1160- اهمیت نده ۱
کافیه این جمله رو تو مکالمات، ایمیلها، چتها، پیامها و اسمسهام جستوجو کنم تا با انبوهی از موضوعات و مشکلاتی مواجه بشم که با دوستانم در میان گذاشتم تا راهحلی برای مسالهی پیش اومده بیندیشیم و در پاسخ گفتند "اهمیت نده".
من به چیزهایی اهمیت میدم که مردم به این چیزها اهمیت نمیدن. این خیلی بده که یه موضوعی درجهی اهمیتش برات انقدر زیاد باشه که بذاریش تو اولویت که حلش کنی، به خاطرش ناراحت و عصبانی بشی، انرژی بذاری و از حل نشدنش به هم بریزی، و برای دیگران یه همچین موضوعی مهم نباشه؛ حتی اگه برای خودشون پیش بیاد و خودشون در جایگاه تو باشن.
پارسال، استاد شمارهی سه، گروهشون رو به ما معرفی کردن و ازمون خواستن در صورت تمایل عضو بشیم تا دور هم باشیم و دانشمون رو باهم به اشتراک بگذاریم. هر از گاهی هر کدوممون مقالهای، مطلبی، عکسی، فیلمی راجع به معنیشناسی پیدا میکردیم که فکر میکردیم ممکنه برای بقیه هم جالب و مفید باشه تو گروه میذاشتیم. پیش از ما دانشجوهای اون یکی دانشگاهِ استادمون عضو گروه بودن و با ما هشت نفر، شدیم حدود سی نفر. بعدها هفت هشت نفر از ورودیهای ما هم به این گروه اضافه شدن و همین چند وقت پیش هم تعداد دیگری از دوستان.
ماجرا، موضوع یا مشکل از اونجایی شروع شد که اعضای جدید وارد گروه شدن و شدیم 44 نفر. گروه دیگه انگار اون گروه سابق نبود. گروهی که تعداد پستهاش هفتهای از یکی دو تا فراتر نمیرفت، حالا هر موقع باز میکردم با انبوهی از پیامها مواجه میشدم. یکی یک مطلبی بیربط به معنیشناسی میگذاشت و نفر بعدی تشکر میکرد و وی در پاسخ میگفت خواهش میکنم و نفر سوم تشکر میکرد و دوباره خواهش میکنم و چند دقیقه بعد عکس گلی فرستاده میشد و دوباره تشکر. گروهمون مصداق این شعر شده بود که: سالها هی بیخود و بیجا تشکر کردهایم، باز هم هی بیخود و بیجا تشکر میکنیم.
ما تشکر میکنیم آنها تشکر میکنند! چون تشکر میکنند از ما تشکر میکنیم!
ساکت بودم و فکر میکردم یه کم که بگذره و سکوت ما رو که ببینن، فضای گروه میاد دستشون. ولیکن زهی خیال باطل! از اونجایی که نمیدونستم این اعضای جدید دانشجوهای ما هستن یا دانشجوهای اون یکی دانشگاه، پیام دادم که سلام دوستان! شبتون بهخیر. از چند روز پیش که اعضای جدیدی به گروهمون اضافه شدن، گروه فعالتره شده و مباحث رنگ و بوی دیگری گرفته. میتونم بپرسم گرایش دوستان جدیدمون چیه؟ من ورودی سال فلانِ فلان جا هستم و از آشنایی باهاتون خوشحالم.
خودشونو معرفی کردن و باز هم چند تا عکس گل و تشکرات و خواهش میکنمها. گذشت تا اینکه چند شب پیش یکیشون یه آهنگ از شجریان و یه دکلمه از نمیدونم کی گذاشت تو گروه. خواستم اعتراض کنم که بنده تو گروه معنیشناسی عضو نشدم که آهنگ دانلود کنم؛ ولیکن سکوت کردم تا اگر نیازی به اعتراض بود خود استاد این کارو بکنه و خب استاد هم لطف کرد و تذکر داد که فقط مطالب مرتبط درسی به اشتراک گذاشته بشه. گفتند چشم؛ ولی باز هم هر بار گروهو باز میکردم با انبوهی از سپاسگزارمها و خواهشمیکنمها مواجه میشدم.
نفس عمیقی کشیدم و چند تا گلِ کوچیک زرد و قرمز و صورتی ابتدای کلامم گذاشتم و نوشتم ضمن عرض سلام و ادب و احترام خدمت دوستان، پیرو تذکر استاد در راستای مطالب غیرمرتبط، مستحضر هستیم که تعداد اعضای گروه از تعداد اعضای یک کلاس بیشتر است و اگر قرار باشد هر کدام از ما در واکنش به مطالب دوستان تشکر کنیم، بگوییم خوب است و یک استیکر هم بفرستیم و طرف مقابل هم بگوید خواهش میکنم، تعداد پیامها بیرویه زیاد میشود و هر بار باید بگردیم و از لابهلای انبوه سلامها و احوالپرسیها و تشکرات و شمع و گل و پروانه، چهار تا خبر و مطلب مفید پیدا کنیم. گروه ویراستاران چهار پنج تا قانون ساده داره که شاید اگر اینجا هم رعایت بشه، این دورهمیمون پرثمرتر بشه.
