پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت
چند روز پیش رادیوبلاگی‌ها پستی منتشر کرد با این مضمون که آهای ایهاالناس، یه جمله دربارۀ رادیوبلاگی‌ها بگین ضبط کنین و بفرستین برای پادکست یلدا. جمله‌ای که حستون راجع به رادیو که تو این مدت داشتین رو دربرداشته باشه. تا دیروزم فرصت داشتین. دیروز سوسن پیام داد که نسرییییییییییین!!! گفتم جانم؟ گفت فقط یه نفر ویس داده، چه کنیم؟ گفتم تهدید :)) الان رفتم ازش بپرسم ویسا چند تا شد؟ میگه سه تا :| پرسید چاره چیست شیخ؟ گفتم ترغیب :))
الان من یه فیلم از آشپزخونۀ سال اول کارشناسی براتون آپلود می‌کنم. این فیلمو فقط خودم دارم و فقط به معدود کسانی که مطمئن بودم رازدار هستن و هرگز به مراد نخواهند گفت که من چه پیشینه‌ای داشتم نشونش دادم :دی داستان از اینجا شروع میشه که سال اول کارشناسی بودیم و شب بود و من و مژده و دنیز و سحر و نگار دور هم نشسته بودیم و جک می‌گفتیم و جک می‌شنیدیم. یکیشون گفت یه روز یه آتشنشانه... من گفتم وای سوپم از ظهر رو گازه و دویدم سمت آشپزخونه :| (دقت کنید که شب بود و سوپم از ظهر رو گاز بود) خوابگاهمونم سوئیت بود و آشپزخونه تو فاصلۀ پنج شش متریمون. و حس بویایی همه‌مونم که خدا رو شکر داغون :| و فیلمه از جایی شروع میشه که من گوشی به دست دارم میرم آشپزخونه گاز رو خاموش کنم. تو سکانس پایانی در ماهیتابه رو برمی‌دارم (دقت می‌کنید که سوپ رو تو ماهیتابه درست کردم؟) و دوربین تو افق سیاه‌رنگی از کربن! محو میشه و من خودم هم با دوربین رهسپار افق‌های دور می‌شم.


حالا چجوری دانلودش کنیم این ۹ مگابایت رو؟ ساده است. خیییلی ساده است. ویس می‌دید و رمز می‌گیرید. تو ویستون از حستون نسبت به رادیوبلاگی‌ها بگین. مثلاً بگین رادیو مثل این دستگاه‌های الکتروشوکه که وقتایی که یکی سکته می‌کنه طرف رو باهاش احیا می‌کنن. دیدین تو فیلما؟ دکتره میگه فلان‌قدر ژول و بعدش چند بار به یارو شوک می‌دن زنده میشه. به‌نظر من که رادیو همچین چیزیه و به بلاگستان شوک میده هر چند وقت یه بار که وبلاگ‌ها نمیرن. نقش من چیه این وسط؟ من نقش تقویت کننده رو دارم این وسط. بله؛ اینجوریاس :))
خب بچه‌ها، این آیدی تلگرام سوسنه: @artihoo همین الان ویستونو بفرستین براش و رمز دانلود رو بگیرید ازش. اگرم تلگرام ندارید صداتونو ضبط کنید و آپلود کنید برای خودم بفرستید. می‌تونید اینجا آپلود کنید و لینکشو بفرستید: www.picofile.com. من چجوری رمز می‌دم؟ اگه وبلاگ داشته باشین که براتون کامنت می‌ذارم یا در جواب کامنتتون که بدیهیه باید خصوصی باشه پاسخ می‌دم و رمز رو میگم. اگرم وبلاگ ندارید، وقتی لینک صداتونو می‌فرستین یه عدد ۶ رقمی هم برام بفرستین. مثلاً ۱۲۳۶۵۴. من صدای شما و این عدد رو از کامنتتون که بدیهیه باید عمومی باشه که زیرش بتونم جواب بدم سانسور می‌کنم و می‌گم ۳۲۰۷۹۰ تا بذار روش. و فقط شمایی که می‌دونی ۳۲۰۷۹۰ تا رو روی چی باید بذاری که بفهمی رمز ۴۴۴۴۴۴ هست.

