پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۹۳۶- کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم؟

يكشنبه, ۱۹ شهریور ۱۴۰۲، ۰۱:۴۲ ق.ظ

پنج ماه پیش که چمدونمو برای یه سفر چندروزه به تهران جمع می‌کردم، فکرشم نمی‌کردم این‌جوری به این شکل و به این زودی تو این شهر موندگار بشم. پر از اتفاقات پیش‌بینی‌نشده و غافلگیرکننده بود این روزها. تجربه‌های جدید، آدم‌های جدید، جاهای جدید. خودم هم حتی جدید بودم. این پنج ماه برای من قدّ پنج سال گذشت. سخت گذشت. و همچنان سخت می‌گذره و سخت‌تر میشه.


+ عنوان از حافظ

۰۲/۰۶/۱۹
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

نظرات (۱۰)

۱۹ شهریور ۰۲ ، ۰۷:۵۷ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

زندگی همیشه همینه.

پاسخ:
افتاده روی دور تند. فرکانس فراز و نشیبش بیشتر شده.

زندگی بخواد با پیشرفت جلو بره فکر کنم تا مدت‌ها همینجوری بمونه 

حالا همه‌جا اینجوری یا نه رو نمی‌دانم :) 

پاسخ:
کم‌کم دارم به این نتیجه می‌رسم که پیشرفت، تنهایی بدون همراه نمی‌چسبه به آدم.

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا

پاسخ:
اونجا که گفته لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِی کَبَدٍ به این یسر اشاره نکرده.
۱۹ شهریور ۰۲ ، ۱۳:۱۸ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

درود

الان نگاه کردم کامنت قبلی با ایمیل اومده🤦‍♂️ لطفا منتشرش نکنید 🙏

نمی‌دونم باید چه کار کرد زمان ارسال پیام دیگه میل نیاد!؟ راهی سراغ دارین؟

پاسخ:
جای نگرانی نیست. ایمیل همیشه برای صاحب وبلاگ نمایش داده میشه و عمومی نمیشه. صاحب وبلاگ هم آدم مطمئنیه. پس خیالتون راحت.

+ نه هیچ راهی نیست. قبلاً به مدیر بیان اعتراض کردیم چند بار. ولی تغییرش ندادن.
۱۹ شهریور ۰۲ ، ۱۹:۱۱ سها (اسم مستعار)

میشه بگی منظورت از سختی و دورتند چیه؟!

تو که قبلا هم تهران بودی که، نباید سخت باشه برات...

دفاع پروپوزال هم که دیگه تموم شد.

 

به نظرم زندگیت الان باید رو دور کند باشه که :) 

پاسخ:
سختی برای هر کسی یه مفهومی داره. می‌تونم مثال بزنم و بگم سروکله زدن با آدمای دوروبرم سخته.
قبلاً با الان خیلی فرق داره. نه دوستام دوستای سابقن، نه جایی که هستم جای سابقه. وقتی گفتم پنج ماه قد پنج سال بود، منظورم تنوع و تعدد اتفاقات بود. وقتی اون همه اتفاق رو می‌ذاری کنار هم و تو بازهٔ پنج‌ماهه نگاشون می‌کنی، می‌فهمی زندگیت روی دور تند بود.
من خیلی چیزا رو تو وبلاگم ننوشتم.

سلام

درباره بحث کبد و عسر و یسر ،برا من اینجوریه که درسته زندگی با سختی همراهه ولی اینکه انسان در کبد آفریده شده معنیش این نمیشه که فقط سختی بهش میرسه. یه جورایی همون بحث اثبات شیء نفی ماعدی نمیکنه‌ای که منطقیون میگن.

بعد اینکه فرقه بین سختی و رنج. سختی وجود داره و ذات دنیاست و نمیشه زندگی مطلقا بدون سختی توقع داشت(البته بعضی سختیا باعث و بانیش خودمونیم و بی عقلیمون مثلا که اون بحثش جداست) این برا همه ابناء بشره. اما ظاهرا مومنین یه سری سختیای برنامه ریزی شده خاصی هم براشون قرار داده میشه. مثلا روایته که مومن یا از خانواده ش آزار بهش میرسه یا از اطرافیان یا دیگه اینا نباشه، از همسایه(نقل به مضمون) و از اون طرف قرآن میگه اگر  (تمکّن کفّار از مواهب مادی) سبب نمی‌شد که همه مردم امت واحد (گمراهی) شوند، ما برای کسانی که به (خداوند) رحمان کافر می‌شدند خانه‌هایی قرار می‌دادیم با سقفهایی از نقره و نردبانهایی که از آن بالا روند.(اینو‌ رفتم دقیقشو سرچ‌ کردم و‌نقل به مضمون نیست دیگه!)

این اما سختیه. رنج فرق داره. اون احساسی که ناشی از سختی به ما دست میده میتونه رنج باشه. رنج زیاد باشه یا کم یا حتی لذت و رنج آمیخته با هم یا حتی فقط لذت! یعنی خدا گفته قطعا سختی بهمون میرسه ولی نگفته که قطعا از این سختی ها رنج‌ خواهیم کشید. مثلا آدمی که برا اهدافش به خودش سختی میده اما روحش پرواز میکنه و لذت هم میبره. 

پاسخ:
سلام
اینکه من الان دلم برای مامان و بابام تنگ شده و دوست داشتم پیششون باشم ولی به قیمت پیشرفت و موفقیت و رشد و... حضورشونو از دست دادم اسمش رنجه یا سختی؟ 
باعث و بانیشم خودمم احتمالاً :|

راستی از پست قبل متوجه شدم که یه زهراهای دیگه هم کامنت میذارن اینجا! و بعضیاشون‌ هم با چند تا اسم میان!  من اسممو زهرا ن. میذارم از این به بعد که‌ از هویتم محافظت کنم:))

پاسخ:
آره زهرا زیاد داریم. از آشنایی باهات خوش‌وقتم زهرا!

به نظرم این سختیه که رنج‌ هم داره. میتونه رنجش به واسطه عوامل دیگه کمتر یا بیشتر بشه. از خیلی از سختیها نمیشه فرار کرد . هستن. ولی میشه رنجی که میکشیم رو کم کنیم. 

اینا برداشتهای منه از بحث رنج و سختی و شاید غلط یا ناقص باشه

 

پاسخ:
یه کتاب بود به اسم انسان در جست‌وجوی معنا
شبیه اون حرف می‌زنی

تنها مواجهه مستقیمم با این کتاب، وقتی بود که توی مطب دکتر نشسته بودم و توی قفسه کنارم چند تا کتاب بود، این هم بود، برش داشتم چند صفحه اولشو که خوندم و اسم کوره آدم سوزی و این چیزا آورده بود اضطراب گرفتم وقتی اون شرایط رو تصور کردم و فوری کتاب رو بستم گذاشم سر جاش !

 

 

+ممنون ، منم خوشوقتم از آشنایی باهات🌷

پاسخ:
در مورد رنج‌ها و معنی زندگیه. هر کسی به یه دلیلی رنج‌ها رو تحمل می‌کنه و به زندگی ادامه میده. اون دلیل اگه نباشه زندگی دیگه معنایی نداره.

سلام

گفت با درد صبر کن، دوا می‌فرستمت.

در پناه حق

پاسخ:
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود