۱۹۷۸- از هر وری دری ۴۹
۱. جمعهٔ دو هفته پیش رفتم مدرسه که هم نمرهها و دفتر نمره و برگههای اصلاحشده رو تحویل بدم هم رأی بدم. روز آخری که تو اون مدرسه مراقبت داشتم، با اینکه شبش بیدار موندم که برگهها رو تصحیح کنم که تموم بشه و تحویل بدم نشد. موند و دیگه بعدش هر روز فرهنگستان بودم و راهم هم دور. نمرهها رو خیلی وقت بود تو سامانه ثبت کرده بودم ولی دستی هم میخواستن. برگهها رم باید میبردم که موقع تحویل کارنامه بچهها اگه اعتراض داشتن ببینن چقدر ارفاق کردم. یکی از بچهها تقلب کرده بود. چون بچهٔ خوبی بود من بخشیده بودمش ولی مدرسه نبخشید و موند برای شهریور. نمیدونستم جای نمرهش چی بنویسم. گفتن صفر بذار که عبرتی بشه برای بقیه. به سه نفرم نُه دادم که بیشتر تلاش کنن. نمرهٔ اینا یه چیزی در حد صفر بود. بهشون نُه دادم معدلشون خیلی پایین نیاد. مدیر هم موافق بود با این نمرهها، ولی در کل معتقد بود زیاد ارفاق نکردی. انتظار داشت مستمرشونو همینجوری بیست بدم. یا مساوی و بالاتر از پایانی بدم. بعد از اینکه تحویل دادم پرسید به کی رأی دادی؟ گفتم فلانی. گفت وا! چرا اون؟ تو مگه ترک نیستی؟ گفتم چه ربطی داره؟! مگه شهردار انتخاب میکنم؟ البته من این بزرگوارو بهعنوان نمایندهٔ شهرمم قبول ندارم چه برسه بهعنوان رئیسجمهور. اطرافیانشم دوست ندارم. گفت لااقل به فلانی رأی میدادی. گفتم با اونم زاویه دارم. دو هفته پیش بود این قضیه.
۲. سه نفر به نمرههاشون اعتراض کرده بودن. به این صورت پاسخ دادم به مدرسه:
پاسخ اعتراض ر. س.
املاهای مستمر کلاسی رو ۱۲ و ۱۷ گرفته بود که با ارفاق کمترین نمرهٔ کلاسی رو حذف کردم و ۱۷ رو برای مستمرش گذاشتم. برای اینکه مطمئن بشه لطفاً برگهٔ املا و فارسیشو بهش نشون بدید. پایانی املا پنجتا یا بیشتر از پنجتا غلط داشت. بعضی غلطها یکنمرهایه و بعضی نیمنمرهای. پایانی فارسی هم از ده ۶.۵ گرفته بود. با توجه به اینکه در طول سال هیچ تکلیفی تحویل نداده و مستمرش هم ۹.۲۵ از ۲۰ بود، این نمرهٔ ۱۴ برای پایانی کم که نیست، بلکه با ارفاق زیاد هم هست. اعتراضش وارد نیست.
پاسخ اعتراض ف. گ.
پایانی ۱۹.۵ شده، با ارفاق ۲۰ دادم. مستمر ۱۸ و ۱۹ گرفته، با ارفاق ۱۸ رو در نظر نگرفتم و ۱۹ رو لحاظ کردم. اعتراضش وارد نیست اما چون بقیۀ نمراتش عالی بوده و جزو نفرات برتر کلاسه، املاشو بیست کردم. ولی بگید که نیم نمره به پایانیش ارفاق شده و یه نمره به مستمرش (یه دلیل دیگهٔ این ارفاق ادبش بود).
پاسخ اعتراض م. س.
امتحان میانترم اسفندماه از ۱۰، هفت گرفته بود و در امتحان اردیبهشتماه تقلب کرده بود. هیچ تکلیفی هم در طول سال تحویل نداده بود. هیچ کار امتیازی هم نکرده بود. با این حال چون پایانی ۲۰ گرفته بود در مورد نمرۀ مستمرش ارفاق کردم و ۱۹ دادم. نمیتونستم بیست بدم چون بالاخره این دانشآموز باید یه فرقی با اونی که میانترمها رو کامل گرفته و تقلب نکرده و تکالیفشو بهموقع تحویل داده داشته باشه (دیگه نگفتم بیادب هم بود). ضمن اینکه چون کتبی پایانی از ۱۰، ده گرفته بود ۱۰ نمرهٔ شفاهی رو هم ارفاق کردم و کامل دادم وگرنه مجموعش ۲۰ نمیشد و این ۲۰ هم با ارفاقه. اعتراضش وارد نیست.
