۱۴۲۵- پرسشنامه
دیروز اولین روز بیددلاین زندگی من بود. از وقتی دست چپ و راستمو از هم تشخیص داده بودم، همیشۀ خدا مشقی برای نوشتن و تکلیفی برای انجام دادن داشتم. هیچ کدوم از روزای زندگیم طوری نگذشته بود که با خیالی آسوده بگم از امروز دیگه کاری برای انجام دادن ندارم و بیکارم. وقتی میگم همیشۀ خدا، یعنی همیشۀ خدایا. یعنی من حتی تا خود کربلاشم لپتاپ بردم و اونجا کار تحویل دادم. ینی من یه روز بدون اینترنت میموندم هزار سال از کارام عقب میافتادم. از وقتی یادم میاد، باید تا آخر شب مشقامو مینوشتم، تا آخر هفته تمرینامو انجام میدادم، تا آخر ماه فلان تعداد تست میزدم، تا آخر ترم فلان پروژه، تا آخر سال فلان مقاله، فلان کار، فلان قرار. تعطیل و غیرتعطیل برای من معنی نداشت. همیشه ذهنم درگیر یه چیزی بود که باید تا فلان روز آمادهش میکردم. تا ظهر، تا عصر، تا شب، تا فردا، تا آخر هفته. توی صفحات آیندۀ تقویمم حداقل یک روز بود که جلوش نوشته باشم موعد تحویل فلان چیز. دیروز که از خواب بیدار شدم، اولین روزی بود که اون روز و روزهای بعدش موعد تحویل هیچی نبود. پریروز من همهٔ آنچه که باید تحویل کائنات میدادم دادم. دیگه هیچ کس منتظر نبود براش تکلیف، تمرین، پروپوزال، مقاله، پایاننامه، گزارش یا هر چیز دیگهای بفرستم.
ولی از اونجایی که ما اگر مشغله نداشته باشیم، مشغله را یا خواهیم یافت یا خواهیم ساخت، گوشیو برداشتم پیام دادم به اون دوستم که چند وقت پیش تماس گرفته بود مشورت بگیره برای پایاننامهش و پرسشنامه فرستاده بود پر کنم. پیدیاف بود. اگه میخواستم پرش کنم اول باید پرینت میکردم، جواب میدادم، عکس میگرفتم بعد میفرستادم برای دوستم و اونم باید پاسخهای من و دیگران رو وارد جدول میکرد و نمودار میکشید و تحلیل میکرد. گفتم چرا پرسشنامهٔ آنلاین درست نکردی؟ گفت بلد نیستم (این دوستم و بیشتر دوستای ارشدم بیست سال از من بزرگترن و با چنین ابزارهای بهقول خودشون مهندسی و اینترنتی آشنا نیستن. انسانی خوندنشونم مزید بر علته). من خودمم تا حالا فرم درست نکرده بودم. همون چند وقت پیش روش درست کردنشو گوگل کردم و برای دوستم فرستادم. گفتم اگه درگیر نبودم و وقتم آزاد بود خودم درست میکردم برات. منتظر بودم فرمو درست کنه لینک بده پرش کنم بهعنوان یکی از اعضای جامعۀ آماریش. خبری نشد. شب، همون اولین شب آرامش، بهش پیام دادم تونستی فرمو درست کنی؟ گفت نه نشد. به روش سنتی و کاغذی آمار میگیرم. بهش گفتم تا فردا برات درست میکنم. با این «تا فردا» انگار دوباره جون گرفتم. دوباره یه کاری بهم محوّل شد که باید تا موعد مقرر انجامش میدادم. پرسوجو کردم ببینم کدوم سایتا خدمات بهتری ارائه میدن. همه گفتن گوگلفُرم. سؤالا رو داشتم. پس صفحهٔ گوگلفرمو باز کردم و شروع کردم به نوشتن و درست کردن پرسشنامه. دو تا مشکل پیش اومد. سؤالام فارسی بودن و چیزی که میدیدم چپچین بود. اینو هر کاریش کردم درست نشد. مشکل دومم این بود که من گزینهها رو بهتریب وارد کرده بودم، ولی تو فرم نهایی قاتی پاتی بود. از دو تا از دوستام که رشتههاشون از این کارای آماری داره پرسیدم و گفتن shuffle option order رو غیرفعال کن. غیرفعال کردم و درست شد. به همین سادگی. اول خودم پر کردم. بعدشم از چهار تا از دوستام خواستم اونا هم آزمایشی پر کنن تا یه خروجی بگیرم. مشکلی نبود. لینکو برای اون دوستم که تحقیق مال اون بود فرستادم و ازش خواستم اونم پر کنه و اگه ایرادی داشت بگه که قبل از انتشار درستش کنم. ایمیلشم به بخش نتایج اضافه کردم که اونم هر موقع خواست آخرین آمار ثبتشده رو ببینه. چون من فرمو ساخته بودم اولش فقط من دسترسی داشتم به نتایج. انقدر ذوق کرد و خوشحال شد و تشکر کرد که قابل توصیف نیست. هی میگفت نمیدونم چجوری جبران کنم. لینکو گذاشت تو گروه ارشدمون و اونجا هم دوباره ازم تشکر کرد :))
تمرکزش بیشتر روی تهرانه. وقتی دیدم شهر و خیابان محل سکونتو بهصورت تشریحی خواسته، پیشنهاد دادم بهصورت گزینهای بنویسم که بعداً راحتتر بشه تحلیلش کرد. یه پیشنهاد دیگه هم دادم. گفتم سؤالا رو فقط از تهرانیا نپرسه. از همه بپرسه، ولی تهش یه گزینۀ ساکن تهران نیستم هم بذاره و اونا رو جدا تحلیل کنه. حالا اگه تحقیق خودم بود یه سؤال دیگه هم میذاشتم برای اونایی که تهرانن ولی حضورشون بهخاطر کار یا تحصیله و اونایی که تهران بودن و اخیراً مهاجرت کردن یه شهر یا کشور دیگه. مدت حضورشونم میپرسیدم.
۲۹ تا سؤال چندگزینهایه در مورد منوی (فهرست نوشیدنیها و غذاهای) کافهها و رستورانها. اگر دوست داشتید شما هم پاسخ بدید و با دوستانتون به اشتراک بذارید که اونا هم پاسخ بدن. نظرسنجی ناشناسه و هیچ اسم یا ایمیلی از شما تو پاسخنامه ثبت نمیشه:
+ چرا کمکش کردم؟ که این چرخهٔ مهربانی بچرخه همچنان.