پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۸۵۸- بله خودم هستم. ببخشید، شما؟ (۲)

يكشنبه, ۲۱ اسفند ۱۴۰۱، ۱۱:۰۸ ق.ظ

اینجا مرکز رفاهی شمارۀ ۲ دانشگاه فردوسی مشهده. شام و ناهارامونو تو رستوران اینجا می‌خوردیم. فرض کنید در موقعیت عکاس این عکس هستید و می‌دونید که من توی کادر این دوربین هستم. اما منو نمی‌شناسید و تا حالا ندیدید و منم شما رو نمی‌شناسم. از پشت سر، بدون اینکه چهرۀ افرادو ببینید حدس می‌زنید کدوم یک از اینا من باشم؟ دلیل حدستون چیه؟ بر اساس حس ششم انتخاب کردید یا نکتۀ خاصی در ظاهرمون می‌بینید؟ و اگر بخواید صدام کنید که بایستم با چه عبارت و جمله یا خطابی متوقفم می‌کنید؟ توجه کنید که اگه مثلاً تورنادو، شباهنگ یا دردانه صدام کنید، بقیه هم می‌شنون و هویت مجازیم ممکنه برای اینایی که کنارم هستن و نمی‌دونن وبلاگ دارم لو بره. همه‌تونم که فامیلیمو نمی‌دونید. پس باید هوشمندانه‌تر صدام کنید که فقط خودم متوجه منظورتون بشم. یه چیزی هم نگید که همۀ اینا برگردن سمت شما. اول باید حدس بزنید و انتخاب کنید و نزدیک بشید بعد آروم صدا کنید.

+ با این سؤالا دارم هوش و ذکاوت و دقت و میزان شناختتون رو می‌سنجم فقط.


۰۱/۱۲/۲۱
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

نظرات (۲۶)

من میگم خانم ببخشید این کیف جغدی مال شماست که افتاده زمین؟ بعدش اولین نفری که برمیگرده حتما شمایید:))

پاسخ:
اتفاقاً از ترس لو رفتن و شناسایی شدن کیف جغدیمو نبرده بودم.

قبلا تست هوش سوال ریاضی ای چیزی بود .

 

واقعا همه این لباس سیاها از پشت شبیه هم نیستن ؟ :))) من مطمئنم اگر همسر یا خواهر یا مادر چادری داشتم هم از پشت دیگه نمیتونستم تشخیصشون بدم .

 

البته چون همه شون احتمالا چیزی از ریاضی نمیدونن به شرطی که خودتون بخواید که همکاری کنید میشه از تک تکشون به بهانه این که مثلا فلان بچه فامیل الان پشت خطه و سوال ریاضی داره و آیا شما بلد هستید مثلا مشتق ایکس رو پرسید .

 

اگر گفتن " نمیدانم اطلاعی ندارم " یا این که گفتن سوال ریاضی پرسیدن از نامحرم جایز نیست  اون گزینه حذف میشه و میریم سراغ خواهر محجبه بعدی

 

پاسخ:
اینم تست هوشه دیگه
تفاوت دارن باهم. دقت کنی متوجه میشی.
آخ آخ اینو گفتی یاد یه اتفاق بامزه افتادم. رفته بودم حرم. یه بچۀ ریزه‌میزه اندازۀ فندق منو با مامانش اشتباه گرفته بود و از بغل چادرمو گرفته بود که گم نشه. ولی در واقع گم شده بود :))
دبیران همۀ دانشگاه‌های ایران اونجا بودن! چرا از ریاضی ندونن؟ همۀ رشته‌ها بودن. اتفاقاً نمایندۀ شریف یه پسر برقی بود که سریع روز اول شناساییش کردم رفتم شماره‌شو گرفتم :))

همه هم چادرین تو این عکس که

نمیدونم کدومی

نسرین نسرین گویان میام به سمت ادمای توی عکس. به اونی که وایمیسه و نگاه میکنه میگم ایسترم یا ایستیرم؟

پاسخ:
ولی عین هم نیستن. تفاوت دارن باهم.

شاید هر ده نفرمونم نسرین بودیم خب. می‌تونی بگی آهای، اینجا کسی هست فرق ایسترم و ایستیرم رو بدونه؟

سلام.

