86- این داستان: هویج!!!
اینکه چند وقت پیش گوجه فرنگی کیلویی هزار بود و
چند روز بعد از چند وقت پیش یهو شد ده تومن بماند
اینکه تا چند روز پیش هویج کیلویی هزار بود و دیروز شش تومن هم بماند!
اینکه من به خانواده قول دادم برای سحری حتماً میوه و سالاد بخورم هم بماند!
حالا منی که 2 واحد اقتصاد خرد و کلان اختیاری برداشتم پاس کردم ,
میدونم که جوامع متمدن, تو این شرایط باید تقاضا رو کم کنن که قیمت بیاد پایین
ینی اصن نخرن
خب لابد نمیتونن عرضه کنن دیگه
اینکه چرا نمیتونن عرضه کنن, هم بماند!
اینم دهقان فداکاره!
شما دهه هشتادیا نه که یادتون نیاد, اصن نمیدونید فکر کنم
احتمالاً از کتاباتون حذف شده
ولی من یادمه به هر حال!
اینکه چرا من کلاً همه چی یادم میمونه هم بماند
ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﺎﺧﯿﺮ اتوبوس
ﮊﺍﭘﻦ 10 ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺗﺎﺧﯿﺮ
ﺷﮑﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﻭﺍﺣﺪ ﺣﻤﻞ ﻭﻧﻘﻞ
ﺍﯾﺘﺎﻟﯿﺎ ﯾﮏ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺗﺎﺧﯿﺮ
ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ
ﺍﻭﮐﺮﺍﯾﻦ 3 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺗﺎﺧﯿﺮ
ﺗﺤﺮﯾﻢ اتوبوس
ﺍﯾﺮﺍﻥ 45 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺗﺎﺧﯿﺮ
ﺍﯾﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻝ اتوبوس ﺍﻭﻭﻭﻭﻭﻣﺪ
ﺻﻠﻮااااااﺍﺕ...
ﺍﻟلللللهم ﺻﻞ ﻋﻠﯽ...
پس, اینکه چرا نمیتونن هویج عرضه کنن, موند!
اینکه چرا من از صبح به زمین و زمان گیر میدم هم موند!
اینکه دلم از پست آخر آلما پره یا عکس دهقان فداکار
یا ورود خانوما به استادیوم یا هویج یا چی هم موند!
ولی خب دقیقاً متوجه نمیشم چرا هنوز داریم ادامه میدیم!
چرا کسی به همچین شرایطی اعتراض نمیکنه
خب همهی این ها بماند و دلیل غیر فعال کردن کامنتهای این پست هم بماند
پ.ن: عنوان پست اشاره مختصری هم دارد به فانتالیزا هویجوریان که امروز بالاخره پیداش کردم و رمز اینجا رسید دستش. دلم براش یه ریزه شده بود, اوهوه اوهوووووه آیکون گریه و بغل خواستن! ینی مرده شور بیاد بلاگفا رو ببره که بین دوستان این گونه جدایی افکند!!! تا آخر این هفته درست نشه من میدونم و شیرازی و عمه اش!!!
این پست حاجی به دلم نشست!!!