112- خاطراتی که فرصت نشد منتشر بشه... خاطرات کپک زدهی دانشگاه
1.
این سوژه ای که توی آزمایشگاه مدارهای مخابراتی نظرمو به خودش جلب کرد
2.
منی که ماکارونی دوست ندارم و یهو توی سالن مطالعه دانشکده هوس ماکارونی میکنم
3.
اون سیب کنار ماکارونی رو میبینید؟ اونو الهام بهم داده بود
و سیبی که با چنگال نصفش کردم!!!
امینه هم اون موقع سالن مطالعه بود و گوشیمو دادم امینه عکس بگیره
4.
ضد حال ینی جلسه اول یکیو ببینی که نمیخوای هی هر جلسه ببینی و موقع حذف و اضافه ینی همون ترمیم کلاستو عوض کنی و بری کلاس دیگه و از هفته بعد ببینی عه! اون از اولش همین کلاس بوده و فقط جلسه اول اومده بوده کلاس شما و مجبور بشی یه ترم هی هر جلسه ببینیش!
خوانندگانی که هنوز دانشجو نشدن و نمیدونن حذف و اضافه و ترمیم چیه, نگران نباشن, منم هم سن و سال اونا بودم نمیدونستم!!! عرضم به حضور انور ینی نورانیتون که یه هفته بعد از ثبت نام ترم به آدم مهلت میدن که درساشو حذف یا اضافه کنه و یا تغییر گروه بده و این هفته اول ترم را هفته ترمیم گویند و معمولاً ملت در این هفته در دانشگاه حضور به عمل نمیرسانند ولی مورد داشتیم استاد همون هفته اول کوییز گرفته, تمرین هم آپلود کرده رو سایتش! دانشگاهه داشتیم خدایی؟!
والا!
5.
داشتم برمیگشتم خوابگاه, دم در دانشگاه یه دختر 91 ای برقیو دیدم که به اسم نمیشناختمش و فقط چند بار هویجوری دیده بودمش؛ میخواست در مورد درسا باهام مشورت کنه, یه کم حرف زدیم و رسیدیم به پروژه درس کنترل خطی که یه روبات بود, داشتم توضیح میدادم که گفت اینارو دو سال پیش تو وبلاگتم نوشته بودی! گفتم وبلاگ؟!!! گفت آره یه بار یه چیزی سرچ میکردم رسیدم به خاطرات تورنادو و ...
و من کماکان اسم اون دخترو نمیدونم!!!
6.
عایا کار درستیه یکی از دوستان این عکسو توی گوگل پلاس شیر! کرده؟
عایا کار درستیه من این عکسو اینجا شیر میکنم؟
عایا چه قدر مونده تا اذان؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
+ ولادت امام حسن (ع) رو هم تبریک میگم!