۹۷/۰۹/۲۹
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

دنیز هم‌اتاقی ترم دوم

سحر هم‌اتاقی

سوسن

مراد

مژده

نگار

نظرات (۵۰)

چقد آخرش سخت شد :))
امیدوارم یه خیری پیدا بشه ویس بفرسته و بعد فیلم رو در اختیار همه‌مون قرار بده :)))
پاسخ:
دیدی اول بعضی فیلما می‌نویسه لطفا این نسخه را خریداری نمایید و اگه نخرید کارگردان و دست‌اندرکاران اثر راضی نیستن؟! :))
۲۹ آذر ۹۷ ، ۰۹:۵۸ مصطفی فتاحی اردکانی
لابد بعدش هم میخواید تطمیع کنید اگر اونم جواب نداد می رسید به تخریب، می گید هر کی ویس نده...... است
پاسخ:
وای آره :)) تهدید، ترغیب، تطمیع، تخریب
لازمه بگم اون یه نفر من بودم؟؟ :))))

پاسخ:
:)) احسنت!!!
ببین الان اگه رمزو بدم جونت به خطر میفته و ملت راحتت نمی‌ذارن. شب می‌دم رمزو
من دیشب ساعت ۲۳:۴۶ دقیقه یادم اومد که ویس رو ضبط نکردم:/ تا ۲۳:۵۶ دقیقه هم ضبط کردم و هم فرستادم :))) 
خلاصه که رمز رو بده:دی

