پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

این هم‌اتاقی شماره3، ترم پیش مرخصی بوده

هم‌سنیم (ینی سال اول ارشد) ولی اون شش ساله شوهر کرده (چه زود به مرادش رسیده!!! :دی)

حالام خونه زندگی و مرادشو سپرده به امان خدا اومده اینجا درس بخونه

مسیر رفت و برگشتشم یه جوریه که مثل خیلیا وقتی میاد تهران باس یه دو سه ماهی موندگار بشه

دیشبم انقدر خودش اینجا و شوهرش اونجا دلتنگی کردن 

که سر صبی رفت دانشگاه کارای انتقالی و انصراف و مرخصیشو انجام بده

اگه این رشته رو انصراف بده محروم میشه ولی 

میخواد کنکور وزارت بهداشت اردیبهشتو بده ببینه چی پیش میاد

این جوری از وزارت علوم محروم میشه، ولی وزرات بهداشت هست

درسشم خوبه خدایی

المپیادی بوده و آدم حیفش میاد رشته به این خوبیو ول کنه بره ولی خب...

به همون خدای احد و واحد این مدل درس خوندن کراهت داره!!!

مکروهه آقا مکروهه!!!

حالا نمی‌دونم فتوای بقیه همکارانم در این مورد چیه، ولی بنا بر احتیاط واجب، به نظر من مکروهه

خدایی کجای این سیستم آموزشی رایگانه

وقتی داره به ازای یه مدرک ناقابل عمر و جوونی که هیچ، در کنار هم بودنمونو ازمون می‌گیره

اونم نه هر در کنار هم بودنی، در کنار عزیزانمون بودنمونو!!!

تازه اگه بره نفرات اتاقمونم کمتر میشه :دی

بهش گفتم همین امشب نری سر خونه زندگیت زنگ می‌زنم شوهرت بهش میگم یک زن کردی دیگه بستون

اسمشم بذار عمقزی! دور کلاش قرمزی :دی

وقتی به شوهرش گفت میخواد برگرده، اصن ذوق و شوق پسره از پشت تلفن هویدا بود!!!


۹۴/۱۱/۰۴
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

هم‌اتاقی شماره 3