پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

1191- شما هم با من کتاب بخوانید

سه شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۴۸ ق.ظ

1


2

در واقع سوال سیتا اینه که مرادم کدومه الان


3

فکر کن مرادو با لیوان اشتباه بگیری :|


4

من یه بار اینجوری شدم. تجربه‌ی به غایت مزخرفیه


5

موافقم شدیداً!


6

حالا درسته با ادویه‌جات حال نمی‌کنم و به نمک و فلفل اکتفا می‌کنم، ولی این بیست درصده رو یادم باشه. یه وقت دیدی بعداً به دردم خورد.


7

نظری ندارم


8

فکر کنم مصداقِ این شعر باشه که 

تمنای کمک در عشق آسان نیست، این یعنی 

کسی حین سقوط از پرتگاهی لال هم باشد


9

یاللعجب!!! یاللعجب!!! یاللعجب!!!

ینی الان با این اوصاف کسینوس مراد و نسرین چند درجه است؟ :دی


10

چرا یه چیزی میگین بعد می‌زنین زیرش خب... میگه این هشت لیوان آب افسانه است. خرافاته. اصن مسمومیت آبی میاره و تأثیر بدی می‌ذاره روی مغز. اینو اون دانشمند! وقتی داشته آزمایش می‌کرده دقت نکرده الکل، آب بدنو کم می‌کنه و نمونه‌هاش الکلی‌ن و اون همه آب برای اونا لازمه نه ما که الکلی نیستیم


11

میمون جغدی دیگه چه جور جونوریه :|


12

این کتاب، یکی از هفت تا کتابیه که به اسم مریم از کتابخونه‌ی شریف گرفتم یه ماه پیش :)

ارجاع به بند 34 و 35 و 36 و 37 و 38 و 74 پست 1177


13


14

۹۶/۱۱/۱۰
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

کتاب

نظرات (۵۳)

۱۰ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۵۱ آقای دیوار نویس
مقدمات چی ؟
پاسخ:
کدوم شماره؟ شماره‌ی عکسو بگین
آهان؛ فهمیدم منظورتونو. مقدمات نوروسایکولوژی. البته اینا از یه کتاب نیستا. هر کدوم از یه کتابه
منظورشون اسم کتابه فک کنم. مقدمات نوروسایکولوژی
پاسخ:
بله منظورم و منظورشون همینه :)
کی بود درمورد خوابیدن و خندیدن و اینا سوال داشت؟
بیاد اینجا رو بخونه :)
پاسخ:
نمی‌دونم!
کی بود؟ [تفکر]
خدایا شفا :))



سلام :)

اون بختک که اسمش هم‌ میاد منو یاد بختکی میندازه که سالها پیش خواهرم گرفتارش شد :|:)
منو هم میخندونه هم ناراحت میکنه :دی :))



۲ و ۹ خیلی بامزه بود :))
ایشالا مرادت حاصل شود :)))