پاسخ:
احسنت!!! شما دومی بودی. 
ببینیم سومی هم میاد اعتراف می‌کنه یا نه
شب می‌فرستم برات
ترامپ تویی بقیه اداتو در میارن !!! دیکتاتور :)))
پاسخ:
یه کم بگذره پستامم پولی می‌کنم و بیا ببین چه مال و منالی جمع می‌کنم از این راه
نه تو تا ساعت یک که کلاسم تموم میشه بهم بده. کسی به من رو نداره وگرنه بلاک اند ریپورت میشه :)))
پاسخ:
باشه. برای تو و فرشته چون به‌موقع فرستادین زودتر می‌فرستم :)) ولی از پیاده‌رو برو. کیفتم بگیر سمت دیوار
همون روزی که کامنت سوسن رو دیدم یه بیت شعر ویس کردم فرستادم براش، فکر می‌کنم اولین ویس بود. 
پاسخ:
خب پس این سه نفری که سوسن می‌گفت مشخص شدن
برات رمزو فرستادم ^-^ 
برو ببین حالشو ببر
۲۹ آذر ۹۷ ، ۱۰:۵۲ محبوبه شب
چون حس خاصی به رادیو ندارم، صرفا برای شرکت و احترام به خواسته رادیو بلاگی ها ویسمو برای سوسن جان فرستادم 😂
پاسخ:
با تشکرات فراوان. 
به سوسن گفتم رمزو برات بفرسته :دی
خودمم الان میام برات کامنت می‌ذارم
من به تنهایی هلاک ایده ها و ترغیباتم یعنی:دی 
من یکی از آرزوهام در کنار دیدن خواننده های سابقم! همیشه این بوده که شعر مورد علاقه م از مولانا رو با صدام بخونم بذارم وبلاگم ولی خب نکردم هیچوقت به دلایلی که مهم ترینش این بوده که صدا جزئی از واقعیته و نمیشه بدون ریسک گذاشت. فلذا علیرغم اینکه دوست دارم و داشتم کلا همیشه صدایی تراوش کنم ولی خب نمیشه. مثلا یادمه یه وبلاگی بود مال آقای هجده. چقدرم خوب بود. هرچندوقت یکبار صدای بچه هارو جمع میکرد اینارو میکس میکرد بعد یه برنامه رادیو هجده ای درست میکرد. اونم آرزوم بود صدامو بفرستم ولی خب حیف دست و پامون به دلایل امنیتی بسته ست:دی و هیچوقت خودمو بخ آرزوهام در وبلاک نرسوندم من:|
پاسخ:
البته اینایی که صداشونو می‌فرستن، اسمشون تو پادکست نمیاد. مثلا نمیگن بیست‌ودو گفت: رادیو مثل فلان چیز است و من چنین حسی دارم. ینی میشه نامحسوس و ناشناس هم حستو بیان کنی. حتی می‌تونستی این شعری که میگی رو بخونی. ما هم قول می‌دادیم نفهمیم تویی :))
حالا نمی‌دونم چرا من هیچ وقت آرزو نکردم خواننده‌هامو ببینم. البته روز قیامت شاید از بارگاه الهی خواستم همهٔ خواننده‌هامو یه جا جمع کنه براشون سخنرانی کنم و ببینمتون، ولی تو این دنیا رغبت چندان به ارتباط حقیقی با ملت نداشتم هیچ وقت.
سلام
حالا به من بگن تو این پست، گنج نهفته است اصلاً و ابداً رمز نمی‌گیرم و انقدر این رویه رو ادامه می‌دم تا صاحب وبلاگی که می‌خونمش، خودش بیخیال رمز بشه :) (اینم بدونید منظور شما نیستید چون شما مدتی که می‌خوندمتون این کارو نمی‌کردین)
یه اعترافم بکنم فک کردم شما عمداً رمزو گفتین رفتم امتحانش کردم اونم دووووووبار  بعد... تا من باشم از این خیالات خام نکنم
پاسخ:
سلام :)
حالا که دو بااااااار، دلت خواسته فیلمو ببینی و خوردی به در بسته، بیا و صداتو از ما دریغ نکن که مام رمزو بدیم خب. کم پیش میاد من پست رمزدار بذارما. از دست نده این گنجو. پیشنهاد ویژهٔ سرآشپزه این فیلم :))
الان دارم کامنتا رو می‌خونم و می‌بینم که قراره به تطمیع و تهدیدم برسه :))) خدا خیرتون بده واقعاً
پاسخ:
آره دیگه. قول دادم به سوسن کرور کرور ویس جمع کنم براش. یه کرورم پونصد هزار تا اینا میشه فکر کنم
نه خب اون دوبارم واقعاً فک کردم دارین با ما شوخی می‌کنین و رمز 6 تا 4 هست و با جدیت تمام و اعتماد به سقف، رمزو می‌زدم و می‌گفتم مگه میشه رمز اشتباه باشه مگه داریم؟
یاد اون لیلایی افتادم که یکی می‌گفت دریغ که مال من نشد و گشتم مجنون و یکیم می‌گفت که دریغ که مال من شد و  گشتم مجنون :)))‌ من ترجیح میدم شما مجنون نشین :دی

پاسخ:
:)) والا اینجا طبق این روایت چه لیلا بهمون برسه چه نرسه مجنون میشیم که خب
قشنگ خواستین نابود کنینا :)) نه من ترجیحم به اینه که آدم به لیلا نرسه و بشه مجنون تا اینکه برسه... چه کاریه خب :دی
پاسخ:
نمی‌دونم... شاید
۲۹ آذر ۹۷ ، ۱۱:۵۰ معلوم الحال
چون پای زور اومد وسط من وویس نمیدم 😂

