پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۴۶۲- فقط به یک‌ها

چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۲۸ ق.ظ

استاد شمارۀ ۲۱ نسبت به حضور و غیاب از بقیه حساس‌تره. این هفته وقتی دید غایبا زیادن و همۀ حاضرین هم براش یک نفرستادن عصبانی شد. گفت دیگه لینک جلسات ضبط‌شده رو نمی‌دم بهتون. هر جلسه انقدر مطلب می‌گه که باید حتماً یکی دو دور دیگه ضبط جلسه رو ببینی تا بفهمی چی شد و چی قراره بشه. با گوش دادن هم نمیشه فهمید. باید حتماً ببینی چی کار داره می‌کنه. اسم درسش مهارت‌های پژوهشه و به طرق مختلف سرچ و ریسرچ یادمون می‌ده. انقدر عصبانی بود که تر و خشکو داشت باهم می‌سوزوند. یه کم بعد گفت لینکو می‌دم، ولی فقط به اونایی که اعلام حضور کردن می‌دم. تو گروه هم نمی‌ذارم که همه ببینن. خصوصی فقط برای اونایی که یک فرستادن می‌فرستم و راضی هم نیستم به غایبا لینکو بدین. اون لحظه داشتم فکر می‌کردم چه روش خوبی؛ این فصل که تموم شد، منم لینک فصل بعد از دکتری رو فقط برای اونایی که یک فرستادن می‌فرستم و راضی هم نیستم به غایبا لینکو بدین. 

بعد از کلاس اومد تو گروه پیام گذاشت گفت:



پ.ن۱. برای ضبط دسکتاپتون می‌تونید از نرم‌افزار کمتازیا استفاده کنید و به این صورت ازش خروجی بگیرید. برای گوشیا هم کلی اسکرین ریکوردر هست که هر کدومو خواستید می‌تونید نصب و استفاده کنید. دلیل اینکه این نرم‌افزارها زیاد به دردمون نمی‌خوره و حتماً لینک استاد رو می‌خوایم اینه که اولاً احتمال اینکه نت ما قطع بشه و ضبط متوقف بشه هست، در حالی که تو ضبط استادها این قطعی اتفاق نمی‌افته. ثانیاً یه وقتایی پیش میاد که لازمه تو دسکتاپ، حین جلسه و صحبت استادت یه کار دیگه بکنی. مثلاً جست‌وجوی یه مطلب یا چک کردن یه چیزی از یه کتاب یا مقاله در راستای موضوع درس. یا حتی پاسخ دادن به یه پیام ضروری. ایرادش چیه؟ اولاً تو هر کار مربوط و نامربوطی بکنی توسط کمتازیا ضبط میشه و مجبوری در تمام طول مدت ضبط، از ادوبی کانکت خارج نشی. ثانیاً ممکنه اون لحظه که تو در حال جست‌وجو هستی و طبعاً صفحۀ استادت رو نمی‌بینی، یه اسلایدی مطلبی سایتی نشون بده و اون مطلب ضبط نشه و از دست بره. در واقع کمتازیا چیزی رو ضبط می‌کنه که تو می‌بینی. و برای ضبط مطلوب، مجبوری همۀ دو ساعت استادتو ببینی :))

پ.ن۲. شمام اگه برای پست قبل ۱ نفرستادید علت رو بفرمایید :))

پ.ن۳. هشتگ_قوانین کلاس رو نریزیم تو وبلاگامون :|

پ.ن۴. هشتگ_خواننده‌های خاموش رو اذیت نکنیم :(

پ.ن۵. ولی من جدی گفتم که بعد از تموم شدن دردانه آدرس فصل پنجم رو به همه‌تون نخواهم داد :|

۹۹/۰۸/۲۸
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

استاد شماره 21

نظرات (۳۵)

۲۸ آبان ۹۹ ، ۰۸:۳۴ بانوچـه ⠀

اونایی که یک نفرستادن ولی حاضری فرستادن جزو کدوم دسته هستن؟ :دی

پاسخ:
جزو همون گروهن :))

من از وقتی شباهنگ بودی میخونمت...قبلش تورنادو بودی نه؟

پاسخ:
بله بله خودشم

1

ای بابا همون هشتگ خواننده‌های خاموش رو اذیت نکنید.