پاسخ:
:)) بختک اصن خوب نیست. کجاش خنده داره آخه
نخند، سر خودت میادا :دی

حاصل نمی‌شود. از این محصولات دیربازدهه انگار :))
۱۰ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۲۸ آقای دیوار نویس
اره همینی که شما گفتین :)
یعنی چی؟ 
پاسخ:
ینی عصب‌روان‌شناسی
یه جورایی ترکیب پزشکی و روان‌شناسی
۱۰ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۳۵ الهام شمسی
شاید یه موقع سؤال بیاد ازش تو امتحان، شایدم بدونی خودت :)
به اون چهره‌نشناسی که نوشتی، می‌گن prosopagnosia. در واقع، آگنوزیا پسوندی هست برای اختلالات در بازشناسی یا recognition که وقتی face recognition مشکل پیدا کنه، می‌شه پروزوپاگنوزیا. آسیب در بخشی از لوب گیجگاهی یا همون تمپورال سمت راست، سبب این بیماری می‌شه.
بعد راجع به تصویر آخر (شماره 9) این سؤال برام ایجاد شد که چه طور بردار برای یه جمله یا کلمه تعریف می‌کنن؟ (چون اون کسینوسه باید از ضرب داخلی دو بردار تقسیم بر قدر مطلق اون بردارها به دست بیاد دیگه)  :ایموجی تفکر تلگرام
پاسخ:
این چهره‌نشناسی رو تقریبا تو همه‌ی کتابا آوردن
احتمالا چیز مهمیه
والا منم نمی‌دونم! هر چی هم فکر می‌کنم بازم نمی‌دونم
یحتمل این نظره‌پرداز مهندس بوده اول، بعد وارد حوزه‌ی زبان‌شناسی شده :))
۱.یعنی بدون ارتباط جسمی چه جوری از راه دور تجربیات منتقل میشه..یاد پوزیترون و ماده وضد ماده افتادم.
۲.به نظرم سیتا باید اونی که سر معشوقش هست رو انتخاب کنه، البته در مور قلبشون نمیدونم چی کار باید بکنه....
۳.همممممم عجیبه یعنی فقط این نیست که نشناسه، ممکنه با اشیاء اشتباه گرفته بشه..😐
۴.بختک سریالی نداشم، بختک ترسناکه
۵.خوب تجربه ی خودم رو بگم که، مواقعی که از شب کاری شیفت می خوریم به روزکاری ،اون روزایی که  خوب میخوابم  وخوابم عمیقه حتما خواب میبنم و اون روز خستگی بدنم در میره و شادم، ولی خلافش رخ بده ...یعنی خواب خوبی نداشتم و هنوز خسته ام.
۶.یادم باشه برا قرصای تلخ استفاده کنم
۷.خیلی جالب بود ، همون دیده بیند دل کند یاد 
۸.خیلی وحشتناک ودردناکه، یاد حافظ افتادم که میگه : این همه درد هست و مجال یک آه نیست.
۹.مبنای محاسبه چی بوده....عجب، ریاضی در ادبیات ، خیلی جالبه.خوب ببینید زاویه ی بین شما و  همسر گرام چند درجه اس ، برا کسینوس حداکثر باید این زاویه صفر باشه....
پاسخ:
۹. این از نظر معنی‌شناسی میگه
احتمالا صلح و آشتی کمترین اختلاف زاویه رو دارن
جنگ و صلح، همراستا، ولی خلاف جهت همن
ولی خب که چی؟
به چه دردی می‌خوره؟
اون داستان الهه هندی رو قبلاً کجا خوندم؟ همینجا بوده یا جای دیگه؟ الان هرچی فکر می‌کنم یادم نمیاد چی بود. 
توی گروه کتابمون یه نگاه انداختم فقط  دو تا متن مرتبط با سیتا بود که مرتبط با معشوقه‌هاش نبود. یکیش خیلی باحال بود این:

عفریت در آنجا رسید. به صورت زنی بدیع الجمال برآمده، نزدیک رام خرامان راه می رفت و گفت: ای رام! در عالم هیچ زنی به حسن و خوبی من نیست. می خواهم که تو را شوهرِ خود کنم. سیتا را بده بخورم، من زن تو باشم. به هر صورتی که خواهی برآیم، با من عیش و فراغت کن!
#رامایانا

 رفته بهش گفته معشوقه‌ات رو بده من بخورم! بعدم انتظار داشته بهش بگه بفرما بیا بخور :| 
پاسخ:
اینو تو اون کتاب ۸۰۰ صفحه‌ای که ۴۰۰۰۰ تومن خریده بودمش و مربعی بود خوندم و اون موقع تو گروه رادیو بودم. فرستاده بودم اونجا و اولین بار اونجا خونده بودی :)

:)))
سر خودم که یکی دوبار اومده ولی هر دوباری که  بسراغم اومده مادرم یه سیلی جانانه بهم زده و نجاتم داده :))

نه بابا مال خواهرم واقعا بامزه بود و هر وقت جدیدا  یادش می افتم میخندم :))
اون پست بختک رو خوندی که نوشتم ؟:)
اگر توام میخوندی الان میخندیدی :))


+

یه سوال :
این شماره ۹ و ۲ رو مطالبش رو از قصد گذاشتی دقیق رو ۹ و  ۲ ؟
چون دو و نه فکر کنم دوست داری مطلبش هم اتفاقی گذاشتی  یا عمدی بود ؟:))

پاسخ:
من دو و نه رو دوست دارم؟!!
عدد مورد علاقه‌ی من چهاره :|
دلایل پیچیده‌ای برای ترتیبشون نداشتم
اول اونی که طولانی بودو گذاشتم که نمونه آخر که خسته بشید و نخونید
بعدش کوتاه‌ها رو گذاشتم
آخری هم اونی که از همه جالب‌تر بود برامو گذاشتم

من کی گفتم ۲ و ۹ رو دوست دارم که خودمم خبر ندارم؟! :))
اووم خیلی جالب بود همش ... میشه لطفا اسم کتاب هایی که این تکه های نایسشو اینجا گذاشتی بگی؟! مقسییی :-*
پاسخ:
ببین کتاب‌ها هم تخصصیه، هم همه جا ممکنه گیر نیاد (من با بدبختی یه چند تا رو پیدا کردم)، هم اینکه جالب نیستن و شاید از هشتصد صفحه، فقط همین یه پاراگرافی جالب باشه که من عکس گرفتم
ولی چون پرسیدی، 
روان‌شناسی شناختی استرنبرگ، کمال خرازی
مقدمات نوروسایکولوژی داوود معظمی
روان‌شناسی شناختی هیلگارد
روان‌شناسی شناختی، زبان و تفکر، آیزنک
درباره‌ی علمِ شناختی حاتمی
ذهن، درآمدی بر علوم شناختی رامین گلشایی