ولییییی ...
التماس میکنم رمز لینک رو بدین 😅
پاسخ:
:)) کجاش زوریه؟ فعلا تو فاز ترغیبیم. شمام راغب شین تا شب نشده و فرصت تموم نشده
۲۹ آذر ۹۷ ، ۱۱:۵۹ معلوم الحال
رغبتم نمیاد :))
من اصن منتظر (نظر دهنده - بر وزن "منتقد")  خوبی نیستم! کلا همیشه مخالفم ر: یعنی تا وارد جمع میشم میگم: با سلام و مخالفت، من اومدم . در نوع خودم فراستی ئی هستم 😂😂😂
حالا باز فکر میکنم ..
شاید فردا بهم رمز رو دادید
پاسخ:
امروز را دریابید که فردا حالم خوب نیست... شب یلدایی باید راهی تهران شم...
باشه. مرسی :)))
پاسخ:
خواهش می‌کنم :)
آخرش چه خفن شد:)))
البته ما تو دانشکده‌مون استادهایی داشتیم که این مدلی نمره‌ها رو اعلام می‌کردن:))
اسم دانشجو و شماره‌دانشجویی + نمره‌ش.

+ سوپ تو ماهیتابه😂
پاسخ:
ما هم از این استادا داشتیم. دق می‌دادن آدمو تا نمره‌مونو بفهمیم. یه فرمول پیچیده هم برای نمودار داشتن :|
 + که جزغاله شد
۲۹ آذر ۹۷ ، ۱۳:۱۹ یک دیوانه
هفت خانِ رستم جلو رمز دادن‌های شما کم میاره حقیقتا.
پاسخ:
من خان هشتمم
یا 
هفت‌ خان‌های قبل از من سوء تفاهم بود...
۲۹ آذر ۹۷ ، ۱۴:۲۴ ابوالفضل ...
به جای این کارا بهشون بگو یه خورده مخاطب‌مدارتر باشن همه ویس می‌فرستن. مدیریت چالشای قبلیشون زیاد جالب نبود...

چون نمی‌خوام ویس بفرستم براشون و دلم هم نمیاد کلیپ شباهنگ رو نبینم یکی رمز رو بده بهم 😂
پاسخ:
همین کامنتتون هم حستون نسبت به رادیوئه! و من هم به شدت باهاتون موافقم و یکی از بزرگترین نقدهام به رادیو همینه. ولی راهکاری براش نداریم. همینو بفرستید و رمزو بگیرید. هی دارم تأکید می‌کنم که تا فرصت هست از دست ندید این فرصتو.
ضمن اینکه حیف نیست صدایی که تو چالش‌های صدای برتر مقام میاورد و شباهنگ بدون اینکه بدونه کی پشت صداست رأی می‌داد بهش تو پادکست نباشه؟ 
۲۹ آذر ۹۷ ، ۱۵:۱۶ ابوالفضل ...
با اینکه اصلا ازین رادیو خوشم نمیاد ولی چشم!
اونم نه به خاطر تهدید و ترغیب فقط به خاطر تعریف 😁😁😁
پاسخ:
:))) تهدید، ترغیب، تطمیع، تخریب و اگه هیچ کدوم اینا جواب نداد تعریف :دی
دلم برات تنگ شده بود شباهنگ ((:
اومده بودم اینو بگم که با ورژن جدید خان هشتم رو به رو شدم :دی
پاسخ:
:)) لطف داری عزیزم :دی
ولی خدایی خیلی کیف داره مردم‌آزاری
منی که نمیدونم رادیو چی هست اصلا چی؟ یعنی چرا، میدونما اما هیچ وقت دنبال نکردم
بعد ضایع نیست وویس بدم؟ خب فیلمو میخوام ببینم😂
پاسخ:
:)) حق داری خدایی. ولی می‌تونی همینو به مسئولین رادیو ابلاغ کنی و بگی این رادیو رادیو که میگن چیه اصن؟ و سپس رمز رو دریافت کنی و فیلمو ببینی :دی
من یه بار بهار و بهاره‌های وبلاگمو شمردم، بیشتر از ده تا شد. هر بارم از همه‌شون می‌پرسم تو کدومی؟ :| و اغلبشونم وبلاگ ندارن :| و هیچ وقتم اون قبلیه نیستن. بعد فکر کن یه بار تو یه وبلاگی که همیشه براش کامنت می‌ذاشتم یه بهاره دیدم، خطاب به اون بهاره کامنت گذاشتم که تو همون بهاره‌ای که وبلاگمو می‌خونی؟ فکر کنم یا گفت نه یا اصن جواب نداد :| باید ته اسم بهاره‌ها هم شماره بذارم :دی
از ته دلم گفتم ولی ***:
دفعه ی بعدی ما رو هم خبر کن، تهنا تهنا کیف نکن :دی (((=
پاسخ:
مردم‌آزاری خوبیش به تهنا تهنا بودنشه :دی
حالا از خان گذشتی و رمزو از سوسن گرفتی یا ترغیبت کنم؟
۲۹ آذر ۹۷ ، ۱۵:۴۳ کروکدیل بانو
آقاااا، من میخوام کامنت نا مربوط بدم 
من همه ی پریشب داشتم خواب میدیدم دارم تو اقصی نقاط خونمون، و سپس اقصی نقاط شهر دنبال یه گلدون سرامیک سفید میگشتم که خرفه قلمه بزنم ببرم برا دوستم :))))
# چرا شبا نباید وبلاگ بخونیم
# چرا شبا نباید پست ترسناک بنویسیم
پاسخ:
:)) منم خواب دیدم یکی از بلاگرا با یکی از شبکه‌های برون‌مرزی مصاحبه کرده :| و مصاحبه رو گذاشته بود وبلاگش. دو تا دیدم. دومی یادم نیست. باید برم یادداشتامو چک کنم. 
آهان. دومی هم این بود که ویراستاران متن آواچه‌ها رو گذاشته بود سایتش و اسممو زیرش نوشته بود و تشکر کرده بود که نوشتم و من نگران بودم که شما میرین می‌خونین اسممو می‌فهمین. آخه چند وقتی بود متن آواچه‌ها رو نمی‌ذاشن سایت، دیروز پیام دادم و متن‌ها رو براشون فرستادم که بذارن.

