پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

910- پست گذاشتن با گوشی خیلی خیلی سخته :(

پنجشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۵۲ ب.ظ

دخترخاله، دقت و حافظه عجیبی داره. تک تک هم کلاسیا و هم اتاقیای دوره کارشناسیم یادشه و حالشونو میپرسه. دیشب حدودای دوازده گفت تا شنبه بمون و گفتم کتاب و لپ تاپ ندارم و شنبه امتحان دارم و گفت می‌ریم میاریم و منم قبول کردم بریم بیاریم. (اصرار نکردااااا، تعارفم نکرد.)

شب مستخدمِ اونجا اسمس! داد نمیاین؟ (این علامت سوالو نذاشته بودااا، نوشته بود نمیاین و منم با شمّ زبانیم فهمیدم پیامش سوالیه) جواب دادم صبح به نگهبان گفته بودم چون تنهام، یا با یکی از دوستام میام یا کلا نمیام و پرسیدم نگهبان تا کی هست که بیام کتابامو ببرم و حدودای دوی شب رفتیم و ایول به خودم که تا همین چند روز پیش پامو اون ورا نذاشته بودم و با این حال مسیرو درست نشونشون دادم.

نمیگم بی درد و بی دغدغه ام الان؛ ولی این روزا و این شبا آرامش عجیبی دارم و این حسی که دعا می‌کنم پایدار بمونه و موقت نباشه رو مدیون دعاهای شمام. شمایی که من براتون هفت پشت غریبه بودم و به یادم بودین و به جای من نماز خوندین و زیارت کردین.

با گوشیم نه می‌تونم کامنت جواب بدم، نه وبلاگاتونو بخونم و نه حتی پست بذارم. ینی می‌تونمااا ولی سخته برام. فلذا این یکی دو روز که نت ندارم، به جای وبلاگ من، عصرا برید قرائتی گوش بدید. نمی‌دونم کی شروع میشه؛ شاید حدودای شش. من که خودم همیشه به ته دیگِ منبرش می‌رسم.

۹۵/۰۴/۱۰
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

آقای ح. چ.

دخترخاله‌ی شماره‌ی 1 بابا