خب یه خواننده خاموش و در شرف دفاع رو بیشتر اذیت نکنید.

:))))))))))

 

پاسخ:
وای دفاع :(
ایشالا خوب پیش بره کارات

من ندیده‌بودم پست قبل رو. چرا؟ ندانم!🤔

پاسخ:
بیشتر دقت کن خواهرم. بلکه تو پست قبل یه خبر مهم دادم بهتون. این‌جوری از قافله عقب می‌مونی که :))
۲۸ آبان ۹۹ ، ۰۹:۳۲ معلوم الحال

من خواستم نمک بریزم 2 دادم :((

 

پاسخ:
#خطر_ریزش_کوه_نمک

یه استادی داشتیم میومد کلاس میگفت حضور غیاب نمیکنم غایبها دستاشون بالا:))

اتفاقا دیروز هم یکی از دوستام در مورد کمتازیا صحبت میکرد ممنون از معرفی هرچند بیشتر به درد دانشجوها میخوره تا ما

پاسخ:
اگه تو کار تدریس و آموزش باشید هم به دردتون می‌خوره.
۲۸ آبان ۹۹ ، ۰۹:۴۳ هیـ ‌‌‌ـچ

هرچند به قول خودت این برخورد در شأن مخاطب نیست ولی ما رو دور ننداز :|

پاسخ:
:)))) کلی به این ما رو دور نندازت خندیدم. آقا من با شماها منم. خواننده‌هام نباشن چیزی از من نمی‌مونه که 🌸❤️

سلام. پی‌نوشت ۵ چقدر ترسناکه:(

پست قبل و که خوندم با خودم‌گفتم چه جالب فقط ۱ و فرستادن خیلی خوبه. چون وقتی همیشه خاموش بودی واقعا نمی‌دونی چی باید بگی.

 

پاسخ:
سلام
حالا نه  همیشه، ولی گاهی یه عطسه‌ای سرفه‌ای بکنین احساس تنهایی نکنم

جواب سوالت بابت علت غیبت، از جانب من فقط می تونه یه شکلک باشه:

:)

پاسخ:
آره، می‌خونمت :))
کمکی چیزی خواستی در خدمتیم :))
۲۸ آبان ۹۹ ، ۱۰:۵۶ منتظر اتفاقات خوب (حورا)

اساتید ما یه سوالی می‌پرسن میگن سریع میکروفون روشن کنید جواب بدین:-)

ولی جدی دلیل اینایی که کلاس آنلاین رو حاضر نیستند که بعد فایل ضبط شده رو ببینند چیه؟ بالاخره که این وقت رو قراره صرف کنند! 

پاسخ:
من اغلب سؤالشونو با سؤال جواب می‌دم :))
۲۸ آبان ۹۹ ، ۱۰:۵۷ محسن رحمانی

سلام 

واقعا بعضی از اساتید هستن که حضور غیاب واسشون مهمه چون میخواد بین اونی که وقت میذاره واونی که بی تفاوته فرق بذاره وحق کسی ضایع نشه و آخر ترم به اونی که بوده بیشتر کمک میکنه اگه قراره کمکی بشه.

به کیا آدرس جدید داده میشه؟

پاسخ:
سلام
به اونایی که ۱ فرستادن

دیگه کم کم دارید آماده میشید برا استاد شدن:))

پاسخ:
آره :))
چجوری استاد شدی؟
به‌مرور!

