418- چه جوری بزنم از هستی ساقطش کنم که پلیس بهم شک نکنه؟
اون روز تو راهآهن، از درد دندونم تا سر حد مرگ داد میزدم
برگشته میگه اشکالی نداره کفاره گناهاته، باید خوشحال باشی که تو این دنیا داری تقاص پس میدی
الانم زنگ زده میگه نگران خوابت نباش هر چی باشه خیره، تعبیرش اینه که به زودی به مراد میرسی
من: تو چه جوری خوابی که تعریف نکردمو تعبیر میکنی عایا؟
ایشون: مهم نیست، کلاً تو هر خوابی ببینی تعبیرش اینه که به مراد میرسی :دی
چه جوری بزنم بکشمش مرگش طبیعی جلوه کنه؟!
هوم؟
برادرم رو عرض میکنم!
و از اونجایی که از پست بدون عکس خوشم نمیاد، کیفمو خالی کردم ببینم سوژهای چیزی از توش گیر میارم یا نه و با رویت و تحلیل جاکلیدیام به این نتیجه رسیدم که اگه جاکلیدی هر کس نشاندهندهی شخصیت وی باشد بنده چه آدم بی شخصیتی ام! :))))
سمت راستی کلید خوابگاهه، وسطی کلید خونه مامانبزرگم اینا، چپی خونه خودمونه که شامل در ورودی و درِ اندرونیه! و ناگفته نماند که قدمت اون نی نی سمت چپی برمیگرده به دوران مدرسهام! بعضی وقتا سر کلاس حواسم نبود، وقتی کتابی چیزی تو کیفم میذاشتم یا برمیداشتم به دماغش فشار وارد میشد و گریه میکرد و آبرو برام نمیذاشت
سهیلا یادشه :))))
و حتی نگار!
در کل خوبم، ملالی نیست جز درد گاه به گاه انگشت شست دست راستم که هفته پیش یه چیز تیز (بخشی از زیپ کمد) تا منتها الیه رفت زیر ناخنم و اول یه کم خون اومد و کبود شد و سفید شد و جای داداشم خالی که اگه بود میگفت تقاص و کفارهی گناهاته و الانم خونش بند اومده و کبودیش مرتفع شده و خدارو از پشت همین تریبون صد هزار مرتبه شکر که چپ دستم و خللی در امر خطیر جزوهنویسی و ایضاً امتحان پیش نمیاد و تازه قراره دوشنبه با نگار برم نمایشگاه صنعت برق تا مشتی باشد بر دهان یاوهگویانی که چپ و راست بهم میگن خوب شد ول کردی رفتی سراغ علاقهات! اصلنم ول نکردم!
والا!!!