من به دو نفر باز شک دارم یکی اون خانم چادری که سمت راست تصویره و کنار خانم‌ چادری کیف قهوه‌ایه، چون بند کیفش پهنه احتمال می‌دهم‌ کوله باشه. یکی هم‌ اون خانم چادری دیگه که روی پله دومه.

من گوشیم و میذارم‌ دم‌ گوشم و انگار که در حال مکالمه‌ام می‌گم: خانم شارمین امیریان و می‌گی؟ من روز ۲۲ فوریه باهاش آشنا شدم واران جان.

پاسخ:
حدس اولت درسته ولی دلیلت نه.

منم لابد برمی‌گردم سمتت می‌گم سلام برسون بهش
۲۱ اسفند ۰۱ ، ۱۸:۰۰ ماه توت‌فرنگی

به اون دو نفری که با هم دارن میرن روی اولین پله خیلی شک دارم که اون لاغرتره تو باشی ولی آخه اون یکی کیه؟ البته یادمه که یه نفر رو فکر کنم توی مشهد می شناختی. ولی نظر نهاییم اینه که اون دختری که روی دومین پله، بین اون آقا کاپشنیه و اون خانوم بارونی پوشیده تویی. انگار یه کیف لپتاپ هم دستته و یه کیف هم روی دوش داری.

پاسخ:
حدس اولت درست بود ولی حدس بعدیت کارو خراب کرد. من لاغرتر از حدس دومتم.
رو همون پلۀ اول، اون یکی خانومه که کنارمه و دارم باهاش صحبت می‌کنم مسئول دانشگاهمونه. از هر دانشگاه یه دانشجو دعوت بود یه مسئول (کارشناس)
نه، من اونجا کسیو نمی‌شناسم که باهاش باشم. البته دوست مشهدی دارم ولی کسی که ببینمش نه.

سلام و درود دردانه‌ خانوم عزیز 🌹

 

اگر بگی معیارهات بر چ روش و اصولی‌ست 😊

شاید پاسخ دادم ! 

😀

.

.

نسرین خانوم ؟

دردونه‌ی بیان !

تورنادویِ دردونه !

🤔🙏

پاسخ:
معیارِ چی؟

+ اگه طرفو اشتباه گرفته باشید بهتون نمی‌خنده که دردونۀ بیان صداش کردید؟ :))

یکم باید بیشتر مشخص باشه

پاسخ:
اولین قدم توی تشخیص، شبیهِ هم ندیدن عناصر و شناسایی تمایزها و تفاوت‌هاست.

توی این عکس هم فکر کنم شما همین اولین نفر هستین که توی عکس مشخصه چون معمولا خانمهای چادری به همراه چادر کیف برمیدارن نه کوله:)

پاسخ:
نه بابا تو دانشگاه همۀ دانشجوهای چادری کوله هم برمی‌دارن.
حدستون اشتباهه.

از نسرین‌های موجود :)) میپرسم خانما اینجا کسی میدونه چطور میشه از اسنپ مارکت ایسترم سفارش داد؟

پاسخ:
وای این عالی بود :))
بهت کد تخفیف هم می‌دم حتی

پذیرای کد تخفیفای شما هستیم

ترجیحا اسنپ ماشین باشه :))))

پاسخ:
من تو عمر بابرکتم نه تخفیف اسنپ ماشین دیدم نه استفاده کردم. اصاً نمی‌دونم کجا می‌دن که برم بگیرم :)) حتی سفر اولم که رایگان بود هم برمی‌گرده به زمانی که دانشجوی ارشد بودم و از خوابگاه داشتم می‌رفتم راه‌آهن که بیام خونه. بلد نبودم چجوری ازش استفاده کنم و راننده هم لغو سفر کرده بود و بهم نگفته بود. شایدم خودم لغو کرده بودم. خلاصه رسیدم راه‌آهن و نقدی پرداخت کردم. این اولین و آخرین مواجه‌م با تخفیف ماشین بود که قسمتم نشد.
ولی کد سوپرمارکت زیاد میاد برام. به کارت میاد؟ چون از اُکالا خرید می‌کنم کدهای اسنپم می‌مونه و می‌سوزه.