یک، مطلب «غیرمرتبط» نگذارید. اینجا کشکول نیست. فقط مرتبط. هر مطلب نامرتبطی، هرچقدر هم حساس و مهم و سرنوشتساز باشه، درجش توی گروه ممنوعه. بله، مطلب غیرمرتبط نذارین؛ «هر چقدر» هم حساس و مهم باشه و رسالت اجتماعی و دینی و انسانیتون حکم کنه که باید در پخشودن (انتشار) اون فعال ظاهر بشین. هیچ مناسبت تقویمی رو اینجا تبریک و تسلیت و گرامی باد نگین، نه عید نوروز، نه عید فطر، نه... .
دو، شکلکگذاری (استیکر) غدِغنه. باید تمرین کنیم معنای مدنظرمون رو با واژهها و جملهها «بنویسیم»، نه اینکه با یه شکلک، خودمون رو راحت کنیم.
سه، سلام و صبح بهخیر و خوش اومدین و تشکر و سپاس و ممنون و «پیامهای شخصیِ غیرمفید برای همه» رو نباید توی گروه گذاشت. فقط بهصورت شخصی به خودِ شخص میشه فرستاد. باز هم، بهتکرار: در گروه، از پاسخدادنِ کسی به سؤالمون تشکر نمیکنیم و این کار رو بهصورت شخصی در پیام خصوصی به خودِ وی انجام میدیم.
چهار، درضمن، سعی کنیم بریدهبریده و جداجدا مطلبمون رو ننویسیم. تعداد پیامها الکی زیاد میشه! تا جایی که میشه، توی «یک» پیام منظورمون رو درج کنیم.
قصد اینه: وقتی میبینیم چهار تا پیام توی گروه تلگرامی هست، همه به این امید گروه رو باز کنیم که چهار تا نوشتهٔ «مفید» و «مرتبط» بخونیم یا سؤال کسی رو جواب بدیم. حالا فکر کنین وقتی گروه رو باز میکنیم، میبینیم: یکی از یکی دیگه تشکر کرده، یکی نوشتهای نامرتبط گذاشته، یکی شکلک گذاشته، یکی هم...! بهبیان دیگه امید اعضای گروه رو از «فایدهدار» بودن گروه از بین نبریم.
مطمئنم خیلیها حسی که من داشتم رو داشتند؛ ولی بروز نمیدادند.
یکی از همین دوستان جدید رفته بود آرشیو مکالمات گروه رو گشته بود و یک و فقط یک استیکر از طرف من پیدا کرده بود که تازه عکس هم نبود و "سپاسگزارم"ی بود در قالب استیکر. استیکرِ منو عَلَمِ یزید کرده بود که ببین خودتم از استیکر استفاده کردی و دوست دیگری هم با لحنی تند و ناخوشایند طی پیامی طویلتر از پیام من گفته بود که اگه استیکر بَده، چرا خودت ابتدای پیامت گل گذاشتی. جواب هردوشونو دادم و گفتم منظور و خطابم فرد خاصی یا استیکرِ خاصی نبود. این چند نکته، اصول یا قوانینی هم که عرض کردم، مربوط به گروه ویراستاران بود که حس کردم توجه بهشون خالی از لطف نیست و به تداوم ارتباطمون کمک میکنه. و اگر نقدی کردم و موضوعی رو تذکر دادم، با هدفی خیرخواهانه این کارو انجام دادم. گل نماد لطافت و محبته. اگر در ابتدای پیامم ازش استفاده کردم، هدفم این بود که از نظر روانی فضا و لحنم رو نرمتر کرده باشم تا خشم یا خشونت و عصبانیت به ذهن خواننده متبادر نشه.
قبل از اینکه استاد آنلاین بشه و پیامشونو بخونه پیامهاشونو حذف کردن. یکیشونم اومد پیوی و یه چیزی گفت و تهش هم نوشت سپاسگذارم و منم نامردی نکردم و گفتم سپاسگزارم با ز درسته. سپس بلاکم کرد. یکی از همکلاسیهای خودم هم اومد پیوی و تشکر کرد که یک همچون مطلب تروتمیزی نوشتهام. مطمئن بودم خیلیها حسی که من داشتم رو داشتند؛ ولی بروز نمیدادند. یکی از دوستان هم تو گروه هشتنفرهی خودمون گفت ولش کن اهمیت نده. استاد هم اومد پیوی و تشکر کرد. من هم به سانِ همان شعرِ اولش عرض سلام و بعد از آن عرض ادب، آخرش هم قبل هر امضا تشکر میکنیم تشکر کردم و گفتم ارتباط در فضای مجازی و تعامل و مکاتبه با افرادی که تاکنون ندیدیمشون و شناخت کافی نسبت به هم و خلق و خوی هم نداریم، قواعد و اصول خاص خودش رو داره و با افزایش تعداد اعضای گروه پیچیدهتر و سختتر هم میشه. فعالیت در چنین فضایی نیازمند چارچوبی محدود و از پیش تعیین شده هست و به هر حال باید بپذیریم که محدودیتها معمولا خوشایند نیستند. هدف من قانونگذاری نبود و صرفاً خواستم نکاتی رو که به تداوم ارتباط افراد کمک میکنه بگم. امیدوارم اعضا به دل نگرفته باشن. جواب دادند شما یکی از بهترین دانشجویان این چند سال اخیر کلاسهایم هستید و کاش همه ذهن و روحیه و رفتار و خلاقیت شما را داشتند
و من سیامکانصاریوارانه خیره به دوربین بودم که خب آخه دختره چرا بلاکم کرد این وسط.