۱۲۳۱- امروز هفدهمین روز از دهمین ماه سال میلادیه
از اونجایی که من هنوز که هنوزه خواب امتحان علوم و تاریخ و جغرافی و الکترومغناطیس میبینم و هر بار به انحای مختلف از کنکورهای کارشناسی، ارشد و دکتری قبول یا رد میشم و در عالم رویا منتظر اعلام نتایجم هنوز، بعید میدونم بعد از دفاع هم حتی خوابهای دفاعانه دست از سرم بردارن و هر شب خواب داورا رو نبینم. علی ایُ حال یه جوری مرزهای خواب دیدن رو درنوردیدهام که خواب میبینم استاد شمارۀ یازده که داور دفاعهاست و جای بابابزرگمه، مثل ما داره پایاننامه مینویسه و استاد راهنماش هم استاد شمارۀ پنجه. استاد شمارۀ پنج هم منو یادش نمیاد و به کل فراموشم کرده و وقتی پایاننامهمو میبینه میگه چه جالب! شما زبانشناسی خوندین؟ کدوم دانشگاه؟ اما تندیس برترین سکانس فعلاً تعلق میگیره به اون قسمت از خواب دیشبم که داد زدم سر اساتیدم که دست از سرم بردارین من اصن نمیخوام دفاع کنم، من اصن مدرک نمیخوام ولم کنین بذارین تو حال خودم باشم. یه جوری داد زده بودم که صبح گلوم درد میکرد :|