حالا که تایید شد نظرات 

ولی دفعه قبل که عکس رو دیدم

بین دو خانم که گوشه سمت راست هستن حدسم نفر سمت چپی بود 

 

پاسخ:
حدستون درست بوده، ولی دلیلش مهمه.

یکی از راه‌ها گشتن دنبال فردی که کیف جغدی داره =)

ولی کلا تنها دلیلم حدس وزنی بود که از افراد گرفتم 

 

و چقدر بعضی دوستان جالب بلدن صداتون بزنن چقدر فکر جالبی دارن=)

 

پاسخ:
اونجا که بودم، یه بار یکی از پسرا از یکی دخترا خواسته بود که دختره بیاد صدام بزنه برم دم در. با نگرانی رفتم ببینم کیه و چی کارم داره. چون کاری به کار کسی نداشتم شوکه بودم که این چی کارم داره. گفت آیا من خانم فلانی‌ام؟ آب دهنمو قورت دادم و گفتم بله، چطور؟ گفت از دانشگاه فلان؟ گفتم بله. گفت نمایندهٔ دبیران فلان دانشگاهه و چندتا سؤال دیگه پرسید و شماره‌شو داد و شمارهٔ چند نفرم گرفت. اول فکر می‌کردم یکی از خوانندگان وبلاگمه. ولی بنده خدا یه کار علمی داشت و از شماها نبود. ولی تا خودشو کامل معرفی کنه و کارشو بگه قلبم تو دهنم بود :)) کلاً هر کی میومد سمتم سر صحبتو باز می‌کرد فرض می‌کردم خوانندهٔ وبلاگمه مگر اینکه خلافش ثابت بشه :|

قربون دستت. ما کلا خرید اینترنتی نداریم :))

ببین کد ماشین رو وقتی میده که یه مدت باشه استفاده نکرده باشی بخواد جذبت کنه. یا در موارد معمول‌تر وقتی میخواد کرایه‌ها رو گرون کنه و یه مدت به ملت کد تخفیف میده که یهویی با گرونی مواجه نشن

پاسخ:
من اینترنتی بخوام ماشین بگیرم، اگه قیمت تپسی و اسنپ یکی باشه تپسی در اولویته برام. چون اسنپ مشتریش بیشتره، منم از تپسی حمایت می‌کنم که زنده بمونه :)) همیشه طرفدار اقلیت بودم. 
حالا با اینکه زیاد از اسنپ ماشین نمی‌گیرم ولی برنامه‌ای برای جذبم نداره :)) تا حالا کد تخفیف نفرستاده برام. شایدم یه بار اشتباهی به‌عنوان مزاحم بلاکش کردم که پیاماش نمیاد :)) آخه من پیامای تبلیغاتی رو بلاک می‌کنم و الان بالغ بر دویست‌تا شماره تو لیست بلاکم دارم.

پوزش میطلبم . فکر کردم همایشش مرتبط با علوم انسانی و زبان شناسی بوده . پس من نمیتونم شما رو پیدا کنم و تسلیمم . حالا کامنت ها رو میخونم ببینم بقیه به چه چیزایی توجه کردن . 

پاسخ:
فعلاً اینجا کسی به اون نکته‌ای که مد نظرمه دقت نکرده :|

اسنپ رو فک کنم نمیتونی بلاک کنی. توی گوشی من حداقل نمیشه (A9)

 

پاسخ:
خب پس خودش نمی‌خواد جذبش بشم 

تنها چیزی که می‌بینم کوله سمت چپ بودنه به خاطر دست چپ بودنتون میشه یه دلیلی آورد ولی آدم‌های دست راست هم کوله روی شونه چپ می‌گذارن نمیگذارن؟=/

باشد که آخرش مشخص شه نکته ریزه چی بوده =)

پاسخ:
نکته‌ش همین بود. دو نفر از دوستامم متوجه این موضوع شدن

راضیه:

الهام:

کیفشون با هم فرق داره؟

پاسخ:
مختصات کیفشون
جواب کامنت قبلو ببینید.

