پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

1176- بازم مکتب‌خونه :دی

سه شنبه, ۵ دی ۱۳۹۶، ۰۶:۳۶ ب.ظ

زمستون بود. تالارِ؟ کدوم تالار بود اینجا؟ فکر کنم تالار سه. چهارمین تالار از سمت راستِ درِ ورودی. همیشه وقت بیدار شدن و صبحانه خوردن و حاضر شدنمو جوری تنظیم می‌کردم که به موقع سر کلاس باشم. به موقع ینی نه دیر، نه زود. خارجکیا میگن آن‌تایم. ساعت هفت و بیست و نه دقیقه است و یک دقیقه‌ی دیگه استاد درسو شروع می‌کنه. استاد صددرصد دلخواهم، که بین درسش چند دقیقه بهمون وقت استراحت می‌داد و تو این فاصله حرف می‌زد برامون. نصیحت، قصه، حکایت، خاطره، آیا می‌دانید و حتی شعر. یه بار گفت بچه‌ها گله‌ای زندگی نکنید. کاری به بقیه نداشته باشید که چون فلانی فلان مسیرو رفت منم برم پشت سرش. خودمون تصمیم بگیریم و مسیرمونو خودمون انتخاب کنیم. قرار نیست همه‌ی نمره بالاها و رتبه‌های بهتر پزشکی و حقوق و برق بخونن. بقیه‌ی رشته‌ها هم به آدمای باهوش نیاز دارن. برین اونجاها رو پر کنین.

داشتم مکتب‌خونه رو شخم می‌زدم و تحقیق و تفحص می‌کردم درسایی که به دردم می‌خورن و بهشون علاقه‌مندم رو دانلود کنم ببینم باسواد شم معلوماتم بره بالا که یادم افتاد اون ترم که اِلِک۲ و اس‌دی و آمار داشتم یه عده با دوربین و میکروفون و تجهیزات میومدن کلاسمون و جلساتو ضبط می‌کردن و لابد می‌بردن می‌ذاشتن سایتشون. اون موقع هنوز این مکتب‌خونه رو خوب نمی‌شناختم.

هویجوری شانسکی یکی از فیلمای آمار و احتمالو دانلود کردم تجدید خاطره‌ای بشه برام که یهو یه لبخند پهن نشست رو صورتم. ما تصور شفاف و دقیقی از دانشگاه‌های دهه‌ی هفتاد و جوّ کلاس‌های پدر و مادرامون نداریم. جز اون چند سکانسی که از ریختن و پخش و پلا شدن جزوه و عشق و عاشقی تو فیلما و سریالا دیدیم و می‌بینیم. که افسانه‌ای بیش نیست :دی. الان من می‌تونم اینو نشون نوه‌هام بدم بگم ببین، ببین منو. این منم ننه. بعد آه بکشم و بگم اینجا بیست سالمه. اونا هم بگن تکون نخوردی عزیز :دی



۹۶/۱۰/۰۵
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

دکتر م. ن.

مکتبخونه

نظرات (۱۸)

۰۵ دی ۹۶ ، ۱۸:۴۳ علی آقا:)
سلام:)
یکی دوستای کوچکتر از خودم میره دانشگاه استادش راس ساعت ۷ و ۲۵ دقیقه درسشونو شروع میکنه اینقدر استاد جانشان وقت شناس و حلال خوره:))


