پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۸۷۶- روز پانزدهم رمضان (سفرنامۀ مشهد، دارالشفا)

چهارشنبه, ۱۶ فروردين ۱۴۰۲، ۱۱:۱۵ ب.ظ

هر زبانی برای واژه‌سازی و جمله‌سازی یه سری اصول و قواعد داره که اگه ازشون تخطی بشه و رعایت نشه، نادستوری میشه. مثلاً یکی از این قواعد که اتفاقاً همگانیه و مختص زبان خاصی هم نیست اینه که قید زمان آینده با فعل زمان گذشته نمیاد.

ولی بعضیا خلاقیت به خرج می‌دن و با غلط املایی یا اشتباهات دستوری، این قواعد رو نادیده می‌گیرن. نمی‌دونم کارشون درسته یا نه.

این جمله رو تو دارالشفا دیدم. یه جایی شبیه بیمارستان یا درمانگاهه و اغلب مراجعه‌کنندگان زائر هستن.

چون‌که سرما خورده بودم.


۰۲/۰۱/۱۶
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

نظرات (۱۰)

حرم امام رضا چه جاهایی داره که من با اینهمه رفتنم اما هنوز ندیدم:/

پاسخ:
من چون یه جا بند نمی‌شم و نمی‌شینم، این جاها رو کشف می‌کنم. پستای بعدی با زوایای پنهان دیگر حرم هم آشناتون می‌کنم از جمله بیت تطهیر :))
با ما همراه باشید 

چرا هرچی سعی می‌کنم متوجه منظور اون جمله بشم به نتیجه‌ای نمی‌رسم؟ :/

بعدا حساب شده یعنی چی؟

مثل وقتی که میری هزینه چیزی رو بدی و میگن حساب شده این میگه وقتی پرداخت کردی و تموم شد، اون موقع حساب شده؟ یا معنی دیگه‌ای داره؟

پاسخ:
زمان گذشته قطعیت انجام فعل رو می‌رسونه.
حساب شده ینی بعداً حتماً حساب میشه

درمورد دارالشفا هم شنیده بودم و هم تو حرم دیدم این قسمت رو ولی بیت التطهیر فقط تو یه وبلاگ خوندم و تاالان ندیدم .خیلی مشتاقن پستی که در موردش میخواین بنویسید رو بخونم .

چایی خانه حضرت رفتین؟ در مورد چایی خانه حضرت هم نشنیده بودم و نرفتم  هنوز سال گذشته تو یه کانال اینستا دیدم که چنین جایی هم هست .

 

پاسخ:
بیت تطهیر رو کجا خوندین؟ دوست دارم برداشت دیگران رو هم از این واژه بخونم.

بله رفتیم. در مورد چای هم دو سه روز دیگه می‌نویسم.

https://talking.blog.ir/post/45

 

👆اینجا

 

منتظر هستم بخونم .

پاسخ:
فرق من و ایشون اینه که بدون اینکه بپرسه اومده تو وبلاگش نوشته و موجب تشویش اذهان عمومی شده :دی
ولی من رفتم تو و پرسیدم  

راستش من هم وقتی واژه های طهارت یا پاکی رو میشنوم بیشتر اون بعد روحانی اش در نظرم میاد . در مسیحیت هم مهم باطن آدم هاست . چیزی به نام نجاست وجود نداره . غسل هم ندارند و حتی توی همون غسل تعمید که بعضی بهش معتقد هستند هدف پاک شدن نیست و صرفا یه حرکت نمادینه که طرف بگه من مسیحی شدم . خیلی ها اصلا به غسل تعمید هم عقیده ای ندارند و خیلی ها معتقدند نباید بچه رو غسل تعمید داد چون اصلا چیزی نمیدونه و خودش چیزی رو انتخاب نکرده و باید بزرگ بشه و خودش تصمیم بگیره . 

 

ولی به جز این دیگه چیزی به نام طهارت وجود نداره یا حداقل من ندیدم . معتقدند خدا انسان رو هدایت میکنه و اگر کسی فکر کنه مثلا شراب یا گوشت یا هر چیزی ناپاکه خب برای اون شخص ناپاکه و اگر کسی فکر کنه اوکیه خب اوکیه . بیشتر به درون توجه میکنند و معتقدند اون باید پاک باشه . بهداشت شخصی هر فردی هم خب به خودش مربوطه و خودش عقلش میرسه که رعایت کنه . 