ببین من کلا اگر صد درصدم تورو شناسایی کنم و یقینم داشته باشم که تویی خودم از ترس شناسایی نشدن نمیام جلو و صدات نمیکنم:دی حتی اونقدرم خودمو میزنم به اون راه و حتی عکسم ازت نمیگیرم که بعدا برات بفرستم و مثلا بگم منم اونجا بودم و دیدمت که یه وقت نکنه تو هم منو شناسایی کنی:دی یعنی من علاقه ای که به گمنام بودن دارم هزار برابر توئه. پس کلا من حتی اگر بدونمم شناساییت نمیکنم:دی

ولی در کل اگر بخوام توو یه عکسی یا جایی حدس بزنم کدوم تویی اول از همه اونی که از همه کوچولوتره رو شناسایی میکنم:))

پاسخ:
کار درستو شما می‌کنی :))
اونجا به‌لحاظ سنی از همه‌شون بزرگتر بودم (دربیرها معمولاً کارشناسی هستن اما رشتۀ ما تو این دانشگاه دانشجوی کارشناسی نداره) ولی در نگاه اول فکر می‌کردن سال اول کارشناسی‌ام :|
۲۳ اسفند ۰۱ ، ۰۹:۰۶ حاج‌خانوم ⠀

سلام 

دقت دوستان، قابل ستایش بود... خصوصا در باب کوله روی شانه چپ 

ولی اگه بخوام بشناسمت، از پشت صدات می‌کنم.

با اسم فاطمه که فراوانی زیادی هم داره، از پشت صدا کردم و جواب گرفتم، چه برسه به نسرین. 

پس میگم نسرین. خب طبعا چون فامیلی‌ات رو می‌دونم، می‌تونم با فامیلی صدات کنم که خودت برمی‌گردی.

هرچند درباره شما، علاقه‌ای به دیدار حضوری ندارم دیگه.😅 پس صدات نمی‌کنم، حتی اگر مطمئن باشم.🤔😊

موفق باشی خانم دکتر گرامی😘

پاسخ:
سلام
علاقه‌ای به دیدار حضوری ندارم "دیگه" ینی قبلاً داشتی؟ :))

ممنون.
۲۳ اسفند ۰۱ ، ۱۲:۰۱ هِـ ‌‌‌‌‌‌‌‌ـنار

توی پست قبلی درست حدس زدم، ولی این یکی خیلی سخت بود انصافاً. مخصوصاً که من راست‌دستم و کوله‌مو چپ می‌ندازم :دی.

 

وای نظرات رو که خوندم، یاد یه چیزی افتادم. چند وقت پیش پست دوتا بسته برامون آورده بود، یکی به اسم پدرم بود، یکی به اسم مادرم. بعد پستچیه چندبار هی از من پرسید شما خودتون فلانی‌اید یا بهمانی؟ (فامیلی‌های مامان و بابام.) ضربه‌ی نهایی وقتی بود که داشت سوار ماشین می‌شد که بره و یهو بی‌دلیل اسم کوچیکمو پرسید. منم اینجوری بودم که یا ابلفضل! نکنه یکی از خواننده‌های وبلاگمه که فامیلی‌مو می‌دونه و الآنم اسممو پرسیده که مطمئن شه خودمم؟ ینی دیگه آدرس خونه‌مونو داره؟ بعد افتاده بودم یاد یه پست شما که نوشته بودین سفارشای اینترنتی‌تونو با اطلاعات مادرتون انجام می‌دین و خودمم از اون به بعد همین کارو کردم :دی.

پاسخ:
پس تو جزو داده‌های پرت محسوب میشی که برعکس می‌ندازی کیفتو :))

ببین اگه مزاحمت و اذیتی در کار نباشه ایرادی نداره. مشکل اینجاست که خواننده چون می‌تونه ناشناس باشه هیچ اعتمادی بهش نیست و قابلیت مزاحمت ایجاد کردنو داره و دلیل اصلی ترس یا فرار هم همینه :))
۲۳ اسفند ۰۱ ، ۱۵:۴۶ حاج‌خانوم ⠀

قبلاً بله 

 