1:))

 

😂😂😂😂😂

پاسخ:
❤️
۲۸ آبان ۹۹ ، ۱۲:۱۵ 1 بنده ی خدا

😂ما از استادی که اینقدر حضور و غیاب براش مهم باشه ناراحت میشیم و معتقدیم کلاس انلاین بازدهی نداره باید ویدیو ضبط کنن و رفع اشکال انلاین بذارن(طبعا مدل درسای شما یجوریه که انلاین براش بهتره) اره خلاصه ناراحت شدم از استادتون.

 

پاسخ:
دورهٔ کارشناسی یه استاد داشتیم، وقتی کلاس شروع می‌شد اجازه نمی‌داد بریم بیرون. حتی برای کارهای به‌شدت واجب! :)) ما زیر دست اونا تربیت شدیم :))
۲۸ آبان ۹۹ ، ۱۲:۵۵ هلن پراسپرو

#خوانننده‌های خاموش گناه دارند!

پاسخ:
۹۸.۲ درصد خواننده‌های من خاموشن. من گناه ندارم؟ :))

سلام 

یعنی دلت میاد آدرستو به من ندی ؟!:(

یعنی ممکنه این اتفاق بیافته؟!:(

خدا نکنه بلا به دور :)

 

 

+

خانوم اجازه من میخونمتون تا اونجایی که بتونم ولی خب این چند روز یک کم درگیر بودم بماند یک کمم مریض احوال .

برای همین ، چند وقته همه جا  خاموش میام :)

 

پاسخ:
سلام به روی ماهت
مگه میشه من به تو آدرس ندم آخه. البته حالا کو تا اون موقع ❤️
۲۸ آبان ۹۹ ، ۱۵:۱۵ اقای ‌ میم

من 4 میذارم:)

پاسخ:
باشه :))
۲۸ آبان ۹۹ ، ۱۵:۵۸ پلڪــــ شیشـہ اے

این مدل کلاسا واسه من خوبه که دوست دارم کل ساعت کلاس و محو صحبت های استاد بشم و حواسم و پی کار دیگه ای ندم.

اما به صورت آنلاین دنبال کردن و پای سیستم بودن وسوسه کیوون داره. آدم هعی دلش میخواد یه انگولکی این طرف اون طرف بزنه و توی اینترنت بچرخه. :/ البته واسه من این مدلیه.

 

خداییش اعصاب خرد کنه که استاد باشی و صحبت بکنی و بقیه هم حواسشون دنبال یه چیزای دیگه ای باشه. مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد. دیگه شاگردا رو نبینی که هیچی. مجبورن بندگان خدا

پاسخ:
آره :(

خا نده آدرسو😒😒😒

پاسخ:
❤️

سلااام

آخ آخ بیچاره خاموشا. چون همیشه خودم دلیل منطقی برای خاموش بودن داشتم ولی بیشتر شخصیه واسه همین به خاموشا لطفاً آدرس بدید (دارم فکر می‌کنم الان با خودتون می‌گید اول ببین خودت آدرسو می‌گیری بعد وساطت دیگرونو بکن) :)

حالا که فکر می‌کنم می‌بینم یه موقع‌هایی بوده که تا چندین ماه ساکت بودم و واقعاً تو مجازی حال هیچ ارتباطی رو نداشتم برا همین ممکنه بقیه هم همین شکلی باشن لذا لدفن به همه آدرس بدین (خدایی با حال خوش و خنده بخونین وگرنه به من هوش مربوط نیس) :)

در مورد هشتگا چندتا شوخی داشتم دیدم همون بالاییا به شوخی خونده نشه بیچاره‌ام لذا تقوا و سکوت رو همزمان با هم پیشه گرفتم :)

پاسخ:
سلام
گاهی یه عطسه‌ای سرفه‌ای بکنید بدونم هستید :))
۲۹ آبان ۹۹ ، ۱۲:۵۴ 1 بنده ی خدا

😐 جدی؟ناراحت شدم که. ما خیلی سر کلاسای دانشکده ایمون راحتیم و استادی که با راحتی ما اوکی نباشه رو ناراحت میشیم ازش😂 چراسخت میگیرن انقدر

