پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت


نرگس جان، بی‌شک من خوش‌بخت‌ترین بلاگر روی زمین از بدو خلقت تا متلاشی شدن کرۀ زمینم که خواننده‌هایی مثل شما دارم. هم تو رو یادمه هم کیکتو. عکسشو به اسم خودت ذخیره کردم و یه جای امن کنار بقیۀ عکس‌هایی که فرستادن نگهش داشتم. ایشالا که سایۀ پدر و مادرت همیشه بالای سرت باشه و تنشون همیشه سالم باشه. حدیث داریم که ما کانَ اللهُ لِیَفْتَحَ لعبدٍ الدّعاء فیغلقُ عنهُ بابَ الاجابة؛ اللهُ اکرمُ من ذلکَ. این‌گونه نیست که خداوند باب دعا را به سوی بنده‌ای بگشاید و باب اجابت خویش را به روی او ببندد. خدا بخشنده‌تر از این حرفاست. ممنونم که به یادمی. برای حاجت‌روایی و عاقبت‌به‌خیری بقیۀ دوستان هم دعا کن. سلام ما رو هم برسون و بگو شباهنگ گفت هر بار دستامو تو محکم‌تر گرفتی، هر بار آسون‌تر من از تو دل بریدم. بگو این دختر یه جوری گند زده به زندگی و گذشته و آینده و حالش و یه جوری پاشیده که نمی‌تونه پا شه. بگو نمی‌تونه پا شه. بگو داره همۀ زورشو می‌زنه ولی بدجوری بریده. بگو تو دلش غوغاییه و خم به ابرو نمیاره و آبروداری می‌کنه. بگو گفت نای بال‌بال زدن هم ندارم یا بکُش یا دانه ده یا از قفس آزاد کن. نرگس اینا رو بگو. دعا کن. دعا کن از این آشفتگی رها شم. از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان، باشد کز آن میانه یکی کارگر شود. نرگس من تیر آخرمو می‌سپرم به خودت. ببینم چی کار می‌کنی.

بعداًنوشت: خوشم میاد پای محزون‌ترین و ناله‌ترین پستامم روحیه‌تونو حفظ می‌کنین و به بامزه‌ترین و زیباترین شکل ممکنی که از دستتون برمیاد بهم روحیه می‌دین. القصه، کامنت دیگری رسیده دستم مبنی بر اینکه تیر آخرو دادی به نرگس، من بدون تیر برم مشهد؟ خب عرضم به حضور انورتون که تیر آخر دست نرگسه، تیر یکی مونده به آخر و دو تا مونده به آخر و سه تا مونده به آخر و کلی تیر دیگه دارم که اونا رو می‌ذارم همین‌جا. هر کی یکیشو برداره ببره که خیلی التماس دعا دارم.

۹۷/۰۷/۲۹
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

نرگس دوست وبلاگی