پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

10- کاپیتان حالش خوب نیست

پنجشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۳۷ ق.ظ


بابا زنگ زده میگه ایشالا شنبه صبح اونجاییم, بعدشم باهم میریم کرج خونه‌ی دایی اینا!

من: چرا؟

مامان گوشی رو از بابا می‌گیره و

مامان: چون تولدته, برای ماه رمضونتم دارم غذا درست می‌کنم

من: میشه نیاید؟ آخه هفته بعد کنکور دارم, میشه غذاهارو بیارید و خودتون برید کرج؟

امید گوشی رو از مامان می‌گیره و

امید: دلت میاد ما بیایم تهران و تولدت باشه و مارو نبینی؟

من: :| 


یه موضوعی هست که من باید به خانواده ام بگم و خب نمی‌تونم!

نه که نتونم, روم نمیشه

نه که روم نشه, کلاً سخته

نمی‌دونم از کجا شروع کنم و چه جوری بگم

اینا اگه منو ببینن قشنگ قیافه ام داد میزنه چه مرگمه

اصن نگاهم یه آشوبی داره که خودمم نمی‌تونم تو آینه خودمو نگاه کنم

از اون سخت تر سبک سنگین کردن آدماست

فکر کردن به آینده

مقایسه و تصمیم گرفتن



۹۴/۰۲/۲۴
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

امید

بابا

دایی بابا

سهیلا

مامان

مرتضی

مه:دی