@حورا

مسئله اینه من شخصا کلاس 8 صبح استاد رو حتی اگه سرکلاس بیامم نمیفهمم کامل تو مجازی و وقتی برم ویدیو رو ببینم بسیار بازدهی بیشتری دارم.نکته ی بعدی اینه که سرعت پخش ویدیو رو میشه زیاد و کم کرد و برای منی که سرعت استاد کم باشه تو حرف زدن، نمیتونم دنبال کنم خیلی اپشن خوبیه.خلاصه بحث سر بازدهی وقتیه که گذاشته میشه

پاسخ:
یکی از پسرا خبر نداشت از این اخلاق استاد. وسط کلاس رفت دستشویی. استاد پای تخته بود متوجه نشد. پسره وقتی برگشت یه ربع دعواش کرد که چرا قبل از کلاس نرفته بودی و وسط کلاس رفتی :|
دارم فکر می‌کنم کلاسای آنلاین اون استاد چجوری می‌تونه باشه
این یکی از خاطرات اون کلاسه:
http://deathofstars.blogfa.com/post/697 (تاریخش سال ۹۲ هست :دی)

والا کار ما از سرفه گذشته گاهی میگم الان بلاگر بنده خدا میگه باز این اومد :)

 

پاسخ:
:))))))
۲۹ آبان ۹۹ ، ۱۶:۰۴ 1 بنده ی خدا

😂😂اخلاق مهندسی تدریس میکرده بزرگوار.گمونم ربط داشته باشه.

کلاس انلاین احتمالا هر نبم ساعت یکبار چک میکنه حاضر باشن بچه ها

پاسخ:
ولی جزو معدود استادهاییه که خیلی دوستش دارم و دلم براش تنگ میشه و کلی چیزمیز ازش یاد گرفتم
۲۹ آبان ۹۹ ، ۱۶:۴۷ 1 بنده ی خدا

حفظکم الله

من یک نذاشتم. با اینکه اینوریدر اذیت می‌کنه و خیلی از پست‌های بچه‌ها رو بهم نشون نمیده، مثلا همین دو پست آخر خودت رو، ولی اون پست رو همون روز دیدم و یک نذاشتم. احتمال اینم که بخوای آدرس فصل بعد رو فقط به یک‌فرستندگان! بدی داده بودم و حتما بقیه هم دادن این احتمالو.

ولی خب نمی‌فهمم، واقعا نفهمیدم و همچنان نمی‌فهمم دلیل یک خواستنتو. خواننده‌های ثابتتو، با تقریب خوبی می‌شناسی. بخوای غربال کنی هم خیلی راحته برات. پای اون پست هم نپرسیدم که با ارفاق جزء یک‌گذارندگان محسوب نشم.

کامنتی که برای بیست‌ودوی فوریه گذاشته بودی که این آخرین کامنتمه و اینا، اون بحث رو من خوندم و پیش خودم طرف تو وایستادم، ولی ۲۲ هم (نقل به مضمون) گفت تو دیگه هیچی نگو که هزار و یک مدل بازی سر خواننده‌هات درمیاری، که این حرفشو البته قبول کردم. درواقع به نظرم یک رطب‌خورده منع رطب کرده بود. من با اینکه هردوتونو می‌خونم اما اینجا روشنم، دلیلش هم اینه که من‌حیث‌المجموع کفه‌ی توقعاتت از خواننده سبک‌تر از کفه‌ی بی‌توقعیته و اتفاقا هرجا توقع کمتری ازم بره، روشن‌تر هم هستم. بعضی وقت‌ها مثل رمزی که رو کارنامه‌ت گذاشته بودی، بهت حق میدم با کارنامه‌ت اینطوری رفتار کنی (گرچه خوشمم نمیاد)، ولی دیگه بعضی وقت‌ها مثل پست "یک بذارین" یه‌جور حالت تهدید (اگه فلان نکنین، منم فلان نمی‌کنم!) احساس می‌کنم و خب باید بدونی یک افغانستانی رو هیچ‌وقت نباید تهدید کرد! :دی

پاسخ:
به‌نظر می‌رسه تو منو خوب نمی‌شناسی.
گویا مشکل از فیدهای داخلیه. چون علاوه‌بر اینوریدر، فیدلی هم وبلاگ‌ها رو به‌روز نمی‌کنه.