ترغیب کن 😂 ((:
چون نه رادیوبلاگی ها رو زیاد می شناسم، نه میدونم چی باید بگم، نه تا حالا صدام تو وبلاگی بوده! خلاصه که اینجوری دیگه (:
پاسخ:
نمی‌خواد که خودتو معرفی کنی :| یه جمله قاطی بقیهٔ جملاته. یلدا رو تبریک بگو مثلا یا بگو چرا رادیو توسعه نمیده خودشو. به نظرم حس مشترک همه‌تون اینه که رادیو رو نمی‌شناسین :))
ترغیب: من هی میگم از دست ندین این فرصتو شما گوش نمیدی دیگه
فردا که بخایید مثل رستم همی پشت دست حال همه‌تونو می‌پرسم
نه من وبلاگ ندارم یعنی داشتم قبلا بلاگفا خورد بعدیشم تو بیان بود کلا نام کاربری و رمز و همه چیشو یادم رفت :)) ولی نه کلا بلاگر نبودم هیچ وقت. شما رو هم از تورنادو اون موقعی که فکر کنم سال ٣ یا ٤ کارشناسی بودی میخوندمت. من اسمم تو شناسنامه "بهار" هست اما انقدر همه بهم بهاره گفتند که دیگه تقریبا قبولش کردم بعلاوه انگار مثلا هویت اصلیمو پشت اون ه قایم میکنم :| -_- 
میخوای من بهاره٦ باشم :)
پاسخ:
بهاره۶ :)) خوبه تصویب شد.
حالا چند تا سوال. تو یکی از بهاره‌های وبلاگ مسترنیما نیستی؟ اونو می‌خوندی؟ دارالمجانین رو چی؟ بمونه برای بعد؟ دو سه ماهی که بعد از بلاگفا، بلاگ‌اسکای بودم، اون موقع بودی؟ تا حالا رمز بانوان که مدل ساعتمه رو بهت دادم؟ ایمیلتو دارم؟ الان تو طرح تفکیک بهاره‌ها از همم به‌واقع :))
۲۹ آذر ۹۷ ، ۱۶:۴۴ حامد سپهر
تهدید چاره ساز شد :)))
من ویس گذاشتم توی تلگرام ولی بهم رمز ندادن:((
نکنه گولمون زدین:)))
پاسخ:
سین شده پیامتون؟ شاید ندیده هنوز.
خودم الان رمزو میام کامنت می‌ذارم براتون
۲۹ آذر ۹۷ ، ۱۶:۴۹ حامد سپهر
بله اتفاقا تشکر هم کردن
پاسخ:
یادش رفته پس :|
من خودم رمزو فرستادم براتون. برید ببینید و حالشو ببرید و بعد بیاید تعریف کنید دل بقیه بسوزه :))
اتفاقا من الان پست رادیو رو دیدم و نشستم تو دفتر تا همه برن من وویس بفرستم :)))
چون لپتاپ فقط روی تلگرام دارم و نمی‌خوام هم ببرمش خونه، و در نتیجه باید همینجا انجامش بدم.