من خیال کردم عدد تورنادوی سابق دو و نه بوده :دی 
از صفحه خارج میشود :))



+

این پستتو دوست داشتم خیلی زیاد :)
بنظرم خیلی جالبه اگر همه وبلاگ ها اینکارو انجام بدن.
منم اگر دوباره برگشتم به نوشتن ، پیشاپیش میگم اینکارو انجام میدم :)
البته با اجازه شما :)
مرسی 


++
من برم نماز💚
پاسخ:
تورنادو اصن عدد مورد علاقه نداشت :))
+ التماس دعا
جدا ؟
پس اون کی بود با عدد ۴ بقول خودت ولی با اسم تورنادو می اومد مشاعره و اصرار داشت ۴ مال تورنادو است ؟:)))


+

اتفاقا سر نمازم بیادت بودم و دعا کردم برات :)
برای خودت و مرادت :)

پاسخ:
اون داستانش فرق داشت. چون مستر نیما خودش همیشه یک بود، به الانور (نفیسه) همیشه حسودیم میشد 2 باشه و من 3 باشم. دوست داشتم من اولین نفر بعد از میزبان باشم. 

ممنون
مقسییی عزیزم از اینکه انقدر کامل نوشتی، بوووس :*****
پاسخ:
دو تا کتاب دیگه هم هست که هنوز نخوندم و تا آخر هفته باید تمومشون کنم
علوم اعصاب، علوم تربیتی و مغز، پاول هوارد - جونز (ترجمه کمال خرازی)
علوم اعصاب شناختی افسانه زرقی
ایوللل چه خوب ... مقسی قشنگم :) :***
پاسخ:
:) خواهش می‌کنم
خواب خیلی چیز عجیب غریبیه...
مرسی واسه زکات علمت :)
پاسخ:
نوش جونت :)
آره POI من خوابه :دی
احتمالاً نخوندیش http://nebula.blog.ir/post/1162/1162-پی-ا-آی
 مرسی
الان میخونمش
این مورد ۱ هم خیلی منو به فکر فرو برد. چطور امکان داره؟
آخه موارد مستقلن...شاید گونه یکی باشه ولی خب بازم جدا از همن، چرا باید تسهیل شدگی اتفاق بیفته در حالی که اون گروه دوم در ارتباط با موردمون نبوده؟
و اینکه اگر من جای روانشناسا بودم انقدر آزار نمیدادم اینا رو!
چه کاریه خب!
چرا باید کسی که نمیتونه کاری انجام بده رو دچار اغتشاش و تشویش کنیم و در همون حال رهاش کنیم؟
پاسخ:
نظریه‌ی آشوب می‌دونی چیه؟
یه پروانه نمی‌دونم کجا بال می‌زنه و یه جای دیگه طوفان میشه
باز خدارو شکر خودت حافظه قوی‌ای داری. وگرنه من تا شروع فصل جدیدم نمی‌فهمیدم آخرش این مطلب رو کجا خوندم. :)
مطالبت که خب از گروه پریده. الان اسم کتابش چی بود؟
پاسخ:
پیریه و هزار درد؛ یکیشم آلزایمر
۱۰ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۴۴ مهندس خانوم
اون عکس آخریه خیلی جالب بود ... فکر کنم میتونیم عکس اون کاری که خودت انجام میدادی در نظر بگیریم. درسته؟
پاسخ:
نه بابا من انقدارم خل وضع نیستم
۱۰ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۵۶ ابوالفضل ;)
داستان سیتا درگیرم کرد. برم بگردم ببینم چی می شه تهش!