صد البته، هیچ کدوممون بقیه رو خوب نمی‌شناسه. قضاوت‌هامون بر اساس حس‌های دریافتیمونه.

پاسخ:
عشق که تو رابطه نباشه همین میشه دیگه :)) پیدا کردن جواب اون یازده‌تا سؤال ده دیقه بیشتر وقت نمی‌گرفت. با چند تا سرچ ساده ولی حرفه‌ای، جواب همه‌شون به دست میومد. ما ساعت‌ها وقتمونو با گیم‌های گوشی و تو اینترنت و جلوی تلویزیون و تو اینستا و هزار جای دیگه هدر می‌دیم و عصبانی نمی‌شیم. چیزی که واقعاً برام عجیب بود واکنش تند اونایی بود که فکر می‌کردن هدف من اذیت کردن و تلف کردن وقتشون بود. نمی‌دونم چرا نتونستید به چشم یه بازی یا معما و سرگرمی بهش نگاه کنید و انقدر ناراحت شدید. با این دیدگاه قطعاً وقت منی که سؤالات رو طرح کردم و طوری تنظیم کردم که جواب هر دو سری یه عدد خاص باشه بیشتر تلف شده. ولی من داشتم با عشق سؤالا رو طراحی می‌کردم که مخاطبم با عشق دنبال جوابشون بگرده. جدی چی راجع به من فکر کردید که به این نتیجه رسیدید دارم اذیتتون می‌کنم.

من حس نکردم داری اذیتمون می‌کنی. حس کردم حق انتخاب (شرکت کردن یا نکردن تو این سرگرمی) رو ازمون گرفتی و البته که اعتراض یا گله‌ای هم نداشتم. اینو حقت می‌دونستم که بخوای این معما رو برای اطلاعاتت در نظر بگیری. من خودم دو بار هر سری سوال رو حل کردم، ولی موقع برگشت از سرکار و تو مترو و این باعث شده بود تمرکز نداشته باشم و کلافه شدم و بیخیالش شدم. راستش من نه تلویزیون می‌بینم، نه گیم دارم تو گوشیم یا لپ‌تاپم، نه اینستا دارم، تنها سرگرمیم همین وبلاگه و واقعا وقتی میام اینجا دوست دارم سرگرم باشم. دوست دارم یه چیزی شبیه کتاب باشه برام. چلنجی باهاش نداشته باشم. این دلیل شخص منه برای دوست نداشتن چالش‌های وبلاگی، مسابقات وبلاگی، پست‌های رمزدار و کلا هر چیزی که لازم باشه از روش بپرم تا به اون متن خواندنی که براش اینجام برسم.

اگه کسی ناراحت شده یا واکنش تند نشون داده، دلیلشون با من یکی نبوده.

من واقعا ازت خوشم میاد. البته که نظر تو این نیست، ولی من تا حدودی، اشتراکات شخصیتی و رفتاری بین خودم و خودت می‌بینم. اختلاف نظر مطمئنا طبیعیه. [دو نفر دیگه هم بودن قبلا (الان دیگه نیستن تو وبلاگ) که همین تفاهم رو باهاشون احساس می‌کردم و جالبه بدونی با یکیشون نسبتا کانتکت هم داشتم :))]

پاسخ:
انصافاً من مجبورتون نکردم حتماً شرکت کنید. چند روز بعد خودم جواب یا همون رمزو تو کامنتا گفتم. پاسخنامه رو هم که یه عده تو وبلاگشون منتشر کرده بودن :|

آره اولشو میگم.

