455- آدما به سه دسته تقسیم میشن
دسته اول، وقتی استادشون بهشون میگه کنفرانس اجباریه و باید یکی از فصلای کتابو ارائه بدید، اعتراض میکنن، آه و ناله و فغان و با اسلاید هم حال نمیکنن کلاً؛ یا اسلایداشون یه مشت متنه که از روش میخونن و شماره صفحه هم نداره و نمیدونی تا کجا میره!!!
دسته دوم، وقتی استادشون بهشون میگه فصل پنج چه قدر به شما میاد و شما آذر ماه بیا فصل پنجو ارائه بده، میرن چهار تا کتاب و مقاله مرتبط دیگه هم میگیرن و میذارن کنار اون فصل پنج و میشینن دل و رودهی اون فصلو درمیارن و در کارگاههای مربوط و نامربوط به ارائهشون حضور به عمل میرسونن و بخشی از سمینار رو هم به تشریح و تبیین کارگاههایی اختصاص میدن که شرکت کردن و 100 صفحه اسلاید درست میکنن و یک و نیم ساعت از وقت کلاس رو به خودشون و اسلایداشون اختصاص میدن و علاقه عجیبی هم به اعداد رند و آسمان و فضا و رنگ آبی دارند. این دسته از آدمها نه بیکارند و نه بیمار ولی لابد یک دردی دغدغهای مشغلهی ذهنیای دارند که میخواهند به آن نیاندیشند، و چون معتقدند اگر نفس خود را به کاری مشغول ننمایی او تو را مشغول خواهد کرد؛ بنابراین سعی میکنند تا جای ممکن با چنین ایدههایی دهن خود و ایضاً اطرافیان را سرویس نمایند که یک موقع خدای نکرده سرشان خلوت نشود و به آن دغدغهها نیاندیشند؛ هماکنون هم مشغول مطالعهی دو جلد کتابِ هر کدام 601 صفحهای هستند که هیچ ربطی به گرایششان ندارد و حتی ممکن است آهنگی که طی این چند روز 100 بار گوش دادهاند برای صدویکمین بار پلی نمایند.
بقیهی آدمهایی هم که شامل این دو دسته نمیشوند در دسته سوم جای میگیرند.