این آخریه چی بود؟!!!
پاسخ:
آخریه رو ولش کنین :)))
این کتابا رو که میخونی یادداشت هم ازشون برمیداری?
چون این همه رو روزنامه وار خوندن که تا روز کنکور یادت میره
پاسخ:
مدلِ خوندن من فرق داره یه کم
من با اینا زندگی می‌کنم
میره تو گوشت و پوست و استخونم :دی
اصن دغدغه‌ی امتحان و کنکور ندارم
شد شد نشد نشد
شعار منه :دی
۱۰ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۰۷ خونه مادری
۴۰ هزار تومن بابت کتاب سیتا و رام!
آدم خواری و بی وفایی!!
پاسخ:
نه اون چهل تومنو بابت 800 صفحه‌ایه دادم
این سیتا و رام ارزون‌تر بود به نسبت
من یه مدت بختک بارون می شدم، ولی خدا روشکر دیگه رفت
بیشتر بر می گرده به حالات روحی بشر، اینکه چقدر حالش خوب بوده یا نه
پاسخ:
نمی‌دونم
شاید...
با بقیه کاری ندارم ولی ۹ رو بگم. البته من نوروساینس نخوندم ولی با شبکه اینو دیدم. یه بحثی هست توی پردازش متن ها که کلمات رو توی فضای سه بعدی میچینن و بعدش بر اساس تحلیل متن می بینن که کدوم کلمات به کدوم کلمات ارتباط داره مثلا ایران، عراق و ... همگی کشور هستن و نزدیک هم می افتن و همین روال برای کلماتی که معنی نزدیک به هم دارند اتفاق می افته (اینو توی NLP و word2vec می کنن) مسلما این قضیه توی مغز ما هم شکل می گیره یعنی توی فضای منیفولدهاش(واقعا معنی فارسی برای این نمی دونم) کلمات مرتبط رو می ذاره کنار هم پس باید زاویه بینشون کم بشه و انگار مثلا کشورها میشن یه خوشه مثلا کلمات سیاسی میشه یه خوشه و نکته اینجاست که این خوشه ها هم بای نزدیک هم باشن چون ارتباط معنایی بین خوشه ها هست. و بر این اساس میشه اندازه هاشون رو در آورد (البته نسبی) و همچنین زاویه بینشون. علاوه بر اون میشه ضرب داخلی و خارجی هم براش بدست آورد :))
به عنوان نمونه عکس زیر رو دانلود کنید و زوم کنید و ارتباط ها رو ببینید و لذت ببرید. این نتیجه یکی از پروژه های ارشده.
https://www.dropbox.com/s/afklflkj6uer1bg/words.jpg?dl=1
واقعا محشره
حالا ببین تو کجایی و مراد کجاست و زاویتون چقدره :))

پاسخ:
شبیهِ چیزی که میگی رو یه بار تو یه کنفرانس شنیدم و دیدم
برای شاهنامه، آنتولوژی یا هستان‌شناسی یا یه همچین چیزی درست کرده بودن و هر کی به هر کی مربوط بودو به هم وصل کرده بودن.
یه نرم‌افزار درست کرده بودن و سازندگانش اومده بودن صحبت کنن
چون شریفی بودن رفته بودم ببینمشون :دی
تیم زبان‌شناسی رایانشی بودن
بعد شماره و ایمیلشونو گرفتم و تو یه پروژه‌ی دیگه همکار شدیم
اینو ببین:
فقط یک نکته بگم که این اشکال رو دستی درست نکردن با شبکه های عصبی درست شده. این شبیه چیزیه که توی مغز ما هست چون از این ارتباط ها از پردازش میلیاردها متن به دست اومده. توی اون عکسی که من فرستادم از تحلیل کل ویکی پدیای فارسی به دست اومده بود. ولی این لینک هستان شناسی به نظر میومد دستی بود. چون فقط ارتباط بین اشخاص بود البته شایدم با شبکه بوده باشه نمی دونم.
پاسخ:
آره به نظر منم باید دستی باشه. 
ولی برای اینی که تو میگی پیکره باید داشته باشن
اینو مثلاً برای وبلاگ‌ها هم می‌تونن اجرا کنن. اینکه کدوم وبلاگ کدومو می‌خونه برای کدوم کامنت می‌ذاره و لینک و ارجاع میده و... بعد می‌تونیم یه شبکه درست کنیم که کدوم وبلاگ با کدوم صمیمی‌تره و کدوم وبلاگ به کدوم ربطی نداره
۱۰ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۱۵ الهام شمسی
از اون جایی که اینجانب حتی وسط انجام پروژه‌ها هم جوابت به کامنتا رو می‌خونم، اسم آشوب رو دیدم و نتونستم هیچی نگم :)) البته می‌دونم که ممکنه آشوب رو دوست نداشته باشی، منم تعصب خاصی روش ندارم، ولی خاطره زیاد دارم ازش با حس‌های مختلف (استادش خاص بود یه مقدار، یه چیزی بین دکتر سین صاد و دکتر میم شین ب، یعنی ترکیب این دو بود. باعث می‌شد هم منظم‌تر و پیگیرتر و دانش"جو"تر باشیم، هم استرس داشتم برای کلاسش و نمره‌ی این درس و خیلی هم کار داشت، مثل درسای دکتر میم شین ب. که ششصد سری تمرین داشت، ما برای هر جلسه‌ی این درس باید به اصطلاح تقریر می‌نوشتیم. میم شین ب. که می‌گم، یاد شین میم ر بود چی بود، برای پدافند غیرعامل و سلاح‌های شیمیایی و میکروبی، یاد اونا میفتم). اون چیزی که نوشتی، نظریه‌ی آشوب نیست ولی خیلی مرتبطته بهش و ازش در توضیح بعضی موارد تو آشوب استفاده می‌شه، بهش می‌گن اثر پروانه‌ای (butterfly effect).
پاسخ:
من این مدل کامنتا رو دوست دارم. اینایی که توش پرِ اسم آشناست، از طرف یه آشنا، برای یه آشنا. شبیه کامنتای قدیمی خودمه، برای یکی دو وبلاگی که تعطیل شدن یا دیگه کامنت نمی‌ذارم براشون. اینکه یه چیزی ببینی تو متن پست یا کامنتای ملت و بیای یه نفس راجع بهشون حتی اگه بی‌ربط باشه کی‌بوردفرسایی کنی... حس خوبی داره این مدل کامنت‌ها.
ضمن اینکه ویراستار کبیر وبلاگمون (خودت)، کامنت گذاشتن گفتن اون اثر پروانه است نه پروانه‌ای :دی
۱۰ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۲۴ میم جیم ‌‌
سلام...
 اتفاقن من دی‌شب یه متن در مورد فلج خواب خوندم... حالا که شما به اشتراک گذاشتید، من هم می‌اشتراک‌م :)
http://www.salamatnews.com/news/236438/%DB%8C%DA%A9-%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D9%81%D9%84%D8%AC-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%A8-
پاسخ:
سلام :)
ممنونم که به اشتراک گذاشتی
زکات علم، نشر آن است
عالی بود
پاسخ:
:|
#کامنت تبلیغاتی
آخه مسأله اینه که همه چیز که به اسم علم ارائه میشه (به ویژه ترجمه شده ها) ارزش فرو رفتن تو استخوون! و .... نداره. بعضی هاش واقعاً پوچ و بی ارزشه....
منم همینطوریم برای درس خوندن، اما نه برای همه انواع درسها....
پاسخ:
اینکه همه چیز که به اسم علم ارائه میشه ارزش یاد گرفتن نداره رو قبول دارم
ارجاعت می‌دم به جواب کامنت ملیکا که فصل اسطوره‌های عصبی رو معرفی کردم
ولی ترجمه شدن و نشدنو نمی‌فهمم چه ربطی داره به ارزش داشتن و نداشتن. ینی اگه ترجمه نشه ارزش داره؟ یا چون وطنی نیست و غیرفارسیه ارزش نداره؟
در مورد عکس اول: راستش نمی دونم چرا هیچ وقت نتونستم همچین چیزهایی رو باور کنم، و همیشه حس می کردم اینها pseudo science هست که در قالب science به خورد ملت میدن. الان کنجکاو شدم و همین تحقیق آقا یا خانم لیال واتسون روی میمون ها رو سرچ کردم، و حدس بزن نتیجه چی بود!
تحقیق واقعی کاملا متفاوت با این چیزی هست که اینجا نوشته و کلا همه جا باب شده و دهن به دهن نقل میشه. در تحقیق واقعی، میمون های جوان یاد گرفتن سیب زمینی رو بشورن، و این رو کم کم به دوستاشون یاد دادن. میمون های پیر که ارتباط کمتری با میمون های جوان داشتن این رو یاد نگرفتن. ولی بچه های میمون های جوان، از پدر و مادرشون این کار رو یاد گرفتن و به مرور سیب زمینی شستن در اون جامعه تبدیل به یک نرم شد. همچین چیزی وجود نداره که حداقلی از میمون ها اون کار رو یاد گرفتن و یهو یادگیری شون به طور معجزه آسایی به بقیه میمون ها منتقل شد.

