پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

1116- نون و پنیر آوردن، دخترمونو بردن

چهارشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۲۱ ب.ظ

بادکنکی که دیشب از آقای داماد گرفتم و تمام مدت در حال بوق‌بوق کردن پشت ماشین عروس دستم بود. علی‌رغمِ چندین بار سوء قصدی که روی این بادکنک اعمال شد تا به سانِ سایر بادکنک‌ها به فنا واصل بشه، الان صحیح و سالم از سقف اتاقم آویزونه.


۹۶/۰۵/۱۱
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

شوهر میترا

میترا

نظرات (۱۳)

۱۱ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۳۳ ماهی کوچولو
همیشه به شادی و خوشی 
پاسخ:
همچنین شما :)
اووومممم
میشه چراغ خوابت مال من باشه؟
آیکون پروانه ای پلک زدن

پاسخ:
باشه مال تو. شبا به یاد تو روشنش می‌کنم. خوبه؟ :دی
یه لحظه خیال کردم عروس شدی :))

عنوان  رو که خوندم   اینقد خوشی کردم :))
گفتم بیام بگم مبارکه :)


ولی بازم مبارکه 🌹
ایشالا خوشبخت بشن :)


همیشه به شادی و خوشی :)
پاسخ:
ممنون.
فکر کنم بعد از خارج شدن از وضعیت صحیح و سالم بودن هم بره در جمع یادگاری‌ها! :)
مبارکه، ان‌شاءالله خوشبخت شن :))
پاسخ:
:) ممنون. برای یادگاری نبات و سکه‌ی سفره عقد و شکلات نگه‌داشتم. عروسی ندا پارسال بود. بادکنکِ بوق‌بوق اونم گذاشته بودم همین جایی که این الان اونجاست. رفتم تهران و چند ماه بعد برگشتم دیدم بادش خالی شده، بعد ذوب شده چسبیده به هم. انداختمش تو سطل زباله. خیلی چندش بود.
عمر بادکنکت طولانی. من یکم غمگین می‌شم وقتی یهو بادکنکم بادش خالی می‌شه. برای همین سعی می‌کنم کمتر سمتش برم. مث ماهی گلی، مث گل و گیاه، مث گنجیشک. 

اون پشمکِ آویزون شده از بادکنکو برم :))

عروسی مبارک. پیوندشون عمیق :)

پاسخ:
پشمک نیست دندونیه. دندونی هم نه. یه هدیه به مناسبت دندون درآوردنِ نی‌نی.
 اوه! آره نبات و سکه‌ی سفره عقد و شکلات گزینه‌های مناسب‌تری هستن :)
پاسخ:
و اسکناس نو :دی
ای بابا! این همه زحمت بکش دختر بزرگ کن آخرش با یه نون و پنیر میان می برنش...
پاسخ:
:))) رسم روزگاره
۱۱ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۴۲ פـریـر بانو
چقدرم خوشگله ^_^ ایشالله خوشبخت بشن :]

اعتراف: عنوانو خوندم فکر کردم عروس شدی و بالاخره مراد معروف پیدا شد :))
پاسخ:
:) ایشالا مراد هم پیدا میشه
۱۱ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۴۳ خان بلاگستان
عکس بادکنکه رو گذاشتید چشش میزنن میترکه :دی
پاسخ:
:| 
اخر فروردین امسال یه عروسی رفتم بعد از روی ماشین عروس گل برداشتم! ینی خودم که نه کسی کند داد بهم، از اون موقع تا الان گل رو دارم :دی 
به نظرت گل تا کی میمونه و خراب نمیشه ؟ D:
پاسخ:
اگه درست خشکش کنی که کپک نزنه، چندین و چندون سال می‌مونه. قدیمی‌ترین گلی که من دارم، شش سال قدمت داره. نسیم (هم‌مدرسه‌ایم) اومده بود خوابگاه و یه رز سفید برای من و نگار آورده بود. هنوز نگهش داشتم گله رو.
یه لحظه فکر کردم نون و پنیر آوردن 
بردنت
:| 
پاسخ:
نون و پنیر؟!
زهی خیال باطل!
من به کمتر از کره و عسل محلی رضایت نمیدم
مگه به این آسونیاس بردن من؟!
والاع!
البته اگه مراد باشه با نون خالی بیات هم میرم :))))))
همون دختر کوچولوهه که تو پست قبلی شووهر میخواست رو؟ :d
پاسخ:
نه این بزرگوار یه بیست سالی از اون بزرگوار بزرگتر بود :))
تو یک قهرمااااانییییی، عاففففرییین!
پاسخ:
:))) ممنون