۱۲۹۳- راست گفت خداوند بلندمرتبه و بزرگ
برای شرکت در مصاحبههای دکتری و تقریباً هر مصاحبۀ کاری و تحصیلی دیگری احتیاط مستحب و حتی گاهی واجب است که یک مدرک زبان معتبر، و لو داخلی و نه در حد تافل و آیلتس داشته باشی. نتیجۀ آزمون اردیبهشتماهم آنچنان خوب نبود. تیرماه هم شرکت کردم. اما درگیر مصاحبه بودم و نخوندم و چون هزینۀ آزمون رو پرداخت کرده بودم درخواست تغییر تاریخ آزمون دادم. پذیرفتند که مردادماه شرکت کنم. مردادماه بهشدت درگیر پروژهای بودم که باید تا پایان شهریور تحویل میدادم و چون فکر میکردم شهریور دفاع میکنم ساعت کارم رو افزایش دادم که پروژه رو تا پایان مرداد تحویل بدم. پس برای زبان چیزی نخوندم. درخواست تغییر تاریخ آزمون دادم. پذیرفتند که شهریورماه شرکت کنم. شهریورماه اون هفته کلی عروسی دعوت بودم. درخواست تغییر تاریخ آزمون دادم. پذیرفتند که مهرماه شرکت کنم. مهرماه حال روحی خوبی نداشتم. از تمام مصاحبهها رد شده بودم و کار و درس و پایاننامه و زندگی رو تعطیل کرده بودم و غصه میخوردم فقط. درخواست تغییر تاریخ آزمون دادم. پذیرفتند. آبانماه هم به همین حال و احوال گذشت. چیزی نخونده بودم. درخواست تغییر تاریخ آزمون دادم. پذیرفتند که آذرماه شرکت کنم. استادم پیام داد که پایاننامهات چه شد و خب باید مینشستم پای پایاننامهام و کاملش میکردم. پس آذرماه هم زبان نخواندم. درخواست تغییر تاریخ آزمون به بهمنماه را دادم. پذیرفتند. برای بهمنماه هم چند تا پروژۀ جدید گرفته بودم، هم دوباره در آزمون دکتری شرکت کرده بودم، هم کماکان درگیر پایاننامه بودم. پس امروز دوباره درخواست تغییر تاریخ آزمون دادم. هنوز نپذیرفتهاند، ولی قرار است بپذیرند. اما این درخواست، آخرین درخواست بود. چون آزمونها را به سال بعد موکول نمیکنند. بعید میدانم برای آزمون اسفندماه هم فرصت خواندن داشته باشم. خب از این داستان چه نتیجهی میگیریم؟
صبح که داشتم درخواستم رو مینوشتم خندهام گرفت. یاد آیهای افتادم که ملت وقتی زمان مرگشون میرسه به خدا میگن تو رو خدا بهمون یه فرصت دیگه بده. برمونگردون دنیا، قول میدیم کارای خوب انجام بدیم و خوب درس بخونیم. خدا هم میگه حاشا و کلا که من شماها رو میشناسم. اگه برتونگردونم و مهلت بدم باز همین آشه و همین کاسه. و صدق الله العلی العظیم :|
پ.ن۱: «و مردم را از روزی که عذاب الهی به سراغشان میآید بترسان. آن روز که ظالمان میگویند: پروردگارا، مدّت کوتاهی ما را مهلت ده تا دعوت تو را بپذیریم و از پیامبران پیروی کنیم» (ابراهیم: ۴۴)
پ.ن۲: «(آنها همچنان به راه غلط خود ادامه میدهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد. میگوید: پروردگار من، مرا بازگردانید؛ شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم. (ولی به او میگویند:) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان میگوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است) و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند» (مۆمنون: ۹۹ و ۱۰۰)
پ.ن۳: «(آنها در واقع پشیمان نیستند؛) بلکه اعمال و نیّاتی را که قبلاً پنهان میکردند در برابر آنها آشکار شده (و به وحشت افتادهاند) و اگر بازگردند، به همان اعمالی که از آن نهی شده بودند، باز میگردند؛ آنها دروغگویانند» (انعام: ۲۸)
پ.ن۴: داشتم عنوان پستهای قدیمیم رو میخوندم. چقدر از آیه و حدیث استفاده میکردم تو عنوانهام اون موقع. آرشیوم رو مرور میکردم. پیشتر بیشتر روی منبر میرفتم. سیمم متصلتر بود به اون بالا بالاها.