۱۲۷۷- ماستا رو نریزیم تو قیمه، خرفه رو نریزیم تو قرمه
این اون گلدونیه که روز تولدم هماتاقیهای شمارۀ ۱ و ۲ بهم دادن. از یه گلفروشی اسم گل و طرز نگهداریشو پرسیدم و گفت خُرفه است؛ هفتهای یه بار آبش بده و بذار جلوی نور. اسمشو گذاشتم خرفهورتا. معنیش میشه گل خرفهای که در کافۀ ورتا هدیه داده شده باشد. وزن خالص سنگش یکپنجم وزن خودمه. با نسیمها۱ خرفهورتا رو بهسختی بردم خوابگاه و چند روزی اونجا بودم و با سختی بیشتر آوردمش تبریز. این نصیحت خواهرانه رو از من داشته باشین: هیچ وقت به یه مسافر گلدون هدیه ندید. لااقل گلدونی که جنسش از سنگه هدیه ندید.
۱ یکی از نسیمها هممدرسهایم بود و یکیشونم هماتاقی شمارۀ یک. چون مسیرمون مشترک بود، سهتایی باهم از کافه برگشتیم. تازه رفتنی هم با نسیمی که همکلاسی ارشدم بود رفتم کافه. برگشتنی گلدون دست من بود. یه جا گفتم نسیم اینو یه دیقه بگیر گوشیمو جواب بدم. دیدم هردوشون برگشتن سمت من. گفتم عه! چه جالب هردوتون نسیمین. بعد گفتم تازه اسم دختر اول منم نسیمه :|
آبش دادم، نونش دادم، نازش کردم و نازشو کشیدم و شد این:
عکسشو برای دوستام فرستادم ببینن چه دستهگلی تحویل جامعه دادم و هزار الله اکبر و هزار الحمدلله و هزار سبحان الله و هزار آیة الکرسی و هزار وانیکاد و کلاً هزار هر ذکری که مفهوم ماشالا از چشم بد دور رو برسونه. ولیکن عزیزانی که در نیمۀ جنوبی کشور پهناورمان میزیستن گفتن عه! ما اینا رو میخوریم. یکی گفت قاطی سبزی خوردن، یکی گفت تو قرمهسبزی و خب من دیگه حرفی نداشتم. تازه داشتن خواصشم بیان میکردن که ماه رمضونا برای رفع تشنگی خوبه.
از وقتی دخترمو انتقال داده بودم به گلدون بزرگتر، گلدون خودش خالی مونده بود. یه شاخۀ کوچولو ازش بریدم و گذاشتم تو آب ریشه بده و حالا نوهمو گذاشتم تو گلدون کوچیکه. میگن بچه مثل میوه است، نوه مثل هستهش؟ مغزش؟ بادام؟ گزینۀ چهار؟ منظورمو گرفتین و بیشتر از این تقلا نکنم؟ خلاصه همون. اسمشم خرفهبلوره. خرفهای که هماکنون در کافیشاپ برج بلور به سهیلا هدیه داده میشود.