راستش چون احتمال میدم شما زیاد توی توییتر نباشی یه تقسیم بندی جدید رو معرفی میکنم. هم از نظر این که بدونی چی شده و هم این که شاید واژه اش برات جالب باشه ‌‌‌‌‌ . مذهبی های تندرو به مذهبی هایی که فکر میکنن و تا حدی روشنفکر هستند و مثلا معتقدند اگر کسی حجاب نداره به بقیه ربطی نداره یا نگران این نیستند که مرد ها با دیدن چهار تا تینیجر که توی ایالت اکباتان رقصیدند تحریک بشن و ممکنه شخص خاصی! رو به عنوان بت نپرستند و وقتی یه مرد به همسر یا پارتنرش خیانت کنه اون مرد رو مقصر میدونن و نه بی حجاب ها رو ، میگن «مذهبی صورتی» حالا چرا صورتی ؟ نمیدونم . به نظرم که رنگ قشنگیه. 

پاسخ:
چه جالب، نمی‌دونستم. 
توییتر دارم ولی چند ماهه چک نکردم. وقتشو ندارم.

من کلاً از اینکه تو چارچوب قرار بگیرم و اسم گروه خاصی روم باشه بدم میاد. دوست ندارم فلان برچسب روم باشه، حتی اگه اون برچسب خوب باشه. الان تو همین گروه مذهبیای صورتی، من صورتیِ صورتی هم نیستم و به هر حال یه اصولی برای خودم دارم. مثلاً از دهۀ هشتاد تا الان، از موقعی که تو فیس‌بوک بودم تا الان که اینستام عکسِ بدون حجاب هیچ کدوم از دوستا و فامیلو لایک نکردم. حجاب روسری و شال منظورمه. اگه بیست درصدم رعایت کنن برام قابل قبوله و امتیاز لایک منو می‌گیرن :)) ولی بدون حجابشونو نمی‌پسندم. خونه‌مونم بیان و جلوی پدر و برادر و همسر (همسر فرضی) حجاب نداشته باشن هم چیزی نمی‌گم. پس این صورتیا هم دسته‌بندی دارن :)) می‌تونید منو بذارید تو گروه صورتیای مایل به سبز :دی

منم دو ماهیه اصلا محتوای فارسی توییتر رو چک نمیکنم. کلا خیلی آموزنده نیست مگر برای موارد خاص مثلا یادگیری یک زبان خارجی . البته خیلیا بهش اینطوری نگاه نمیکنن اما من تقریبا دو سال پیش متوجه شدم توییتر یکی از منابع نوشتاریه که زبان محاوره داره و با استفاده از  قابلیت سرچش میشه فهمید فلان کلمه در دنیای واقعی چطور استفاده میشه یا اصلا چقدر استفاده میشه و این چیزا. ایده اش هم از دیدن یه اکانت امریکایی به نام اندرو به ذهنم رسید که اصلا ایرانی نیست ولی فارسی رو با توییتر یاد گرفته و کاملا محاوره ای حرف میزنه.

 

آره قرار گرفتن در دسته بندی خوب نیست مگر این که یکی خودش بگه مثلا من توی فلان گروهم . این چیزایی هم که گفتم جسته و گریخته خوندم و صورتی بودن ایده مشخصی نداره . 

 

من که فکر میکنم همه به این چیزی که شما گفتید احترام میذارن. در واقع همه غیر مذهبی ها فقط توقعشون اینه که کسی بهشون گیر نده یا توهین نکنه. انتظار لایک ندارن . تازه به نظرم این که افراد چطور بیان خونه شما مربوط به شماست یعنی مثلا من نوعی اگر ببینم دوستم یا فامیلم مذهبیه خب مجبور نیستم برم خونه اش که . مسئله اصلی اینه که توی خیابون کسی به کسی کار نداشته باشه .