۳. همکارا میگفتن نیازی نیست در جواب اعتراضها انقدر توضیح بدی، همین که بگی اعتراض وارد نیست کافیه. ولی من توضیح میدادم که بدونن فلهای نمره ندادم. تازه برای یه نفرشون که اعتراض نکرده بود هم تو خصوصی پیام دادم که چون انشاتو به زبان گفتاری نوشته بودی اون یه نمره رو کم کردم. اونم جزو نفرات برتر بود ولی چون یه کم بیادب بود زیاد ارفاق نکردم براش. چون که ادب بسیار مهمه برام.
۴. سهشنبه (فردای مراسم نکوداشت) تو فرهنگستان مراسم تجلیل از بازنشستگان برگزار شد و از کسانی که پارسال و امسال بازنشسته شده بودن (چه پژوهشگر، چه نیروهای خدماتی، چه اداری) تقدیر شد.
۵. در ادامهٔ تعریفها و تمجیدها و مدح و ثنا و توصیفهایی که تو مراسم نکوداشت از دکتر حداد شد اینم من اضافه کنم که ایشون جزو معدود رئیسهایی هستند که اولاً حواسشون بسیار جمع هست، ثانیاً از قدردانی کردن بابت کارهای حتی کوچیک بقیه دریغ نمیکنند. به این صورت که بعد از این مراسم تجلیل از بازنشستگان منو دم در دیدند و تشکر کردند که روز قبلش که دوشنبه باشه تو مراسم نکوداشتشون زحمت کشیده بودم و حضور به هم رسونده بودم. واقعاً گفتند زحمت کشیده بودید اومده بودید. جا داشت بگم زحمت اصلی رو تو اینستا و وبلاگم کشیدم با گزارشهای لحظهبهلحظهام.
[عکس از میزم که تو اینستا گذاشتم و اینجا آپلود نمیشه]
۶. توضیحات عکس: بهمن پارسال، آخرین روز کاریِ آقای الف و آخرین چایی که ایشون دم کرده بودن. سهشنبه هم که اومده بودن برای مراسم تجلیل، از شش صبح تو آبدارخونه بودن و اون روزم خودشون چایی دم کردن 🥹
۷. یه سر اومده بودم کتابخونه کار داشتم. گفتم حالا که تا اینجا اومدم یه محتوا هم از اینجا براتون تولید کنم. نوشتنِ فرهنگ ضربالمثلها و عبارات و اصطلاحات کنایی یکی از پیچیدهترین بخشهای فرهنگنگاریه. چون این واحدهای واژگانی بزرگتر از واژه هستند و در مورد مدخل و زیرمدخل کردن اجزاش یهجوری باید تصمیم گرفته بشه و ارجاع داده بشه که کاربر سردرگم نشه. مثلاً ضربالمثلِ خلایق هر چه لایق رو یه سری فرهنگها تو قسمت خ و خلایق مدخل کرده بودند، یه سریاشون تو قسمت لایق. بعضیاشونم ارجاع داده بودند به بخش ب و جملۀ به هر کس بر اساس لیاقتش فلان. یه ارجاع هم داشتیم به شعرِ آنکه هفت اقلیم عالَم را نهاد، هر کسی را هر چه لایق بود داد. شرح و توضیحات دهخدا کاملتر از بقیه بود و اکثراً فرهنگها این توضیح رو براش نوشته بودند که وقتی فردی در انتخاب همسر یا چیزی حُسن انتخاب و سلیقه نداشته باشد این ضربالمثل را در موردش بهکار میبرند.

این حداد عادل چون تو رو تحویل می گیره اینجور داری براش پست میذاری و تعریف تمجید ازش می کنی وگرنه مردم دیگه به اینا نگاه نمی کنند. بودجه هایی که می گیرند معلوم نیست خرج چی میشه و چه فایده ای داره و اصلا چرا اینا بازنشست نمیشن و اینجور چسبیدند.
پزشکیان در شرایطی انتخاب شد که همچنان ملت رای ندادند. این پیام واضحیه که حکومت مخالفینش بیش از حامیانش هستند و دیگه نمیشه درستش کرد