پاسخ:
ولی من تصمیم داشتم هر موقع شوهر کردم و بچه‌دار شدم هم اخبارشو با چنین مشقتی بپراکنم :دی

ولی کاش به جناب استاد بفرمایید که دانشجو برخلاف شما تعهد نداده همیشه سر کلاس باشه. اگه شما وظیفه‌تون رو درست و حسابی انجام بدید، جوری برنامه‌اش رو تنظیم می‌کنه که یه دقیقه‌اش رو هم از دست نده. اینکه غایب می‌شه کلاس رو، این یعنی یک اشکالی هست! و من فکر نمی‌کنم راهکارش شونصد بار حضور و غیاب باشه. وگرنه که چوب معلم ار بود زمزمهٔ محبتی... :)

 

پ‌ن۱: کلاس‌هاتون توی نرم‌افزار خاصی هست؟ یعنی برای ادوبی کانکت وارد نرم‌افزار می‌شید یا توی مرورگره؟

هر کلاس ما یه لینک مشخص داره و از مرورگر واردش می‌شیم. یه افزونه هم نصب کردیم که توی کروم فقط یه تب مشخص رو ضبط می‌کنه. اینم لینکش. دیگه کاری نداره که اون تب در حال نمایش باشه یا خودمون در حال کار با یه تب/نرم‌افزار دیگه باشیم. فقط صدا و تصویر همون صفحه ضبط میشه.

اگه برای کلاس از نرم‌افزاری استفاده می‌کنید هم، توی خیلی از نرم‌افزارای ضبط این امکان هست که یه پنجرهٔ خاص رو ضبط کنن. چون نیازم نشده الان نمی‌دونم کدوم این امکان رو دارن. ولی اگه بگردین پیدا می‌کنین.

دیگه اینکه استادای ما خودشون رو موظف نمی‌دونن که کلاس رو ضبط کنن و به ما بدن. یه جور کسر شأن هم هست! مثل اینکه کسی از استاد جزوه‌اش رو نمی‌گیره. ولی اغلب یه عده هستن که داوطلب می‌شن و فلان کلاس رو ضبط می‌کنن و هر جلسه می‌ذارن توی یه پوشه‌ای توی گوگل درایو.

پاسخ:
تأیید می‌کنم.
پ.ن۱. من هم نرم‌افزار ادوبی رو دارم هم با مرورگر وارد ادوبی و سپس وارد کلاس می‌شم. هر کلاس یه لینک مخصوص و ثابت داره ولی جلسات ضبط‌شده لینکشون هر جلسه فرق می‌کنه.
ممنون. امتحانش می‌کنم.
چقدر تفاوت هست بین استادا :))
۰۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۵۶ ویلیام (کپوی سابق)

میانترم سیگنال دلیل میشه؟

پاسخ:
آخ آخ یادمه سر میانترم سیگنال چند روزی وبلاگمو تعطیل کردم بیشتر درس بخون.
آره دلیل خوبیه.

سلام

اینو میخواستم خطاب به خانوم تسنیم بنویسم ولی یادم افتاد تنها دلیلی که باعث شد کامنت بذارم ابن بود که حسم رو به اینجا بگم.