 

خلاصه که صورتی مایل به سبز هم قشنگه . چیزی که بده سیاه متمایل به طالبانه به نظرم . البته نمیدونم رنگ طالبان سیاهه یا اون داعش بود یا جفتشون  :))

پاسخ:
به این محتوا می‌گن پیکرهٔ زبانی 

فامیلا و همکارا و دوستای آدم هر مدلی که باشن میشه تحملشون کرد. حتی پدر و مادر و خواهر و برادر هم. مسئله وقتی پیچیده و بزرگ میشه که همسر آدم یه مدل دیگه باشه. انتخابشم خوشبختانه تا حدودی دست خود آدمه و مثل خواهر و برادر و پدر و مادر نیست که در انتخابش نقشی نداشته باشی. و همین اختیار در انتخاب مسئله رو پیچیده می‌کنه. الان یکی از دغدغه‌های من همین موضوعه. دنبال پارچهٔ صورتی مایل به سبز می‌گردم و تموم شده :)) 

پسرهای پا منبری حجت الاسلام آقامیری با دیدن نوشته شما : آیا ما برای تو یک لطیفه هستیم ؟ :)) ( برگرفته شدن از عبارت ام آی عه جوک تو یو ؟ که وقتی کسی توسط شخص دیگه ای نادیده گرفته میشه بهش میگه ) 

پاسخ:
به‌نظرم آقامیری (که حداقل ده ساله می‌شناسمش و شنیدم حرفاشو) صورتی خالصه. پامنبریاش از خودشم صورتی‌ترن :|
ضمن اعلان برائت (بیزاری و انزجار) از این آدم باید عرض کنم که از آدمای پامنبری که تفکر مستقل ندارن خوشم نمیاد. حالا اونی که روی منبره هر کی می‌خواد باشه. صورتیای مایل یه سبز خودشون منبر و پامنبری دارن :))

ده سال ؟؟؟ یا خدا :))))) من بهش حس بیزاری و انزجار ندارم و فقط تیکه تیکه چند بار یه چیزایی ازش دیدم و اونایی که دیدم غیر منطقی نبود ولی خب به هر حال یادمه حرفاش برام بدیهی بود و چیزی نبود که بخوام دنبالش کنم  .

 

درسته موافقم آدم باید خودش قدرت استدلال داشته باشه  :))

پاسخ:
اون موقع که تازه داشت معروف می‌شد من یه چندتا از کلیپاشو دیدم. تیم رسانه‌ایش واقعاً قوی بود و حرفاشم منطقی به نظر می‌رسید. ولی وقتی همهٔ حرفاشو می‌شنوی و جمع‌بندی می‌کنی متوجه می‌شی که همه‌جانبه به قضایا نگاه نمی‌کنه و فرضاً اگه تو یه تابلوی نقاشی هم درخت هست هم کوه هم دریا، این فقط درختاشو می‌بینه. نمونهٔ عالی مذهبیای صورتیه.

+ یه ساعت دیگه وبینار داریم. شیطونه می‌گه لینکشو بذارم اینجا شماها هم بیایید بشنوید :))

پیکره زبانی . آره یادمه حتی یادمه واژه corpus رو از شما یاد گرفتم و بعدش یادم افتادم این واژه توی ذهنم بوده ولی به معنی بدن یا جسد و تازه دقت کردم و دیدم پیکر هم همون بدنه .

 

من حس میکنم یه زبان شناس درون دارم ولی خب در حد مقایسه زبان ها با هم دیگه یعنی خیلی توی هیچکدوم نمیخوام عمیق بشم چون یادمه شما گفتید یه عالمه جلسه فقط در مورد را داشتید . من دوست دارم زبان هایی که از یه خانواده هستن رو با هم مقایسه کنم ولی توی هر زبان در حد حرف زدن و این چیزا پیش برم یعنی عمق کم و وسعت زیاد .

پاسخ:
چند روز پیش که تهران بودم بچه‌ها قرار بود یه وبینار درست و حسابی و حرفه‌ای راجع به زبان‌های ایرانی برگزار کنن. خودم فرصت نکردم شرکت کنم یا حرف بزنم و حتی فرصت نکردم بعداً ببینم چی گفتن. امروز می‌خوام ببینم. ولی چون قبلش باهم هماهنگ کرده بودیم که چی بگن، محتواشو می‌دونم و توصیه می‌کنم. 
از اینجا نمی‌تونم لینک بدم چون آدرس مبداً ثبت میشه و اینجا لو می‌ره. 
لینک وبینارو می‌ذارم تو این وبلاگ، تو قسمت پیوندها: https://persianacademy.blog.ir/ با عنوان آشنایی با زبان‌های ایرانی - یادمی