پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

+ خونه‌ی مامان‌بزرگم‌اینا

+ از سلسله پست‌های اینستاگراممان

+ ولی به‌نظرم بهتره وظیفه‌ی خطیر آموزش نماز به پسرامونو به پدراشون واگذاریم تا با چادر نماز نخونن :))

+ یا حداقل یه جوری براشون تبیین کنیم که پسرن و چادرنماز فقط واس ماس :دی

۹۶/۰۹/۱۹
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

همسایه‌ی مامان بزرگم اینا

نظرات (۱۸)

و تو از خنده نمازتو نشکستی؟ من اگه دختر هم بود وقتی سینه خیز شد غش می کردم:))
پاسخ:
چرا چرا :)))) یه ریسه‌ی خفیفی رفتم و سریع خودمو جمع کردم :دی
۱۹ آذر ۹۶ ، ۰۹:۱۹ پـــــر ی
:)))
پاسخ:
والا به خدا :))
سلام 
گزینه بعدی این که یه اَبا برای پسربچه ها تدارک ببینیم :))
من اول خیال کردم ابا است نه چادر :))
یادمه داداش بزرگم (دومی) ابای بابامو برمیداشت و نمازش رو  میخوند:))
بعد یادمه براشون ابا تدارک دیدن و دوختن و تا مدتها اَبا داشتند :)


+
زیارتت هم قبول :)
پاسخ:
سلام
مجید جان دلبندم، ابا نه؛ عبا :)))

+ ممنونم. شما که تازه اومدی از مشهد، ولی ایشالا بازم بری. مگه سیر میشه آدم از این جور جاها
۱۹ آذر ۹۶ ، ۱۰:۲۱ جنابــــــــ دچار
منم اکبر :)
پاسخ:
:)) اکبر صبح، اکبر ظهر، اکبر مغرب 
۱۹ آذر ۹۶ ، ۱۰:۳۷ منِ مُبهم
عزیززم😄
نماز جماعتتون قبول😋😊
پاسخ:
:)) همون یه رکعتو سینه‌خیز خوند بعد نشست به ذکر گفتن. انقدرم خوب صلوات می‌فرستاد که دلم می‌خواست نمک بپاشم روش درسته قورتش بدم
۱۹ آذر ۹۶ ، ۱۱:۲۳ آقاگل ‌‌
یادمه خونه خاله بودم یبار. مادر امیرحسین بلند شد نماز بخونه. امیرحسین بچه بود 3 سالش بود تازه. تا مامانش رفت برا نمازخوندن اینم یه روسری از مامانش برداشت وایساد نماز خوندن. و من یه ربع می‌خندیدم. بعد از اون خودم بلند شدم نماز بخونم. بعد نماز من براش واقعاً سوال شده بود پس چرا من چادر سرم نکردم و نماز خوندم؟ :)))
لازم به ذکره دوباره من یه ربع می‌خندیدم.
پاسخ:
ما هم یه ربعه می‌خندیم :)))
خدا حفظش کنه
نوه ی همسایه :) خدا ارتباطات اینطوری رو حفظ کنه کاش :)
بچه ها عشقن و جیگرن و ماااااه!
میگن وقتی بچه ای سر به مهر میذاره گناه والدینش بخشیده میشه :دی
ما که دلمون به همین نحوه ی کسب مغفرت خوشه فقط :))
پاسخ:
این همسایه (مامان بزرگِ همین آقا احسان) اولین کسی هستن که بنده رو بعد از تولد بردن حموم :دی و در کل خیلی صمیمی هستیم باهم 
۱۹ آذر ۹۶ ، ۱۳:۱۶ محبوبه شب
خخخخخخ خدا حفظش کنه
 
وای وای من عاشششق وضو گرفتن مخصوصا مسح کردن کوچولوهام ^_^
پاسخ:
البته ایشون بی‌وضو به معراج رفتن
البته فقط  وقتی دقیقا جلو و عقب باشه آقایون جلو‌ باید واستن و الا مشکلی نداره:)
پاسخ:
والا دقیقاَ متوجه نشدم وقتی دقیقاً جلو و عقب باشه ینی چی. ولی خب بغل دستم بود و فکر کنم دقیقاً جلو و عقب مطرح بود :))
۱۹ آذر ۹۶ ، ۱۷:۰۹ آقای دیوار نویس
چه جوری با روسری اومده و هنوز تونستید نمازتون رو ادامه بدید :) 
پاسخ:
به سختی :)))
۱۹ آذر ۹۶ ، ۱۷:۳۰ حاج خانوم
در روایات اومده که من بابامو مجبور میکردم موقع نماز چادر سر کنه :/
پاسخ:
جلّ الخالق :))))
۱۹ آذر ۹۶ ، ۱۸:۲۵ آسـوکـآ آآ
جان جان :D:D:D
پاسخ:
:دی
کودکان دقیقا می بینند و تقلید می‌کنند.
چندی پیش کلیپی دیدم که پدره داشت نماز میخوند ،( خیلی از مردا عادت دارن وقت رکوع یا سجده پاچه ی شلوار را میکشن بالاتر )، خلاصه فرزند ذکور این شخص هم به تقلید از پدر هنگام قیام قبل از رکوع پاچه ی شلوار را بالا میداد، بنده ی خدا طفل معصوم فکر میکرد که این کار جز اعمال نمازه .....:)
پاسخ:
:)))) آره منم اون کلیپو دیدم. خیلی بامزه بود. اصن آدم می‌ترسه جلوی بچه حرکت اضافی بزنه 
۱۹ آذر ۹۶ ، ۲۳:۳۸ شهاب الدین ..
سلام
خدا حفظش کنه، چه با تجهیزات هم رفته معراج: عبا داره!!
پاسخ:
سلام
عبا نیستااا! به زعمِ خودش چادره :دی
بنظرم همین که اکبر اکبر کردن و آشنا شدن خیلی خوبه. ...:)
پاسخ:
:) البته باید به دلخواه و انتخاب بچه باشه که از دین زده نشه بعداً
عه راست میگی یادم رفت 
ممنونم بابت یادآوری 🤗


+
واقعا هم همینطوره:)
ممنون
سلام
پاسخ:
:)

سلام به روی ماهت
۲۰ آذر ۹۶ ، ۲۰:۴۹ میرزاده خاتون
پس اگه بچه‌مون رو دستت بسپریم، پسر محجبه‌ای می‌شه ؟ D:
پاسخ:
:))) آره آره. اصن شما کیانتو بسپر دست من، حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا کیان تحویل بگیر :دی
۲۰ آذر ۹۶ ، ۲۲:۴۵ ویس امیری
نسرین متاسفانه فقط وقت لایک کردن دارم :) کامنت بمونه برا بعد!!
پاسخ:
:))) شما علی‌تو بسپر دست من، حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا علی تحویل بگیر :دی
+ از اونجایی که اسمت آبیه و لینک داره، نتیجه گرفتم وبلاگ داری و من خبر ندارم :دی