قضیه رمز اینجا با رمزای جای دیگه واقعاً متفاوته. یادمه همون اوایل که اومده بودم و تورنادو رو از اولش می‌خوندم، نشما گفتی که یه روزی میاد که بیایی و رمز پست بانوان رو بگیری ولی من چون اصلاً از پست رمزدار خوشم نمیومد به خصوص اینکه از یه آقا یا کسی که منو نمی‌شناسه رمز بخوام و بگه من تو رو نمی‌شناسم، واسه همین هیچ‌وقت از هیچ‌کس جز دوستام رمز نخواستم و تا قبل این با همون حسم هیچ وقت رمز نگرفته بودم ولی این سری واقعاً حس اینکه حق انتخاب ازم گرفته شده یا اینکه کسی می‌خواد امتحانت کنه یا خیلی چیزای دیگه بهم دست نداد و خودم مشتاقانه کل پستارو خوندم البته حدسم میزدم که نسرین خانوم میخواد یه سری اطلاعاتی که سرسری گرفتیمشون رو بخونیم و برای خود من که خوب بود و همه اینا به شناخت و حسی که نسبت به بلاگر داری برمی‌گردی چه اینکه من به بلاگری گفتم میخونمتون ولی خب تفاوتها وجود داره و بنده خدا خوشش نیومده بود (شاید فکر کرده همه دنبال‌کننده‌هاش همه‌جوره قبولش دارن :دی) و خیلی انتظارات دیگه و خب خوشم نیومد رچند اگه شناخت بیشتر از اینا بود مطمئناً نه من و نه ایشون همچین حرفی نمی‌زدیم

پاسخ:
سلام
در رابطه با رمز خانم‌ها (البته خیلی وقته پست بانوان! نذاشتم)، من این رمزو به همهٔ خانوما داده‌ام و می‌دم و حتی به خانوما می‌گم اگه من نمی‌شناسمتون می‌تونید رمزو از همدیگه بگیرید. تنها دلیلیم برای رمزی نوشتن اون مطالب اینه که مسائلی هست که ترجیح می‌دم آقایون نخونن. فرضاً یه خاطره از آرایشگاه نوشتم. چنین پستی رو ترجیح می‌دم آقایون نخونن :|
در رابطه با رمز کارنامه هم هدفم سرگرمی و چالش بود. و البته یه کم مردم‌آزاری، که حاصل شد :)) 
۰۳ آذر ۹۹ ، ۱۶:۰۰ 1 بنده ی خدا

:/ واقعا باید برای سیگنال اینقدر وقت گذاشت؟

پاسخ:
بستگی به استاد و دانشگاه و انتظارات استاد هم داره
۰۳ آذر ۹۹ ، ۱۶:۵۱ 1 بنده ی خدا

اره متوجهم منتها ماهیت سیگنال عموما یچیزه.کلا یه لحظه دیدم کامنت مربوط به سیگنالو خوف کردم

پاسخ:
آره. ولی یادمه حجم جزوه‌مون زیاد بود. یه کتابم بود هی هر جلسه باید تمریناشو حل می‌کردیم کوئیز می‌دادیم. ولی جزو درسای آسون بود در مقایسه با بقیهٔ درسا.
۰۳ آذر ۹۹ ، ۱۷:۵۹ 1 بنده ی خدا

😐هر جلسه کوییز؟ناراحت شدم براتون. حجم برای ماهم زیاده منتها جزو درسای سخته.(احتمالا بخاطر اینکه بقیه درسا برامون اسون تره)

پاسخ:
ولی من کوئیزا رو دوست داشتم. مجبور می‌شدیم کم‌کم و زودزود مطالبو دوره کنیم و جمع نشه آخر ترم.

والا تنها چیزی که تو سرم نبود، رمز بود. بعد نوشتن جواب به خانم تسنیم که ایشون رو منشن کرده بودم، ترجیح دادم منشنو بردارم و حس خودمو بگم یه جورایی طومار بود تا منشن :)))

یه پست میذاشتین در مورد سوتیای خواننده‌ها برای جواب رمز یکیش خودم سرانه شادی میرفت بالا :)

یه مسئله لدفن هر وقت از دست من عصبانی شدین بعد فروخوردن خشمتون به جای اینکه شب بخواید تیکه‌تیکه‌ام کنین بهم بگین. البته بگم مشکل اینه که من به کلماتم حساسم و شما مدیریت کنین یه جوری بگین احساس شیکست نکنم :)

پاسخ:
باشه می‌گم :)) ^-^