1037- ماجرای امروز
شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۶، ۰۸:۴۶ ب.ظ
عصر با مامان و بابا و امید رفتیم سینما ماجرای نیمروزو دیدیم.
توی سکانس پایانی، دستام یخ کرده و رنگم پریده بود. پاهام میلرزید. دستامو گذاشته بودم روی زانوهام و محکم فشار میدادم و ضربان قلبم روی دور تند بود.
ارزشِ یک بار دیدنو داره.