من بقیه موارد رو چک نکردم ولی می تونم حدس بزنم در مورد اونها هم حقیقت چیز دیگه ای هست
پاسخ:
اِوا!!! [شگفت‌زده می‌شود]
:))) ببین ذهن ما، این است و جز این نیست بار اومده. روزای اولی که فرهنگستان بودم، اسم نظریه که میومد کهیر می‌زدم. یکی یه چیزی می‌گفت راجع به چیزی، بعد فکر کن دو روز بعد یکی دیگه میومد ردش می‌کرد یه چیز جدید می‌گفت و یکی دیگه رد نکرده، یه نظریه بغل نظریه‌ی قبلی ارائه می‌کرد. بعد فکر کن برای یه موضوع ساده‌ی دوزبانگی هزار تا کتاب و مقاله و نظریه ارائه می‌کردن :| برای همین طول کشید تا با سبک علوم انسانی و تجربی کنار بیام. نظریه، تو ریاضی هم هستااااا، ولی اینجوری دیگه دم به دیقه رد نمیشه و تعدد آرا توش نیست.
اتفاقاً دیروز یه کتابی می‌خوندم، یه فصلشو خوندم و فصل دومش اسطوره‌های عصبیه. ینی چیزای غیرعلمی که وارد پزشکی شده و دیگه ول کنش نیستیم
اسم کتاب علوم اعصاب، علوم تربیتی و مغزه از پاول هوارد - جونز

