پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

1043- اصولگرای خوب و منطقی

جمعه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۵:۲۰ ب.ظ

خواب دیدم پای صندوق رأی‌م و دارم لیست اسامی نامزدا رو ورق می‌زنم. یه لیست چندهزارتایی بود. ظاهراً همه تأیید صلاحیت شده بودن و منم اسم اونی که می‌خواستم بهش رأی بدم رو فراموش کرده بودم و داشتم از بین اسامی دنبال اسمش می‌گشتم. لوکیشن خوابم دفترِ معاون آموزش‌مون بود و جناب آهنگر پای صندوق ایستاده بودن. وقتی دید دارم با استرس لیستو ورق می‌زنم با لحن پدرانه‌ی همیشگی‌ش که باباجون صدامون می‌کنه بهم گفت چیزی شده بابا؟ گفتم اسم اونی که می‌خوام بهش رأی بدم رو فراموش کردم. گفتم همیشه اسم آدما رو فراموش می‌کنم. ولی ویژگی‌هاشون یادم می‌مونه. گفت خب ویژگی این بابایی که می‌خواستی بهش رأی بدی رو بگو شاید کمکی از دستم بربیاد. بی‌معطلی گفتم اونی که می‌خواستم بهش رأی بدم یه اصولگرای خوب و منطقی بود. یه کم مکث کرد و فکر کرد و گفت فلانی رو می‌گی؟ گفتم آره آره خودشه. همینه. اسمشو روی برگه نوشتم و انداختم توی صندوق.

الان هر چی فکر می‌کنم اسم اون اصولگرایِ خوب و منطقیِ عزیزی که بهش رأی دادم یادم نمیاد. یه اسم مبهم چهار پنج حرفی تو ذهنمه که «ز» داره. کدوم «ز»، هم حتی یادم نیست. ظریف؟ زاکانی؟ غرضی؟ زرنیخی؟
می‌دونم زرنیخی نداریم. ولی خب زرنیخی هم تو پس‌زمینه‌ی ذهنم هست.

۹۶/۰۲/۰۱
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

آهنگر دادگر