+آقا کامنت بالایی رو دیدم یاد چندتا چیز افتادم :)))
یکی اینکه بابام تعریف می‌کرد تو زمان دبستانش، 5 تا بچه دقیقا با اسم و فامیل یکسان تو کلاسشون بودن و برای جلوگیری از قاطی نشدنشون، شماره گذاریشون کرده بودن. بعد من یاد اون ربات 61 افتادم :))

یکی دیگه‌ش هم یه بنده خدایی بود که تعریف می‌کرد اسم من، پسر عموم، و پسر خاله‌م هرسه محمده، فلذا شماره گذاریمون کردن. من ممد 2 م. 
بعد می‌گفت که کاملا به ممد 2 عادت کرده، در حدی که اگر کسی محمد صداش کنه جواب نمی‌ده و فقط به همون اسم واکنش نشون می‌ده.
پاسخ:
من با تلگرام لپ‌تاپ ویس نفرستادم تا حالا. با تلگرام گوشیمم یکی دو سال پیش یاد گرفتم :)) حال آنکه چهار ساله تلگرام دارم. لوکیشن فرستادن رو هم پریروز که با سهیلا قرار داشتم یاد گرفتم. ینی می‌خوام بگم چقدر تأخیر فاز دارم :))
فاطمه زارع هم زیاده. در حدی که من فاطمه زارع‌ها رو این‌جوری یاد می‌گیرم: فاطمه زارع بلاگر، فاطمه زارع فامیل، فاطمه زارع هم‌دانشگاهی، فاطمه زارع دوست، فاطمه زارع دوست دوستم، فاطمه زارع از بچه‌های خوابگاه :))

این شماره گذاشتن روی اسامی خواننده‌ها، اهمیت دادن من به اونا رو نشون میده :) (مخاطب‌مدار کی بودی تو :ی)
بخایید 
ایا غلط املایی هست اونم از شما؟
پاسخ:
بخایید از خاییدن میاد به معنی گاز گرفتن. خاییدن پشت دست ینی گاز گرفتن دست از شدت پشیمانی و افسوس :)))

سپهبد چو از چنگ رستم بجَست، بخایید رستم همی پشتِ دست
چرا گفت: نگرفتمش زیر کَش؟ همی بر کمر ساختم بند و بَش؟
(شاهنامه)
- پشت دست خاییدن؛ پشت دست گاز گرفتن. کنایه از ندامت و پشیمانی است.
پشت دست خاییدن سود ندارد. (کلیله و دمنه).
روح سلطانی ز زندانی بجست 
جامه چه درانیم و چون خاییم دست
(مولوی)
روی در روی دوست کن بگذار
تا عدو پشت دست می‌خاید
سعدی (گلستان)
می‌دونم هر دوتاش هست
 گفتم شاید کلمه‌ی خواستنِ اون و با دیگری متفاوت و تیر تو تاریکی زدن خوبه کلا .
اشتباه بقیه رو پیدا کردن همیشه مزه میده مخصوصا اگه از شباهنگ بلاگستان باشه