باید فصل جالبی باشه:
شماره ی دو اسم کتابش چیه شباهنگ جان؟ 
پاسخ:
روان‌شناسی شناختی استرنبرگ، صفحه‌ی ۵۴
یعنی بیشتر تو ترجمه شده ها از این نوع مطالب به درد نخور و اشتباه پیدا میشه....
حالا این مهم نیست.
کلاً منظورم این بود که وقتی یادداشت برنمیداری، سخت میشه شرایط برای دوره کردنش.
و اگر همون اول برای همیشه یاد میگیری، خب همه چیز که ارزش اینقدر جذب کردن نداره....
گفتم شاید منظورت چیزدیگه ایه با این اصطلاح میگی....
پاسخ:
یادداشت برمی‌دارم، ولی نه برای اینکه بعدا بخونم
صرفا برای اینکه عمیق‌تر تو ذهنم بمونه و وارد حافظه‌ی بلندمدتم بشه می‌نویسم
یه سررسید برداشتم برای خلاصه‌ی کتابایی که می‌خونم. الان رسیدم به مرداد ماهِ اون سررسید
دو تا دفتر شصت‌برگ پر کردم برای خلاصه‌ی فیلم‌های مکتب‌خونه
یه دفتر برای سوالات کنکور
سوالو می‌خوندم، بعد جوابو می‌خوندم، بعد به صورت نکته تو دفترم می‌نوشتم
مثلا سوال کنکور این بود که نام سابق شباهنگ چه بود؟
مراد
نسیم
طوفان
تورنادو
پاسخ: گزینه ۴
نکته‌ای که تو دفترم می‌نوشتم: نام سابق شباهنگ تورنادو است
اوووفف   مغزم هنگ کرده نزدیک من نشید
پاسخ:
:|
کامنت تبلیغاتی
:-مبهوووووووووووت
پاسخ:
:))
۱۲ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۲۴ آسـوکـآ آآ
شباهنگ تا کنکور این مرادو وا بده :|
پاسخ:
:| ینی الان تصور شما در قالب خواننده اینه که ایشون دارن به کنکورم لطمه می‌زنن؟!
۱۲ بهمن ۹۶ ، ۰۸:۱۸ آسـوکـآ آآ
میخواستم ببینم چقدر بهش وفاداری :D
نه اتفاقا برعکس به نظرم بهت دید گسترده تری میده.

پاسخ:
من که نفهمیدم چی میگی. اول میگی وا بده، بعد میزان وفاداری رو می‌سنجی، بعد ابراز خشنودی می‌کنی بابت دید گسترده‌م
بگذریم :))
سلام.
من وقتی میخوام کتاب بخونم، اولش خوب عنوان و مقدمشو میخونم و درباره نویسندش از طریق فضای مجازی اطلاعات کسب میکنم و از اولش ۱۰ صفحه ۱۰ صفحه هر روز میخونم تا تمومش کنم.
ولی اگه این چندتا کتاب رو که ازشون یه صفحه به انتخاب خودتون گذاشتین، از اول بخونمشون بهتر اطلاعات کسب میکنم تا این شکلی خونی که انگار یه احساس نفهمی از درکشون داشتم.
ولی اون مسئله خواب که گفته بود خواب مثل دریچه اطمینان دیگ بخار عمل میکنه و باعث تخلیه فشارهای عاطفی میشه، منو یاد این انداخت که اینقدر کم نخوابم.
و اون بحث کسینوس ها برام جالب بود، کسینوس میشه ضلع مجاور به وتر ، اگه عزیز دل من ضلع مجاور باشه و من وتر باشم از لحاظ روحی و روانی و احساسی و علمی و عملی و فکر و... با عزیز دلم ۲۰ درجه فاصله دارم، این یعنی تقریبا باورها و اعتقادمون مثل همه.(ولی الان این عزیز دل وجود خارجی ندارن)
پاسخ:
سلام
من هم همین کارو می‌کنم :)
رمان که نیست؛ منبع کنکوره؛ روزی 100 صفحه کمِ کمش باید بخونم تا تموم شن.
ایشالا به عزیز دلتون برسید :)
بله، این برنامه ریزی آدمو از کتاب فراری نمیده که هیچ، عاشق کتابش هم میکنه:)
ولی این ۱۰۰ تا صفحه رو با برنامه ریزی میخونین که اینقدر براتون لذت بخشه دیگه.

الان وضع مالیم جالب نیست، مزخرفه بخاطر اینکه خدمت نرفتم
من کنکور کارشناسی دارم سال دیگه، از عید براش میخونم، کارشناسیم
تموم بشه، بشم آقای مهندس، میرم خدمتو، و تو نظام دست خودمو تو رشتم
بند میکنم اینطوری خیلی خوبه:) و بعد میرم دنبال عزیز دلم و شروع یه زندگی پر نشاط و کم فراز ونشیب با ایشون.

ان شا الله شما اون دانشگاهی که مد نظرتون یا بهتر حق تلاشهای بی وقفتونه
با دادن یه کنکور عالی قبول بشین و ما از دیدن موفقیتتون کلی شاد و خوشحال
بشیم.
پاسخ:
آدم آبم باید با برنامه‌ریزی بخوره
من همه رو نخریدم. نبود که بخرم. هفت تاشو از کتابخونه گرفتم، شش تاشو خریدم، یکیشم از دوستم امانت گرفتم.