 

حالا این بحث نجاست توی اسلام برام خیلی غیر قابل درک نبود تا این که کرونا اومد و یکی از این مذهبی ها ادرار شتر نوش جان کرد و من اینطوری بودم که مگه نجس نیست ؟‌ بعدش فهمیدم نه تنها ادرار بلکه مدفوع شتر هم نجس نیست و خوردنش هم مانعی نداره و حتی توی برخی احادیث و این چیزا توصیه شده 

 

دیگه از این جا به بعد بود که رابطه ی بین نجاست و کثیف یا غیر بهداشتی بودن هم برام از بین رفت یعنی نمیفهمم چرا مدفوع شتر نجس نیست . چون همیشه توی مدرسه بهمون میگفتن این احکام برای رعایت بهداشت بوده 

 

 

پاسخ:
آقا بذارید اول اون پستو بذارم بعد براش کامنت بذارید :))
ضمن اینکه از این بحثای سیاسی و مذهبی خوشم نمیاد :| علاقه ندارم :| چیزی که من احکام و دستورات الهی برداشت می‌کنم تابع بودن و تسلیم بودن و چشم گفتنه تا دلیل و علت علمی و عقلی داشتن. حالا شما ممکنه دلیل بیاری که نماز خوندن و وضو گرفتن فلان فواید رو داره. ادراز شتر فلان مواد رو داره. من به دلیلش کاری ندارم. دین‌داری من به این صورته که یکی هست که هم قدرتمنده هم دوستیم باهم. اون گفته فلان کارو بکن یا نکن. منم بدون چون و چرا می‌گم باشه. همین. تمام.

باشه من یه مدت کامنت نمیذارم ببینم و کامنت بقیه رو میخونم ببینم چی باید گفت . واقعا تقصیر خودم نیست ولی نمیتونم فقط در مورد همون چیزایی که نوشته شده نظر بدم و ذهنم همیشه ماجرا رو بسط میده و از حالت شخصی خارج میکنه یعنی مثلا وقتی میگید رفتم سینما فلان فیلم رو دیدم من نمیدونم چی بگم که در همون چهارچوب باشه . میدونما مثلا میشه در مورد این چیزا حرف زد .  وقتی داشتی فیلم میدیدی چی خوردی ؟‌ یا دوست داری عقب سینما بشینی یا جلو ( اگر خودت بتونی جات رو انتخاب کنی )‌ . آیا دوست داری فیلم های خارجی رو توی سینماهای ایران دوبله و اکران کنند یا نه ؟‌ و .... 

 

ولی خب نمیدونم چرا اینطوری نظر نمیدم . نمیگم بده ها . مدل من نیست . یه مدت سکوت میکنم و هر موقع تونستم میام مطالب اینجا و نظرات بقیه رو میخونم تا ببینم چطور میشه در مورد موضوعات دیگه حرف زد .  

پاسخ:
وای نه قهر نکن. صرفاً داشتم می‌گفتم به چه مباحثی علاقه دارم و به چه مباحثی ندارم. اتفاقاً کامنتای شما خوبه. هر بار چیز جدید یاد می‌گیرم.
من دوتا پست راجع به انواع کامنتا نوشتم. الان لینکشو می‌دم. پست جامع و کاملیه به‌نظرم. در مورد تقسیم‌بندیم اگه نظری داشتی بگو کاملش کنم:


قهر چیه ؟‌ :))))))))) قهر نکردم . حرف زدن باید دو طرفه باشه . من هم محدودیت های شما رو متوجه میشم هم این که ممکنه واقعا علاقه ای نداشته باشی 

 

منم به خدا سالم بود الان چند ماهه اینجوری شدم :)))) سعی میکنم یه مقدار نرمال تر بشم و به چیزای دیگه فکر کنم .

 

نگران نباش خلاصه :)‌)‌

پاسخ:
نمی‌دونم قبلاً پرسیدم یا نه، 
شما چجوری و از کجا و از کی وبلاگ منو پیدا کردی؟ اولین کامنتت چی بود؟ کدوم وبلاگ‌های دیگه رو می‌خونی؟

راستش دقیقا یادم نیست . قبلا زیاد وبلاگ میخوندم . فکر کنم یه آقایی  بود به نام شعبانعلی . نیکولا رو قبلا میخوندم ولی الان فکر کنم زیاد فعالیت آنچنانی نداره . دیگه جادی رو میخوندم و میخونم  . یه سایت بود قبلا به نام جادوگران . چند تا وبلاگ در مورد دنیای فانتری بود . پادکست آقای بندری . 

 

سال ۸۸ اینا بود که با مفهوم وبلاگ آشنا شدم . اولین بار صدای آمریکا یا شایدم بی بی سی در مورد چند تا وبلاگ نویس ایرانی حرف زد که گرفته بودنشون و این چیزا . اون موقع شبکه های مجازی به این صورت گسترده نبود .   آهان یه وبلاگی به نام خرمالوی سیاه یا همچین چیزی یادمه 

 

بعدش با پارتنرم آشنا شدم که اونم توی همین سایت وبلاگ مینوشت و با بلاگ آشنا شدم یعنی اول با خودش آشنا شدم بعد با بلاگ  برام جالب بود ببینم چه خبره . علیرضا شیرازی رو یه مدت توی توییتر دنبال میکردم. راستی پارتنرم الان هم مینویسه اما برای یکی از سایت های خارج کشور با اسم مستعار .

