۱۶۶۷- از کی
روز تولد آدمها بهانهایه برای نشون دادن محبتمون، نشون دادن اینکه به متولدین بگی چقدر دوستشون داری، چقدر بهشون ارادت داری، چقدر برات مهمن، عزیزن و به یادشونی. نمیدونم به خاطر داشتن روز تولد آدمهای مرده هم همین خاصیت رو داره یا نه. نمیدونم اگه روز تولدشون یادشون باشیم میفهمن یا نه، خوشحال میشن یا نه، و اصلاً تولد برای مردهها مهمه یا نه. حتی نمیدونم میشه براشون هدیهٔ تولد فرستاد یا نه. امروز روز تولد کسی بود که تا حالا ندیدمش و با اینکه من میشناسمش و برام عزیزه، اون منو نمیشناسنه. قبل از مرگش که نمیشناخت، حالا رو نمیدونم. برام عزیزه چون عزیز کسیه که برام عزیز بود. الان نیست؟ نمیدونم. سالهاست که ازش بیخبرم. نمیدونم هنوز اون ویژگیهایی که داشتنش عزیزش کرده بود رو داره یا نه. نمیدونم اگر آدما تغییر کنن تکلیف محبتی که بهشون داشتیم چی میشه. محبتی که اساسش ویژگیهایی بوده که شاید الان تغییر کرده باشه. نمیدونم میشه همچنان دوستشون داشت یا نه. نمیدونم، اما به هر حال، طبق روال هرسالهام هدیهای برای عزیزش فرستادم؛ که شاید خوشحالش کنه. بعد از نماز صبح دو رکعت نمازِ همینجوریِ دیگه هم خوندم. ظهر سورۀ الرحمن و عصر هم یاسین خوندم و بعد هم زیارت عاشورا و دعای توسل که خیلی وقت بود نخونده بودمشون. از مستحبات و اعمال عبادی همینها رو بلدم و دوست دارم. خیلی وقت بود که حالش رو نداشتم. امروز داشتم. با خودم گفتم حالا که داری برای یه روح هدیهٔ تولد میفرستی، روح بقیه رو هم شریک کن. همۀ رفتگان فک و فامیل و دوست و آشنای دور و نزدیک و حتی رفتگان شما رو هم شریک کردم. تصور کردم این نمازها و دعاها تبدیل بشن به مافینهای شکلاتی. مافینهایی که امروز از طرف یه غریبه رسید دست یه آشنا. اون آدمهایی هم که روحشونو تو این شادی شریک کرده بودم هم احتمالاً موقع باز کردن جعبۀ شیرینیِ ارسالیِ این غریبهٔ مهربان اونجا بودن و لابد از متولد امروز میپرسیدن اینا رو از کی گرفتی؟ گفتی از کی؟
+ عنوان پستو اگر نفهمیدید دو دقیقه بشینید پای آگهیهای بازرگانی تلویزیون.
+ ولی واقعاً چرا باید برای یه پست احساسی و عرفانی و کمی تا قسمتی غمانگیز یه همچین عنوانی به ذهنم برسه و اینجوری تموم بشه.