ممنونم
شما هم موفق باشید :)
۱۳ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۴۸ آرزو ﴿ッ﴾
بابت معرفی سایت‌های موجود در پیشنهاد شباهنگ، بسی ممنون :)
پاسخ:
بسی خواهش می‌کنم :)
نوش جونتون
 دو سه تا مورداش رو از نزدیک دیدم مثلا مشکل بی انگیزشی که طرف اصلا نتونسته غذا بخوره خیلی ناراحت کننده بود شنیدن و خوندن کجا و دیدن کجا:(
میگم چطوری این همه کتاب درسی واسه کنکور میتونی بخونی؟ خدا قوت
ما از وقتی رفتیم دانشگاه کتاب درسی نتونستیم بخونیم فقط جزوه ای استادها رو می خوندیم:)
پاسخ:
این همه نیست که. همه‌ش ده دوازده تاست :)
اگه نخونم که نمیشه. از همینا قراره سوال بدن خب :)
۱۳ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۲۳ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
شماره 9 :|
ما هیچ ما ریاضی یعنی زندگی...
پاسخ:
من هنوز تو شوکِ شماره‌ی دهم :))
سلام
این لینک اول پیشنهاد شباهنگ (آمار جهان) چطوریه آخه؟
یعنی در این حد آنلاین؟
پاسخ:
سلام :)
قطعا تأخیر داره، ولی از نظر آماری مهم نیست این نوع تأخیر. چون همین الان اگه یه میلیون آدم به دنیا بیاد، همین الان یه میلیون آدم هم اسمشون وارد ثبت احوال میشه که همونایی هستن که چند ساعت پیش به دنیا اومدن. نمی‌دونم ساز‌وکارشو، ولی ده ساله عین دیوونه‌ها چکش می‌کنم :))
دبیرستانی بودم که نمی‌دونم کی معرفی کرد بهم
این لینک های پیشنهاد شباهنگ عالی هستند 
فقط رفتم فیلم های مکتب خونه رو ببینم دیدم پولی هست نا امید شدم:(
سایت دبیرستان دانشگاه شریف فیلم های آموزشی برای دبیرستان رایگان هست و خیلی عالیه حیف که الان به دردم نمیخوره
پاسخ:
همه‌ش پولی نیست!!!
فقط بعضیاش پولیه
همه رو دیدی؟
کلاس‌های دانشگاه شریف پولی نیستن تا اونجایی که من دیدم
۱۴ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۱۴ شن های ساحل
سلام بنظرم نوشته هاش قدیمی بود مطالب 2007 به بعد بخون
پاسخ:
سلام
منابع کنکوره
خودم که به اختیار خودم نمی‌خونمشون :(
مکتب خونه فقط دوره مدیریت استراتژیک رو نگاه کردم اون هزینه داشت.بقیه ویدیو ها رو ندیدم
پاسخ:
من تا حالا کلاس پولی ندیده بودم تو این سایت
اون وقت انتخاب اول تو پولی از آب درومده :))
سلام و خسته نباشید 😊
پاسخ:
سلام و سپاس :)
دانشگاه شریف چه دانشگاه خوبیه یه درس شون رو از مکتب خونه شرکت کردم خوب بود دلم دانشگاه شریف رو خواست. ارشد بدم قبول بشم هم دوره فکر نکنم اجازه بدهند برم شریف:(
پاسخ:
بله، دانشگاه خوبیه :)
حالا اگه نتونستی بری هم مهم نیست، غصه نخور
چقدر دیر به دیر آپ میکنی. یه چیزی بنویس دیگه....

