102- ینی من در هر مقطع تحصیلی باید یه دوست و همکلاسی اصفهانی داشته باشم؟!!!
ظهر, به آقای پ. که اصفهانی بود و اسم همهی اساتید اونجارو بلد بود و لیسانس زبانشناسی خونده بود و اهل مطالعه بود و هی کتاب میخوند و شماره شو گرفته بودم, پیام!!! دادم ببینم قبول شده و به اونم زنگ زدن یا نه! گفت نه کسی زنگ نزده و
ای بابا گشنمه اصن حال ندارم تایپ کنم, متن پیام هارو میذارم:
خلاصه یه کم خودمم حالم گرفته شد که قبول نشده...
یه نیم ساعت بعد زنگ زد بهم و گفت اسمش تو لیست هست, ولی چون انتخاب اولش بوده, نیازی نبوده زنگ بزنن ازش امضا بگیرن و مشکل خوابگاهم مطرح نکرده بود که اقدام کنن و منم بهش تبریک گفتم و یه کم در مورد کتابایی که برای کنکور خونده بودیم حرف زدیم و من بازم رفته بودم رو منبر و داشتم روز مصاحبه رو توصیف و تبیین و تشریح میکردم که یهو بعدش گفت میشه یه چیزی بگم؟
گفتم بفرمایید!
گفت شما اصصصصصصصصصصصصصصلاً لهجه ندارید!!!!!!! چرا؟
گفتم دارم, ولی متوجه نمیشید
گفت نه آخه من زبانشناسی خوندم و آواشناسی و اینا بلدم, شما اگه از بچگی ترکی حرف زدی, حنجره تون باید به یه زبان تسلط داشته باشه و چه جوری حنجرهتون هم میتونه مصوت های ترکی رو ادا کنه هم فارسی رو, اونم بدون اشکال!
من: چه میدونم والا, خب لابد تارهای صوتیم یه مشکلی داره دیگه! نیست که دایره واژگانم خوبه, موقع حرف زدن حرف کم نمیارم و تند تند پشت سر هم میگم, شاید یه دلیلش این باشه
حالا گیر داده بود که نه از نظر علمی فلان و بهمانه و عجیبه و چیه!
یه کم هم در مورد آواشناسی صحبت کردیم و قرار شد کتابایی که پیش نیازه این رشته است رو معرفی کنه که منم بخونم
وسط حرفامونم فهمیدم موقع مصاحبه چه سوتی عظیمی دادم!
بدین صورت که: این دکتر جنیدی مخالف سر سخت فرهنگستانه و تیپ ملی و وطنم پاره تنم و اینا داره و یه کم با بقیه مخالفه, یه کم که نه! یه کم بیشتر از یه کم! منم چون نمیدونستم چی به چیه, موقع مصاحبه در مورد کلاسا و کتابای ایشونم کلی حرف زدم, خوبه نگفتم مریدشم هستم
+ امشب میرم واحد نرگس اینا! کارگرا صبح قراره بیان اینجارو خراب کنن...
ظهر نرگس اومد باهام خدافظی کرد رفت خونه شون :(((((
گشنمه :(((((