پاسخ:
:)) من یه تیم محافظ خفن دارم که اونا حواسشون هست و غلطای احتمالیمو به‌سرعت گوشزد می‌کنن و تصحیح می‌کنم. فلذا عمراً!
حالا که تو کامنتا بحث شماره گذاری پیش اومد منم اعتراف میکنم دختر عمه ها و دختر عموی همسرم اسمشون مریمه، منم با شماره گذاری میشناسمشون فقط:)
مریم1 و 2 و 3:)
پاسخ:
#درد_مشترک :))
۲۹ آذر ۹۷ ، ۱۹:۰۱ قاسم صفایی نژاد
😂 😂 
پاسخ:
می‌خند؟!
۲۹ آذر ۹۷ ، ۱۹:۲۲ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
من ویس رو دیروز فرستادم
رمزم کو؟ D:
پاسخ:
همون موقع از سوسن بگیرین :))
الان برات کامنت می‌ذارم رمزو
۲۹ آذر ۹۷ ، ۱۹:۲۳ مستر صفری
:)
عجب، نمی خوام صوت بدهم...
+فیلم سوتی آشپزیتون رو ببینم، بد کاری نمی کنم.
پاسخ:
بد کاری نمی‌کنین؟!
۱
پاسخ:
یک شش‌رقمیه؟! :)))
ویستون کو؟
۲۹ آذر ۹۷ ، ۱۹:۳۵ مستر صفری
همون کار بدی نمی کنم یا کار خوبی می کنم.
پاسخ:
:) آهان
اون موقعی که رمز وبلاگت سهیلا بود اره داشتم
فکر کنم اره مدل ساعتتو قبلا داده بودی اما یادم نیست واقعا کجا😐 
مستر نیما اگه همونی باشن که مشاعره میذاشتن من اون موقع ها ازونجا وبلاگ تورو پیدا کردم ولی اونجا کامنت نمیذاشتم قبلش الانور رو میخوندم به اونجا رسیده بودم :)) دارالمجانین رو نمیشناسم اما.
والا نمیدونم ایمیلمو داری یا نه اما اگه داشتی باشی هم، من دیگه یادم نیست اون ادرس ایمیلو :| اما یادمه یه بار ایمیل دادی بهم اما یادم نیست سر کدوم رمز🤔 این ادرسو دیگه از سال اول کارشناسیم دارم و به لطف اپلیکیشن ایمیل هست که گمش نمیکنم. 
من آلزایمر ندارما اینا صحبت چندسااله و من همه چیو به ذهنم میسپردم تا حالا :))
پاسخ:
از آشنایی مجدد باهات بسی خوشوقتم
به امید روشن شدن اون یکی بهارها و بهاره‌ها
وایسین ببینم :/ آقا اون یه نفر من بودم ها!
من دیروز ساعت 11:29 دقیقه فرستادم -_-
پاسخ:
آقا من تقریبا نه سر پیازم نه ته پیاز و حتی یه دونه از این فایل‌ها رو هم نشنیدم و نمی‌دونم کیا فرستادن. منتظرم تو پادکست بشنوم غافلگیر شم. علی ای حال رمز برایتان ارسال شد. باشد که ببینید و حالش را ببرید.
۳۰ آذر ۹۷ ، ۰۸:۱۴ حامد سپهر
اون ماهیتابه( البته من تا حالا ندیدم تو ماهیتابه سوپ درست کنن) دیگه هیچوقت اون ماهیتابه قبلی نمیشه:))))یعنی با پریل هم پاک نمیشه:))
پاسخ:
نه تنها پاک شد، بلکه تا سال آخر هم به ماهیتابگیش ادامه داد. ولی دورهٔ ارشد ظرفای جدید خریدم
من یه سوال دارم: خوشبختم درسته یا خوشوقتم؟ چرا؟
پاسخ:
هر دو رو میگن ولی درستش خوشوقتمه.

