پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۵۰۲- جور از حبیب خوش‌تر، کز مدعی رعایت

چهارشنبه, ۳ دی ۱۳۹۹، ۰۷:۲۰ ب.ظ

در رابطه با پست قبل، من زمستانو تو اون جمله در مفهوم زمانیش در نظر می‌گرفتم و برای همین اون ترجمهٔ «زمستانی را که از تو دیدم» به دلم نمی‌نشست. نمی‌دونم چرا معنی استعاری زمستان به ذهنم خطور نمی‌کرد و بخش استعارهٔ مغزم کلاً تعطیل بود.

حالا اومدم ضمن تقدیر و تشکر از دوستانی که پیام دادن گفتن اینجا زمستان، استعاره از تلخی و بداخلاقی و ترشرویی هست و در واقع شاعر، بدخلقی‌هایی که از او دیده رو با خوش‌خلقی هیچ کس دیگه‌ای عوض نمی‌کنه و مرا از تاریکی‌های جهل نجات دادن بگم یه بارم تو مدرسه خانم نجفی (نمی‌دونم ناظم بود، معاون بود، مسئول امور پرورشی بود یا چی. همونی که دفترش طبقهٔ دوم بود) بهم گفت برای روز معلم یه متن می‌خوایم بنویسیم. شنیدم قلم خوبی داری. قلمتو لازم داریم. گفتم باشه و رفتم از جامدادیم قلم بردارم ببرم براش. که البته خدا رو شکر دم در دوزاریم افتاد منظورش چیه.


۹۹/۱۰/۰۳
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

خانم نجفی

نظرات (۷)

۰۳ دی ۹۹ ، ۲۱:۰۸ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

عجب، حالا قلمش چه رنگی بود؟😂

پاسخ:
:)) این ماجرای شرم‌آور رو هنوز که هنوزه نگار تعریف می‌کنه و می‌خندیم. آخه وقتی دوزاریم افتاد اونجا بود :|
۰۳ دی ۹۹ ، ۲۱:۳۷ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

والا من هم بودم این سوتی دوستم رو تا ابد یادآوری می‌کردم بهش و احتمالا اون لحظه از خنده غش می‌کردم😂

پاسخ:
این سوتی در برابر سوتی راهنمایی سان چیزی نیست. اون راهنمایی سانو نه‌تنها مدرسهٔ ما، بلکه مدرسهٔ بغلیمون هم فهمیدن و تا ابد هم براش بخندن حق دارن :((
۰۳ دی ۹۹ ، ۲۱:۳۹ مـهـ ـیـار

کی بورد خوبی دارید اینجا 

پاسخ:
:))) کی‌بوردم نیم‌فاصله هم داره

سلام 

سوتی راهنمایی سان چی بوده؟

پاسخ:
سلام

+ اگه تا حالا بهت نگفتم اسمت خاطرات تلخ و شیرین زیادی رو تداعی می‌کنن الان می‌گم. عدد معنی‌داریه برام.
۰۴ دی ۹۹ ، ۱۷:۳۵ سها (اسم مستعار)

مدرسه زمستانه هوش مصنوعی رو امروز شرکت کردی؟
 

چجوری باید وارد شد؟ نام کاربریم یادم نمیاد! ایمیل هم فکر نکنم فرستاده بودن برای تأیید..

پاسخ:
نام کاربری نداشتیم که. قرار بود رزومه‌ها رو بررسی کنن لینکو ایمیل کنن. برای منم نفرستادن. حالا نمی‌دونم کلاً نمی‌خوان برام بفرستن یا فقط مال امروزو نفرستادن

سلام

جدی؟ چه جورمعنی؟

پاسخ:
سلام
بماند...
۰۵ دی ۹۹ ، ۰۷:۱۹ سربازِ روزِ نهم

ماجرای راهنمایی سان رو خوندم
حیاط مدرسه ما یه دیوار سنگی بلند داشت که از یه بخشی از اون راحت می‌شد رفت بالا و قسمتی از اون که به ضلع دیگه می‌خورد، مسیر سختی داشت، یه جورایی صخره‌نوردی بود.
همیشه هم عده‌ای بالای دیوار بودن. عده‌ای که هیچ‌وقت مسیر ساده رو نمی‌رفتن و اُفتِ کلاس داشت یه جورایی
یه بار به هر زحمتی اون صخره رو درنوردیدم و رسیدم بالا
تازه اون موقع فهمیدم از روی دیوار، مدرسه بغلی که دخترونه است معلومه :)
 

پاسخ:
:)) همین که گفتید دو مسیر داشت و یه عده همیشه اون‌ور بودن، من حدس زدم یه خبرایی هست پشت اون دیوار