۱۵۰۷- دُردانه هستم؛ بلای جانِ همکلاسیام
شنبه میانترم دارم و این اولین و احتمالاً آخرین امتحان میانترم مقطع دکتریم خواهد بود؛ چرا که بقیۀ دروس یه سریاشون پایانترم هم ندارن چه رسد میانترم. ارزیابی معمولاً با مقاله و ارائه و مشارکت توی بحثهاست. در واقع به کیفیت این فعالیتها نمره داده میشه. ولی مهارت پژوهش، یه درس عملیه و هم میانترم داره هم پایانترم، هم مقاله، هم ارائه، هم بحث و مشارکت در بحثها و هم هر هفته تکلیف و تمرین با اعمال شاقه.
برای این درس باید دهها اکانت تو سایتهای مختلف ایجاد میکردیم، ایمیل دانشگاهی لازم داشتیم، باید کلی نرمافزار نصب میکردیم و کار با ابزارهای مختلف رو یاد میگرفتیم. البته تموم نشده و همچنان داریم یاد میگیریم. من بهشخصه بهقدری سر این درس بیچارگی و مصیبت کشیدم که اولین «غلط کردمِ» دورۀ دکتریم رو شبِ نصب اندنوت و تحویل تکالیفش ثبت کردم. و فعلاً همون یه دونه غلط کردم رو تو پرونده دارم. دیگه ببینید اون شب چه بر من گذشت که به چنین نتیجهای رسیدم. حالا اوضاع من نسبت به بقیه خوب بود. تونستم ارورهاشو رفع و رجوع کنم و کارام خدا رو شکر راه افتاد. ولی همکلاسیام یه سریاشون تا این لحظه هنوز نتونستن اندنوت نصب کنن. یا یه سریا نصب کردن ولی با وردشون مشکل داره و نمیتونن ارجاع بدن. یه سریاشون نمیتونن تو وسویور از اندنوت ورودی بگیرن و مشکلاتی از این قبیل. استادمون (این همون استادیه که دکتری شیمی هست و باهم تفهیم و تفاهم نداشتیم. من الان باهاش تفاهم دارم و مشکل ارتباطیم باهاش حل شده، ولی همکلاسیام هنوز دوستش ندارن) واقعاً وقت و انرژی صرف ارورهای تکتک دانشجوها میکرد که مشکلاتشونو رفع کنه. تو این دو ماه، من هشتاد درصد زمانمو برای این درس صرف کردم و بیست درصد رو بین سهتای دیگه تقسیم کردم. خیلی انرژی صرفش کردم تا بالاخره روال دستم اومد و چم و خم کارو یاد گرفتم. فیلمهای ضبطشده رو بارها دیدم و گامبهگام باهاش پیش رفتم و از مراحل کارم هی اسکرینشات گرفتم و یه جزوۀ کامل و تروتمیز نوشتم. از اونجایی که استاد از خداش بود وقتی کسی تو گروه مشکلی مطرح میکنه، بقیه همفکری و کمک کنن، خودجوش پشتیبانی فنی همکلاسیامو به عهده گرفتم. من عاشق حل چالشم. وقتی میومدن تو گروه میگفتن فلان چیز نصب نمیشه، باز نمیشه، یهو بسته میشه، ازشون میخواستم از خطاها عکس بگیرن و بفرستن. خودم مراحل رو طی میکردم و عکس میگرفتم و ازشون میخواستم مثل من پیش برن و مشکل بعضیا حل میشد و مشکل بعضیا رو نه من نه استاد نه بقیه، هیچ کس نمیتونست حل کنه. مسئولین دانشکدهمون در جواب نامهمون گفته بودن اگه از زبانشناسیا کسی این کارا رو بلد بود، استاد از دانشکدۀ شیمی نمیآوردیم براتون. منم خیلی جدی تصمیم گرفته بودم خودمو آماده کنم برای روزی که برم درخواست بدم برای تدریس. برای همین سعی میکردم همه چیزو یاد بگیرم و مشکلات فنی که برای همکلاسیام پیش میاد رو حل کنم. و کمکشون میکنم همچنان.
هفتۀ دیگه امتحان داریم و یه عده تازه اومدن پیام گذاشتن که اندنوتمون مشکل داره. مشکل بعضیاشون واقعیه، ولی یه عده هم برای فرار از امتحان و تحویل تکالیف بهانه میارن که امتحان ندن. و خب منصفانه نیست یه عده امتحان بدن و یه عده ندن. حالا اون عده که امتحان ندادن یا نمرهشونو نمیگیرن، یا یه جور دیگه میگیرن که این یه جور دیگه هم هر جوری جز جوری باشه که بقیه تجربه کردن منصفانه نیست. به هر حال این مشکلات نرمافزاری چه واقعی و چه الکی، وجود دارن. بعضیاشونم حلشدنی نیستن. بدون این نرمافزارها هم نمیشه به سؤالات جواب داد. لذا، تو گروه پیام گذاشتم که استاد! یه ایده برای برگزاری امتحان به ذهنم رسید. لپتاپ اونایی که مشکل دارن رو با انی دسک متصل کنیم به کامپیوترهای تو دانشکده. کامپیوترهای دانشکده که مشکلی ندارن. اونا از توی خونه با کامپیوتر دانشگاه امتحان بدن. استاد گفت اتفاقاً این راه به فکر خودم هم رسیده بود، ولی سایت تعطیله و مسئولش نیست و باید هماهنگ کنم. گفتم یه راه دیگه هم هست. اونایی که مشکل ندارن، امتحانشونو بدن و با همین انی دسک لپتاپشونو در اختیار دوستاشون که مشکل دارن بذارن. خودمم بعد از امتحان، میتونم لپتاپمو در اختیارشون قرار بدم.
+ دیگه من پیشنهادمو دادم؛ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً :))
+ یادی هم کنیم از پستِ شباهنگ هستم؛ بلای جانِ همکلاسیای ارشدم :|
+ وقتی تورنادو بودم هم بلای جان همکلاسیای کارشناسیم بودم، ولی از اون جایی که بلاگفا لینک پستامو خورده، ارجاعتون میدم به تصویری از pdf آرشیوم
+ فکرشو که میکنم و همینجوری که برمیگردم عقب، از دوران پیشدبستانی بلای جان همکلاسیام بودم :|
وای چقدر دعای خیر بگیری از سمت همکلاسیات :))))