435- زبان مادر شوهر
چهارشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۵۰ ب.ظ
امشب حدودای 7، با نسیم (هماتاقیم) رفتیم باشگاه؛
کلاس رقص عربی ثبت نام کرد
یه گلفروشی نزدیک خوابگاهه و برگشتنی رفتیم از اونجا کاکتوس بگیریم
علاقه من و عمه و بابام به گل و گیاهم که خارج از حوصلهی این پُسته!
وَرتای فصل2 که یادتونه؟
اصن الکی که نسرین نشدم!
والا!
گل فروشه چند مدل کاکتوس داشت و اسم دقیقشونو پرسیدم و بلد نبود
گفت همهاش کاکتوسه
یه گل دیگه هم بود که شمشیر مانند بود، ولی یه چیزی تو مایههای همین کاکتوسا بود
پرسیدم اون چیه؟
نسیم گفت زبان مادرشوهره!
من: زبان مادر مراد؟! :))))
هنوز براش اسم انتخاب نکردیم و فعلاً کاکتوس صداش میکنیم
ولی قول میدم زبون مادر مراد مثل گلای کنارمه نه اونی که دستمه :دی
خدایی دختر شاه پریون هم که باشی
تو بالاترین مقاطع علمی هم باشی
دنیا هم رو سرت قسم بخوره
بازم مادر شوهرت معتقده که پسرش مراد حیف شده!!!