321- کجاست اون روزی که کفش اسپورت پوشیدم و بهم گفتن همون قبلیارو بپوش اینا بهت نمیاد و منم همون قبلیارو پوشیدم
سه شنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۶ ب.ظ
دیروز از دم در خوابگاه تا مترو و از مترو تا دم در دانشگاه هندزفری تو گوشم بود و اینو گوش میدادم
معمولاً وقتی یه چیزی گوش میدم عوضش نمیکنم و یه ساعتی همونو گوش میدم
این خواننده منو یاد مسیر مدرسهام میاندازه, یاد معلم فیزیکمون :)
هیچی دیگه
دم در دانشگاه هندزفریم سوخت (شاید دهمین هندزفزی 5 سال اخیرم باشه که به ابدیت واصل میشه)
همهشونم اورجینال بودن خیر سرشون
امروز صبح که داشتم میومدم دانشگاه سابقم (الان دانشگاه سابقم) وسوسه شدم از مترو هندزفری بخرم
از این 5 تومنیا!
ولی یه حسی میگه اگه اینی که 50 تومن بود 6 ماه دووم آورد, این 5 تومنی ام 6 ساعت دووم میاره
دم در دانشگاه, قسمت نگهبانی, خانوم ن. رو دیدم, قبلاً خوابگاه, تو قسمت خدماتی کار میکرد, چند بارم لطف کرده بود اومده بود یه سر و سامونی به واحدمون بده (هیچ وقت دوست نداشتم و ندارم کاری که خودم میتونم انجام بدم رو بسپرم به یکی دیگه, ولی خب بچهها در زمینه تمیز کردن واحدمون همکاری نمیکردن و هر چند وقت یه بار از خانوما خواهش میکردیم بیان یه نگاهی به آشپزخونه و سرویسا بندازن, البته این سال آخری تقسیم کار کرده بودیم و هر کدوم نظافت یه قسمتو به عهده گرفته بودیم, حتی یادمه یکی از دوستام عشق تمیز کردن سرویسا بود, میگفت تو خونه هم این کار به عهده منه)
خلاصه خانوم ن. رو دیدم و سلام و احوالپرسی و
از یه جهتم خوشحال بودم که نگهبان دم در منو شناخته و لازم نیست کارت دانشجویی نشون بدم
خانوم ن.: شباهنگ؟
من: جانم؟
خانوم ن.: میدونستی از امسال کفش پاشنه بلند ینی بالای 5 سانت برای دانشگاه ممنوع شده؟ البته من یادمه کفشای خوابگاه و آشپزخونه و سرویس و حتی دمپاییهاتم همین مدلی بودن ولی قانون جدیده دیگه, کاریش نمیشه کرد, حالا این دفعه رو برو از این به بعد با اینا نیا دانشگاه
من: هر دم از این باغ بری میرسد؛ چَشم خانوم نگهبان! ولی خدایی اینا بیشتر بهم میان نه؟ :دی
+ عنوان, اشاره داره به یکی از پستای سه چهار سال پیش
۹۴/۰۷/۱۴
فردا پس فردا میایو روزاییو مینویسی ک الان هستن و بعد میگی کجان!