۱۶۹۹- دُژَم
دُژَم یعنی کسی که همزمان خشمگین و غمگینه. امشب خانۀ پدری فیلمی به کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی کیانوش عیاری محصول سال ۱۳۸۹ (که بارها اکران و توقیف و رفع توقیف شد) رو دیدیم. تأثیرگذار بود. داستانش تکراری، اما شیوۀ پرداختن به موضوع جدید بود. هر بار که پدر خانواده از لابهلای آجرهای زیرزمین خونه تاببازی کردن نوهشو نگاه میکرد زمان چند سال جلو میرفت و وضعیت زنان و دختران کمی، فقط کمی، بهتر میشد. اما احساسم بعد از دیدن این فیلم دژم بودنه. خشمگین و غمگین.
اگر تو فیلمی که آذرماه دیدیم مشتمشت خاک رو بر سر اغلب مسئولین کردم و حرص خوردم، این بار اون خاکها رو بر سر مردانِ ظاهراً متعصب و الکی غیرتی سرزمینم میکنم که معنی و مفهوم درست تعصب و غیرت و آبرو رو متوجه نشدن. کوچکمغزهای بیشعور.
الان حالت بیشتر ایرانیا در حالت دژم هستش
ناراحت و اندوهگین از کشوری که به دست یه عده به تاراج میره و ملتش رو با مسائل پیش پا افتاده سرگرم کردن:(