** حالا اگه کلاً وبلاگو تعطیل کنی مسأله ای نیست. اما وقتی هنوز تعطیل نشده توقع مطلب جدید هست....
پاسخ:
تا 25 ام سه تا پست دیگه قراره بذارم. هنوز ویرایششون نکردم. مرتب که کردم، به روی چشم، منتشر می‌کنم
ولی به نظرم این توقع، توقع بجایی نیست از یه کنکوریِ درگیر پایان‌نامه و استخدام و سه تا پروژه‌ی کاری :)
میگم این رشته ای که داری شرکت میکنی شریفم داره ش؟ یا فقط دانشگاه تهران و....؟
پاسخ:
نه. دانشگاه تهران هم نداره :|
یعنی نه شریف و نه تهران؟! پس کجا داره دقیقاً؟
پاسخ:
هنوز که دفترچه‌ی امسال نیومده بدونم کجا چقدر ظرفیت داره، ولی تا پارسال تبریز و بهشتی داشت. تو اخبار دانشگاه تربیت مدرسم دیدم که گفتن از ۹۷ ارائه میدن این رشته رو
مثل این مادر ،پدرها هست، بچه هاشون درگیر درس و کار و....هستن، الان یواشکی لای درب وبلاگ رو باز می کنیم، یه لیوان آب میوه میذاریم و میریم .
طبق برنامه به کارهاتون برسین.
من الله توفیق.
:)
پاسخ:
:)) ممنون
والا منو اصن اینجوری بار نیاوردن. اگه آبمیوه دلم می‌خواست خودم باید بلند میشدم آماده می‌کردم. این لوس‌بازیا مال دهه هشتادیاست
۱۵ بهمن ۹۶ ، ۱۶:۲۴ الهام شمسی
به بیماری ذکر شده در عکس‌های 12 و 13، contralateral neglect syndrome هم می‌گن. لوب آهیانه‌ای (همون پریتال) علاوه بر تشخیص اشیا در سیستم بینایی که گفته، توی توجه هم خیلی نقش داره. خصوصاً لوب آهیانه‌ای سمت راست، خیلی توی توجه نقش داره چون توجه به هر دو سمت رو انجام می‌ده، ولی مثلاً لوب آهیانه‌ای سمت چپ، در زمینه‌ی توجه به سمت راست نقش داره. (ممکنه تو بدونی اینایی رو که گفتم. این جور کامنتا رو علاوه بر اینکه برای تو می‌گذارم (یعنی نیتم تو هستی)، هدفم از گذاشتنشون اینه که بقیه هم بخونن و بدونن، شاید به این مباحث علاقه‌مند باشن). منبع حرفای این کامنت، همون کتاب نروساینس نوشته‌ی Dale Purves و همکاران هست.
پاسخ:
الهام من این اسما رو حفظ نمیشم :(((( موضوع و مطلب رو می‌فهممااااا! ولی اسماشون سخته :( شبیه همه :( صبح می‌خونم، تا شب یادم میرن
۱۵ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۳۹ الهام شمسی
اولش سخته، بعدش ممکنه راحت بشه برات، ممکن هم هست نشه (یعنی افرادی که حفظ این اسامی براشون سخته، که معمولاً ما که خیلی با علوم زیستی و پزشکی‌طور سر و کار نداشتیم، هستیم، دو دسته هستن). ولی امیدوارم برات راحت بشه بعداً. استادی که سر کلاس نروساینسش می‌رفتم (همون کتابی که تو کامنت قبلیم نام بردم، مرجع اصلی درس بود)، توصیه می‌کرد برای اینکه من و هم‌کلاسیام بهتر یاد بگیریم، خلاصه‌نویسی کنیم (که می‌دونم انجام می‌دی) یا عبارات بولد شده و یا خاص رو با تعریفشون جدا کنیم و مرور کنیم (فکر کنم این کارو هم انجام می‌دی). یعنی هی مرور کنیم، این جور نباشه که فلان مبحث رو امروز بخونیم و دیگه سراغش نریم (فکر کنم این توصیه‌ش رو هم انجام می‌دی). سایت sinauer یه کوئیزهای خوبی داشت از همین کتاب، آدرس سایت رو یادم رفته و گوگل کردم، اونی رو که آورد، اونی نبود که از توش کوئیز هم می‌شد داد. باز می‌گردم ببینم اگه پیدا شد، بهت می‌گم. شاید خوب باشه یعنی به تثبیت مطالب کمک کنه. و یه کار هم شاید خوب باشه: اینکه وقتی می‌خونی، برای خودت سؤال طرح کنی بنویسی یه جایی و بعداً سؤالاتو از خودت امتحان بگیری (با فاز اینکه یه استاد داره امتحان دانشگاهی ازت می‌گیره و باید برای امتحانش بخونی)، فکر کنم به تثبیت مطالب در حافظه‌ی بلندمدتت کمک کنه.
پاسخ:
پارسال وقتی سوالات کنکور این رشته رو نگاه می‌کردم مطلقاً هیچی ازشون متوجه نمی‌شدم
از مکتبخونه و "شنیدن" شروع کردم بعد "خوندن"، بعد "نوشتن"
یه مبحث رو از کتاب‌های مختلف خوندم که بیان‌های مختلف رو تجربه کنم. چند ماه پیش که سوالا رو نگاه می‌کردم، متوجه میشدم چی میگه و می‌دونستم جوابش تو کدوم کتاب و فصله، ولی جوابشو بلد نبودم. الان دیگه کم‌کم جواباشم می‌تونم حدس بزنم ولی تو بخش اعصابش کمیتم لنگ می‌زنه هنوز

+ دقت کرده بودی ث و ص و س پیش همن تو کیبورد؟ الان که حدسو حدث نوشتم دیدم اینا کنار همن :|
از سلسله کشفیات یه کنکوری که گل‌های قالی هم براش شگفتی و جذابیت داره، چه رسد به کیبورد
۱۷ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۴۴ دانلود فیلم ساعت ۵ عصر
خیلی خیلی خوبه
پاسخ:
:|