و خاطراتی که مربوط به دبستانه توی قبرستون مغزم دفن کنم
پاسخ:
من همه رو نگه داشتم
بازم شروع شد :دی

پاسخ:
بوی ماه مهر
این همه چمدون ؟؟؟!!!!
مگه میشه اون خط کش و داستان ظرف شستنتُ فراموش کنیم:دیییی



پاسخ:
:))))

+ وبشو تعطیل کرد
خبری ندارم ازش
در ایالت شما قدم میزنیم
و هوا چه بس نا جوانمردانه سرد است
و ائل گلی سرد تر 
در واقع دارم یخ می زنم کم کم.. 
نسرین جان شما رستوران خیلی خوب کجا پیشنهاد میکنید
به ما گفتن برا پیتزا بریم توسکا ولی غذاش خوب نبود دارم می میرم ازرسنگی 
پاسخ:
اوهوم
خیلی سرده

+ پیتزاهای ولیعصر همه‌شون خوبن به نظرم
ولی در کل پیتزا خور نیستم من