پاسخ:
سلام :)
دکتر ش. و ف. هم به شدت زمان‌شناس بودن. دکتر ش. وارد کلاس که میشد کسی رو راه نمی‌داد بعد خودش. دکتر ف. حتی اجازه‌ی خروج از کلاس رو هم نمی‌داد.
عمرشون طولانی باشه و هر جا هستن تنشون سالم و دلشون شاد :)
۰۵ دی ۹۶ ، ۱۹:۲۰ علی آقا:)
دکتر ش.و.ف خیلی دلش میخواسته دانشجوهاش درس رو یاد بگیرن و هم وقت شناس باشن:))
دست این اساتید بوسیدن دارد و همیشه و همه جا دعای خیر دانشجوها بر سرشونه:)
ان شا الله:))
پاسخ:
خدا حفظشون کنه :)
چهره ماندگار شدین دیگه :دی
پاسخ:
ثبت است بر جریده‌ی عالم دوام ما
۰۵ دی ۹۶ ، ۲۰:۰۵ الهام شمسی
دکتر م.ب. ش. (استاد راهنمای پایان نامه کارشناسیم) هم خیلی وقت‌شناش و منظم بوده و هستن :-) بدین گونه که نقل است اگر سر کلاس ساعت 7:30 ایشون، یه نفر ساعت 7:32 می‌رسید، می‌دید استاد یه تخته کامل رو نوشتن و دارن پاکش می‌کنن. دکتر س. م. هم به موقع سر کلاس میومدن. خدا همه‌ی اساتید، مخصوصاً وقت‌شناسا و منظما رو حفظ کنه :)
پاسخ:
درود بر شرفشون :))
بین اساتید فرهنگستان هم استاد شماره شش :)
۰۵ دی ۹۶ ، ۲۰:۱۲ آقاگل ‌‌
بابابزرگ من یه ویدئو داشت از تعزیه خونی و دسته‌ی زنجیرزنی مسجدشون. بعد خب این اواخر چون دستگاه ویدئو خیلی کم پیدا می‌شد نهایت سالی یکبار فرصت می‌شد ببینیمش. این جوری بود که بابابزرگ موقع خونه تکونی وسط خرت و پرتاش پیداش می‌کرد. بعد ما یک هفته دو هفته دنبال دستگاه ویدئو می‌گشتیم و بعد می‌نشستیم و می‌دیدیمش. بعدم عمو بزرگه یا کوچیکه مأمور می‌شد که این فیلم رو ببره و بده به یکی که تبدیلش کنه. ولی عملاً باز این فیلمه می‌رفت توی گنجه تا سال دیگه. :))
حالا داشتم فکر می‌کردم وقتی پیر بشی میری توی گنجه وسط خرت و پرتا یه لپتاپ قدیمی که دو سانتی‌متر خاک روش رو گرفته پیدا می‌کنی. بعد یه هفته باید بگردن تا یه باطری یا آداپتور برات پیدا کنن. بشینن یه نسخه ویندوز بریزن روش. روشنش کنن. بعدش بشینین دور هم این فیلما رو ببینین. تهشم بهت قول بدن که اینبار دیگه می‌برن میدن فیلمت رو سه بعدی می‌کنن. ولی یحتمل باز لپتاپت رو بر می‌گردونی توی گنجه تا سال دیگه. :دی :))
پاسخ:
من یه فلاپی دارم از سال ۸۵ و هنوز فایل‌هاشو پاک نکردم. در حد دو سه تا فایل ورد جا داشت. اون موقع پستامو توی ورد می‌نوشتم و می‌ریختم تو این فلاپی و هر جا و هر موقع نت پیدا می‌کردم منتشر می‌کردم پستامو. از این اینترنتای کارتی داشتیم که تلفن خونه رو اشغال می‌کرد
یادش به خیر :)))
۰۵ دی ۹۶ ، ۲۰:۴۳ آقاگل ‌‌
منم چندتایی فلاپی دارم هنوز :-) اون اوایل که هنوز فلش و اینا نبود و یه وقتایی معلما تکلیفی می‌دادن(یحتمل همین 87-86 که میگی چون من 89 رفتم دانشگاه) که نیاز به اینترنت داشت ما برا اینکه از زیر بار پرینت گرفتن فرار کنیم تکلیفارو روی ورد و با فلاپی تحویل می‌دادیم. اونموقع کلاً یه کافی نتی توی شهرمون بود. یه وقتائیم فلاپی‌یی که می‌دونستیم ویروسیه رو تحویل معلما می‌دادیم و تهش با ذکر اینکه حتماً ویروسی شده و فلان و بهمان از زیر بار تکلیفا شونه خالی می‌کردیم ولی نمره‌اش رو می‌گرفتیم :))