من واقعا نوشتم "لپتاپ روی تلگرام دارم"؟ :|||
بهرحال دیشب رییسمون اومد گفت نمی‌خوای بری تو؟؟ :|
و مجبور شدم محل رو تخلیه نمایم و خب بیرون هم هوا بارونی بود و سرما خوردم الان و 20% صدام درمیاد :| ظاهراً قسمت نیست من نظرات گهربارم رو در اختیار رادیو بگذارم :)) 
پاسخ:
ای بابا :( چه بد!
به رئیستون می‌گفتی یه کار مهم دارم خب :))
ویس رو بدون تلگرام هم میشه فرستادا. من قبل از آشناییم با امکاناتی به نام ویس صدامو ضبط می‌کردم و آپلود می‌کردم
عالی


پاسخ:
:|
من اینجا یه سیب ورمیدارم میرم  :)
پاسخ:
لااقل انار بردار، شب یلداست.
فکر کنم شما رو می‌شناسم. اسمتون جدیده، ولی وبلاگتونو دو سه ساله می‌شناسم.
شما هم تورنادو بودید دیگه 

من بعد از مدت ها اومدم اینجا اسمم روهم دیروز عوض کردم 
به خاطر سن کمم بین این همه آدم بعضا دهه شصتی 
بهم میگفتن باروک کوچولو (اصلا خوش آیند نبود ) 
من 92 شروع کردم وبلاگ نویسی واسه همین میگفتن باروک کوچولو :))
الانم کمه فکر کنم :))

چه خوب یادتون بود من اون موقع خیلی تو کف شما بودم (واژه ی بهتری پیدا نکردم )
شریفی بودید دیگه
انار رو برمیدارم میرم :))
پاسخ:
من از وقتی تورنادو بودم وبلاگتوتو می‌خوندم.
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم...
یه قاچ هندونه هم بردار شیرینه
من بلد نیستم تلگرام هم ندارم 
پاسخ:
عزیزم...
ببین چون تو دوازده سالته و کوچولوترین عضو اینجایی، رمز رو رایگان در اختیارت قرار میدم :))
بلدی یه عدد شش رقمی برام کامنت بذاری؟ فقط این عدد رو یادت نگه‌دار بگم عدد تو چقدر با رمز فاصله داره
لطف دارید یه هندونه هم میبرم :))
پاسخ:
به آجیلا دست نزنید فقط :))
الان تهرانی؟؟
پاسخ:
تو قطارم الان
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
آخ جون عدد ****** 
پاسخ:
این عددی که برام فرستادی ۱۴۳۱۶۵ تا از رمز کمتره. عددتو با ۱۴۳۱۶۵ جمع کن برس به رمز :دی
وای چه بامزه رمزو دادی‌،‌همش فکر می‌کردم چجوری می‌خوای رمز را بدی =)))
راستی نیم‌فاصله دارم میذارم ها درست انجامشون میدهم؟ الانم هنوز یکم از مشقام مونده انجامشون میدهم میخوابم فردا بعد از مدرسه میام نگاه می کنم؛ دست شما درد نکنه.
راستی بعداها میشه به من ویرگول و این را ؛ هم یاد بدی؟ در وبلاگ یکی هم میخواندم که اونایی که هکسره را رعایت نمیکنند دوست نداره نمیدونم چیه ولی فکر کنم از همین چیزهای نگارشی است بله؟
پاسخ:
بله، نیم‌فاصله‌هات درسته. آفرین.
در مورد هکسره اینو بخون:

و برای ویرگول و سایر علایم نگارشی:
این سایت، نیم‌فاصله رو هم توضیح داده :)