175- چگونه با 98 تومن کیف و کفش و مانتو و شلوار بخریم؟
لاله پارک تبریز؛ اولین مرکز تجاری برندها در کشور
پارسال همین موقعها با بچههای مدرسه قرار و مدار دور همی گذاشته بودیم و
قبل قرارمون میخواستم برم کیف و کفش و مانتو و شلوار بخرم
یادمه همین موقعها خونوادگی پا شدیم رفتیم لاله پارک!
یه مرکز تجاری و تفریحیه که باعث و بانیش شوهر یه خواننده ترکیه ایه و
اغلب اجناسشم ترکیه ای! منم که وطنم پارهی تنم و حامی تولیدات داخلی!
خلاصه رفتیم تو و طبقه اول و دوم و سوم و همینجوری تا طبقه ششم یه چرخی زدیم و
به همین برکت قسم, به سوی چراغ مودم, قیمتا یه جوری بودن که داشتم شاخ درمیآوردم
جوراب و دمپایی پلاستیکیش زیر پنجاه شصت تومن نبود, دیگه خدا بده برکت به صفرای جلوی قیمت لباسا!
خب وقتی من کسی نیستم که تو مهمونی, کیف و کفشمو بکنم تو چش و چال ملت,
چه لزومی داره پونصد تومن بدم به یه کیف آخه!
منظورم این نیست که من حق ندارم و نمیتونم اون کیفو داشته باشم
ولی وقتی همون کیف و دقیقاً همون کیف یه جای دیگه قیمتش پایین تره, مرض دارم از لاله پارک بخرم؟
بله خب؛ ممکنه یه عده مرض داشته باشن!
اینارو گفتم برسم به اوضاع و احوال دامادهای جدیدی که به فک و فامیل ما پیوستن
که هر روز لاله پارکن و
واقعاً نمیفهمم چرا دخترا دست این بدبختارو میگیرن و برای خرید عروسی میبرنشون اونجا!!!
خب اگه قراره چش و چال من دربیاد که به والله درنمیاد!
اون روز, ینی همون پارسال که رفته بودیم لاله پارک, نیم ساعت یه ساعتی گشتیم و هیچی نخریدم
فردای اون روز, ینی همون پارسال داشتم میرفتم خونه مامان بزرگم اینا و
سر راه از جلوی یه مغازهی کاملاً معمولی رد میشدم که یه مانتو چشممو گرفت
همین مانتوی سبز آبی! سی و پنج تومن!
و مانتویی که اون موقع تنم بود قیمتش چندین برابر همین مانتوی سبز آبی بود
یه خیابون پایین تر, یه مغازه دیگه بود یه شلوار تک سایز داشت که اندازه تن هیشکی نبود جز من
اونم خریدم 20 تومن و قیمت شلواری که اون موقع تنم بود صد تومن بود
بعدش رفتیم کفش بخریم
اون کفشی که میخواستمو پیدا کردیم که صد تومن بود,
دیدم مغازه روبهروییش نوشته به علت تغییر شغل تخفیف و فلان و بهمان
رفتم پرسیدم دیدم همین کفشی که میخوامو داره و 35 تومن
حالا فکر کنید گیس و گیس کشی که تو باید اون صد تومنی رو بخری و
منم که از خر شیطون پیاده نمیشدم که اون 35 تومنی رو میخوام!
خدایی عین هم بودن! حتی مارک زیر کفشم چک کردم و نوشتههاشونم عین هم بود
خلاااااااااااااااااصه, با نود تومن هم کفش خریده بودم هم مانتو هم شلوار و
هویجوری که از جلوی یه مغازه دیگه رد میشدم, چشمم یه کیف سفید توی ویترینو گرفت
آقاهه گفت اونو گذاشتم ویترین و خاک خورده و نمیشه و فقط همونو داریم و
گفتم اشکالی نداره میشورم,
گفت پونزده تومن
نه گذاشتم نه برداشتم گفتم هشت تومن و
گفت باشه و یه کیف سفید آدیداس خریدم به بهای 8 تومن! (آدیداسش تقلبیه به همه هم میگم تقلبیه)
حالا اینا رو نگفتم که بگین وای چه دختر خوب و کم خرجی!
نه داداش!
همین چند روز پیش از جلوی طلافروشی رد میشدیم,
یه النگو, از این یه سانتیا که رنگشون بین زرد و سفیده چشممو گرفت,
یه کم تو کارتم وجه نقد داشتم!!! و چندرغاز توی کیف پولم!!!
یه جوری با عیدی و کادوهای تولدم یه تومنو جور کردم و اینم خریدم :دی
خلاصه خدا نکنه یه چیزی چشم مارو بگیره, تا نگیرمش ول کن که نیستم :دی
حالا هر موقع دور هم جمع میشیم برای ملت تعریف میکنم که چه جوری با 98 تومن میشه کیف و کفش و مانتو و شلوار خرید که هنوزم که هنوزه خوب موندن و اون لباسایی که چند برابر اینا خریده بودم بعد یکی دو ماه به زبالهدان تاریخ پیوستن
و در پایان: