پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

زمستون پارسال نه پیارسال، وقتی هندزفری به گوش، لابه‌لای قفسه‌های طبقه‌ی دوم کتابخونه‌ی دانشگاه سابقم قدم می‌زدم و کتابای قفسه‌های آخرِ گوشه‌ی کتابخونه رو یکی یکی برمی‌داشتم و ورق می‌زدم و بیشتر از ظرفیتِ یه دانشجو کتاب می‌گرفتم و نه با غر زدنای مسئول کتابخونه، که با لبخنداش مواجه می‌شدم که "تو این همه کتاب زبان‌شناسیو می‌بری چی کار می‌کنی؟"، حتی فکرشم نمی‌کردم یه روز تو کتابخونه‌ی فرهنگستان، هندزفری به گوش، همون آهنگِ زمستون پارسال نه پیارسال پِلِی بشه و لابه‌لای قفسه‌ها قدم بزنم و دنبال فرهنگ و اصطلاحات مهندسی بگردم و با لبخندِ آقای رئیسیِ مهربون مواجه بشم که می‌پرسه "تو این فرهنگ لغات مهندسیو می‌خوای چی کار؟"

اگه یه روز خواستین از زندگی‌نامه‌ام فیلم درست کنین، تو اون سکانسی که پیرمردِ قدخمیده‌ی کتابخونه‌ی فرهنگستان، ازم می‌پرسه کمک نمی‌خوای، اونجا فلش بک بزنید و برگردید به زمستون پارسال نه پیارسال، همون جا لابه‌لای قفسه‌های طبقه‌ی دوم که مسئول کتابخونه ازم می‌پرسه کتابایی که می‌خواستیو پیدا کردی و کمک نمی‌خوای و منم لبخند می‌زنم و میگم ممنون.

+ پیشنهادِ اَخَوی، مثل مهر تو که یه دفعه، بی هوا به دلم افتاد

۹۵/۰۲/۰۵
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

آقای رئیسی

امید