 

 

وبلاگ شما و چند تا دیگه هم خیلی وقت پیش توی یه لیست وبلاگ های برتر دیده بودم . نه این که غیرمعروف ها خوب نباشن اما راهی برای پیدا کردنشون نیست . معمولا اکانت های ‍پرطرفدار و رسانه های معروف رو دنبال میکنم . خیلی وبلاگ ها رو میخونم ولی کامنت نمیذارم . اینجا رو هم خیلی وقت پیش دیده بودم ولی در حد باز کردن صفحه و چند خط خوندن . دوباره دو سه سال پیش به چند تا وبلاگ و کانال تلگرام سر زدم ببینم در چه حالی هستن . 

 

توی توییتر هم قبلا خیلی ها رو بدون این که براشون چیزی بنویسم میخوندم حتی رایفی پور . بستگی به حالم داره دیگه ولی چون همش پشت کامپیوتر هستم و کارم برای خودم خیلی چالش خاصی نداره و معمولا راحت میره جلو وسط کد زدن ممکنه برم توی سایت شطرنج بازی کنم یا ایران اینترنشنال رو باز کنم . 

 

قبلا توییتر فارسی زیاد میرفتم ولی الان دیگه نمیرم بنابراین بیشتر وبسایت ها و وبلاگ های فارسی رو میخونم . مشکل اینجاست که جایی زندگی میکنم که پاسش رو نگرفتم بنابراین بهش احساس تعلقی ندارم و اصلا از نظر قانونی هم نمیتونم رای بدم یا کاری بکنم . بنابراین اخبار یا اکانت های خارجی رو معمولا برای یادگیری زبان استفاده میکنم یا یادگرفتن یه چیزی اما وسط کارم وقتی میخوام استراحت کنم دیگه حوصله یادگیری ندارم . 

 

الان بیشتر یوتیوب میبینم . فارسی ها رو خیلی رندوم میبینم . ممکنه پشت سر هم یه چند تا ویدیواز یکی ببینم و بعدش دیگه چند ماه نبینم و بعدش بیام ببینم چی شده و در چه حاله . سر میزنم دیگه   . چقدر نوشتم :|

پاسخ:
مرسی از توضیحت. 
می‌خواستم یه کم بیشتر باهات آشنا شم و یه چیزی رو مطرح کنم. یکی از دوستای قدیمی وبلاگیم چند وقتیه که مهاجرت کرده. حس می‌کنم به دردسر افتاده. یه عده مدام تعقیبش می‌کنن. من از اینجا کاری از دستم برنمیاد براش. حتی تجربۀ این اتفاقم ندارم که باهاش به اشتراک بذارم و راهنماییش کنم. فکری که الان به ذهنم رسید اینه که از شماها که شرایط مشابه دارید (ایران نیستید) بپرسم. اگه اتفاق مشابه اینی که میگه رو دیدی لطفاً راهنماییش کن. البته اول باید پستاشو بخونی بعد. چون تو هر پست حدساش راجع به فرد تعقیب‌کننده عوض شده. چهارتا پسته، به ترتیب زمان:

من اولش فکر می کردم دارالشفا یه مرکز درمانیه کوچولو برای زائرهایی هست که حالشون بد میشه اما با تعریف یکی از کارکنان اونجا شنیدم که حتی از کشورهای عربی برای درمان به اینجا مراجعه می کنن .

پاسخ:
بیمارستانه دیگه. بخشای مختلف تخصصی هم داره. جراحی و اورژانس و آزمایشگاه و...

راستش هیچ اطلاعاتی از کانادا ندارم و از طرفی چون پسر هم هستم هیچ وقت چنین چیزی رو تجربه نکردم که بخوام تجربه شخصیم رو بگم و حتی تا حدی برام غیر قابل درکه . نه من تجربیاتم توی اروپا محدود به این میشه که نقش مترجم رو بازی کردم و به ایرانی هایی که تازه اومدن کمک کردم که کیسشون رو به وکیل بدن و این چیزا . 

 

خیلی برام عجیبه این مورد . به نظرم بهتره با یه وکیل صحبت کنه . وکیل ایرانی به نظرم بهتره یعنی شاید بهتر درک کنه . 

پاسخ:
گفتم حالا گوشۀ ذهنت باشه، شاید مورد مشابه دیدی. اون موقع بیا بگو بقیه چی کار می‌کنن.