۱۶۴۴- دندانشکن
نیمی از بیستوچهار ساعت گذشته با درد دندانهای ناحیۀ فوقانی و تحتانی سمت چپ دهنم گذشت. یهجوری هم همهشون باهم درد میکردن که معلوم نشه تقصیر کدومشونه. چند ماه بیشترم از آخرین چکاپ دندونام نمیگذشت و سری آخری که رفته بودم دکتر گفته بود همه چی ظاهراً خوبه و فقط یه عکس بگیر که باطنشم بررسی کنم. مسائل مختلفی از جمله استرس مقالۀ هفتۀ گذشته یا ارائههای این هفته میتونست عامل این درد باشه. توی همون نیمی از بیستوچهار ساعت، پنج نوع مسکن خوردم و دریغ از ذرهای اثر!. نسبت به درمانهای خانگی هم که کافرم کلاً، ولی یه قاشق میخک پودرشده گذاشتم تو دهنم و یه ذره بیحسش کرد. این میخک رو توی مواد دندانپزشکی هم استفاده میکنن. ولی دو دیقه بعد باز دوباره دردش شروع شد. دوشنبه که همین فردا باشه یه دونه و سهشنبه دوتا ارائه دارم و از اونجایی که تا حالا درگیر مقالۀ جبرانی بودم، فرصت آماده کردن مطلب و اسلاید برای ارائههامو نداشتم و نمیخواستم زمان رو از دست بدم. شبم که از درد دندونام خوابم نبرده بود. امروز ظهر زنگ زدم دکتر که وقت اورژانسی بگیرم. گفت اگه صبح زنگ میزدی برای همون صبح نوبت میدادم ولی حالا تا عصر تحمل کن و پنج بیا. تا اون موقع هم برو عکس بگیر. تاریخ آخرین عکسم سه سال پیش بود. نیم دیگر بیستوچهار گذشته هم تو رادیولوژی و نوبت عکس و مطب دندانپزشکی گذشت و حالم خوبه الان. داستان از این قرار بود که دندون شمارۀ شش پایین سمت چپم که ظاهرِ موجه و سالمی هم داشت عفونت کرده بود، اونم چه عفونتی!. دکتر وقتی ترمیم روشو برداشت و توشو باز کرد، آینه دستم بودو داشتم صحنه رو تماشا میکردم. انگار که جوش روی صورت ترکیده باشه. یه مایع چندشی از توی این دندونم درومد که بهقدری دردناک بود که انگار اسیدی چیزی باشه، یا تیر خورده باشم. دادم رفت هوا. بعد از این مایع چرکِ چندش، کلی خون اومد و توش کامل که تخلیه شد، دکتر روشو موقتاً بست و گفت برو همین الان دو ورق آموکسی 500 بگیر و هشت ساعت یه بار بخور تا عفونتش از بین بره. سهشنبه بعد از کلاستم بیا دوباره تخلیهش کنم و قرصات که تموم شد بیا پرش کنم. بعد تعجب میکرد که چرا زودتر نیومدی و چجوری تحملش کردی. میخواستم بگم همین الانشم مجبور شدم بیام و وقتشو ندارم به خدا :|
+ باورم نمیشه که دیگه درد نمیکنه. ملالی نیست جز ارائههام که مجبورم تا صبح بیدار بمونم و مطلب آماده کنم.
+ داشتم تقویم پارسالو مرور میکردم دیدم این دندون شمارۀ شش پایین سمت چپ همونیه که دیماه پارسال درست وسط کلی درس و ارائه شکست. نامبرده اسوۀ وقتنشناسیه. پنجِ بالای سمت راستی هم سه هفته قبلش شکسته بوده گویا!. اونم درست وسط ارائههام. اینم از وقتنشناسی چیزی کم از این شمارۀ شش نداره.
ای وای از دندون درد.خیلی بده دندون درد. چیزیم نمیشناسم بت معرفی کنم اخه. خوبه که بهتری الان.
شبت عجیب طولانیه امشب. دل قوی دار
منتظر خبرتیم پس.