297- نتایج اومد ولی بابابزرگ نیومد
جمعه, ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۹ ق.ظ
مرداد ماه 89, بابابزرگماینا رفته بودن کربلا
هر موقع تلفنی حرف میزدیم, مدام سراغ نتایج کنکور منو میگرفتن و
منم میگفتم همون روز که شما میاید نتایج کنکور منم میاد
بعد از 5 سال, چشمام خیس میشه وقتی یاد اون روزا میافتم
صبح اون روزی که داشتن برمیگشتن حرف زدیم و گفتن تا ظهر میرسن
داشتن میرفتن صبونه بخورن
یکی دو ساعت تا نتایج کنکور
یکی دو ساعت تا سوغاتیا
یکی دو ساعت بیشتر نمونده بود که برسن
ولی...
نتایج کنکور اومد
بابابزرگ نه...
همون موقع که پیاده شده بودن برای صبونه؛
ایست قلبی و تمام.
با تمام وجودم حس و حال خانوادههایی که مسافراشون برنگشته رو میفهمم