پاسخ:
:))) امان از دست شما.
تجربه نشون میده تکلیفی که رو سی‌دی و فلاپی تحویل داده باشه، بررسی نمیشه.
سال دوم کارشناسی استادمون گفته بود پروژه مدار منطقی‌مونو روی سی‌دی بدیم. پروژه‌ی من کامل بود، ولی یه سوتی داده بودم تو نوشتن کد یه قطعه که استاد متوجهش نشد و منم به این نتیجه رسیدم که اصن سی‌دی رو باز نکرده و هویجوری نمره داده. سوتی‌م اینجوری بود که مثلا به یه لینک یا آدرسی ارجاع داده بودم که اون لینک تو سیستم خودم بود و یادم رفته بود بریزم تو سی‌دی و اگه برنامه‌ی سی‌دی رو باز می‌کردن، دستور اجرا نمیشد.
ولی نمره‌شو گرفتم به هر حال
سلام.
خب یعنی الان تو این عکسا دیر رسیدی؟
پاسخ:
سلام
نه بابا
همیشه فیلمو از ۷:۳۰ می‌گرفتن و ذوقم برای این بود که تو این فیلم یه دیقه زودتر گرفتن و منم تو فیلمشون حضور پیدا کردم و ثبت شدم
کامنت اقا گل خوندم یاد تجربه ی خودم افتادم.راهنمایی که بودم معلم ادبیاتمون گفت هر کی پاور پوینت یه درسو درست کنه 2 نمره به مستمرش اضافه میشه منم چه شب ها که تا 3 4 بیدار موندم با جیگر خونیو هزار مکافات (اخه از کار با کامپیوتر متنفرم) درست کردم.بعد تو امتحانای خرداد یه روز اومد معلممو گفت تو کامپیوتر من باز نمیشه.یه روز دیگه تو امتحانا لبتابمو بردم که بهش نشون بدم.هرچی گریه و زاری کردم فقط نگاش کرد گفت افرین ولی من دیگه لیستارو نوشتم نمره ها رو رد کردم.گفتم خب این همه وقته من تحویل دادم تو امتحانای اخر سال باید میرفتین نگاش میکردین؟! خلاصه امان از دست شانس بد و معلم بد...
پاسخ:
بدشانسِ کی بودی تو؟! :)))
خخخخ - ما گه کنیم که از دار و دسته کلاس حاضر شوندگان نبودیم :|
آخه چطور ثابت کنیم که اصلا دانشگاهی هم بوده که می رفتیم :/
پاسخ:
دانشکده‌تون از این دوربینای مداربسته نداشت؟! :))
ها راستی من استاد مورد علاقم رو توی تلگرام پیدا کردم ولی جرات نکردم بهش پیام بدم :|
پاسخ:
لابد دم به دیقه عکس پروفایلشو چک می‌کنی :))))
نچ نچ نچ نچ
۰۵ دی ۹۶ ، ۲۳:۲۱ صبا مهدوی
انشا الله خودت استاد شدی دانشجوهات بگن دکتر  خ. خیلی کارش درسته. یکی هم اون وسط با ذوق بگه  آره خیلی تازه امروز اسم منو هم وبلاگش تگ کرد :-) بعد بقیه غبطه تگ شدن اونو بخورن
پاسخ:
:دی :))))))) آیکون ذوق فراوان
ایشالا :)
آره دیگه ، چاره چیه :/
پاسخ:
:)) فقط یه مشکلی هست و اونم اینکه فکر کنم این فیلما رو یه ماه بیشتر نگه‌ندارن
۰۶ دی ۹۶ ، ۰۰:۲۲ آقاگل ‌‌
حالا همیشه هم این شکلی نبود ترم هشت کارشناسی یک درس یه واحدی داشتیم به اسم کارگاه نرم‌افزار. هر هفته باید تمرینامون رو توی سی دی به استادش تحویل می‌دادیم و خب یکی دوتا از دوستان هم همین فکر تو رو کرده بودن و سی دی خام تحویل استاد داده بودن به این امید که استاد نمیشینه هفت سری تمرین از 45 نفر رو چک کنه کنه. ولی خب استادجان چک کرده بود همه تمرینارو. و دقیقاً اجراشون کرده بود و نمره داده بود. جوری که وقتی ریزنمراتش رو می‌دیدی هنگ می‌کردی. و حتی سر امتحانش دوربین مداربسته‌ی سایت رو هم چک کرده بود. و تهش از این جمع 45 نفره 18 نفر رو ترم هشت انداخت. و اینا تابستون باز اومدن ترم تابستونی گرفتن برا این یه واحد :| :))

پاسخ:
درود به شرف این استاد :))))
باید تندیسشو بسازن بذارن سردر دانشگاه

ولی چه لعن و نفرینی پشت سرشه بیچاره :دی
شیاهنگ که یه عمر از مکتب خونه مطلب گرفتی
دیدی چگونه مکتب خونه شباهنگ گرفت......:)
آقو وقت شناسی خوبه ....
خیلی خوبه اگه همه و  همه جا رعایت کنیم .....
دو دخی از فوامیل دور یکی از دوستان از انگلیس آمده بودند ۷٬۸ ساله، ودست آخر آنها نالیده بودند از سروقت نبودن همه چی....


پاسخ:
همیشه هم ترافیکو بهانه می‌کنن
خب تو که می‌دونی ترافیکه، دو ساعت دیرتر قرار بذار
والا
۰۶ دی ۹۶ ، ۰۹:۵۰ جناب دچار
فک کنم تو از اونایی که بعد از 20 سالگی دیگه تغییر نمیکنه قیافشون :)
مگه اینکه ازدواج کنی
پاسخ:
من از پنج سالگی قیافه‌م تکون نخورده :)))

به خداااا
۰۶ دی ۹۶ ، ۱۰:۵۲ جناب دچار
شما یعنی حرکت جوهری ندارین!؟ :)
پاسخ:
از درون چرا،
از برون خیر :))
ما هم همیشه با دوستان سرقرار مشکل داشتیم، یکی زود  می آمد، یکی دیر میامد و این وسط ما میماندیم و این اوضاع
:|
به نظر مکتب خونه جای خوبیه برا دانلود یک سری مطالب .می شه استفاده کرد
.
پاسخ:
من جای فیلم و سریال، مکتبخونه می‌بینم :)) جای خوبیه
۰۷ دی ۹۶ ، ۰۸:۱۲ مصطفی فتاحی اردکانی
پس برای پی بردن به چهره شباهنگ باید به مکتب خانه رفت و پای درس آمار نشست و منتظر ساعت 7:30 بود
برای هر فیلم هم 2 دقیقه اول کافیه

آیکون[  خباثت ]
پاسخ:
:)))) بعدش می‌خواین ترورم کنین؟