1115- مثل بابام

پاسخ:
ببین اینجوری به قضیه نگاه کن که دخترا به دو دسته تقسیم میشن. یا میخوان همه‌ی رفتارهای پدرشونو، شوهرشون هم داشته باشه، یا نمیخوان همه‌ی رفتارهای پدرشونو، شوهرشون هم داشته باشه. دو دسته بیشتر نیست به خدا :دی

۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۵۱

del nia

یاد پست چنین شوهریم آرزوست خودم افتادم:)))

پاسخ:
اتفاقاً منم وقتی داشتم پست اصلی رو تایپ می‌کردم یاد اون پستت افتادم پست اصلی چند پاراگراف بود که حداقل ده نفر توش می‌تونست تگ بشه. ولی صلاح ندیدم منتشرش کنم و به همین نکته‌ی نغز و لطیف بسنده کردم :دی

۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۵۸

محبوبه شب

نح حد وسط :| دهع : ))))))

اومدیم و فرشته ی آمین گو همین دوروبر بود اون وقت من چه کنم؟
دو راه داره
یا شوهر آینده م یکی میشه مثل بابام با تمام خصوصیات و اخلاقیات خوب و بدش که از حق نگذریم خوباش به مراتب بیشتره
یا یکی نمیشه مثل بابام که که بازم این بده چرا که من عاشق پدرم هستم هر چند اختلاف نظر بینمون باشه.. می خوام بگم که دوست دارم اخلاق و رفتار همسرم مثل ایشون باشه ولی اخلاقای خوبشو بگیره خخخ
در کل همون حرف خودم به پست تو هم کاری ندارم 😛
حدددددددددددد وسططططططططططططط
بــــــــــــــــــــــعـــــــــــــــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه : )))

پاسخ:
ای مرغ آمین! اگه این دور و ورایی و صدای ما رو می‌شنوی یه شوهر مثل بابای محبوبه البته از نوعِ حد وسط بفرست برای محبوبه :دی

۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۰۱

آقاگل ‌‌

این هم مدل پسرونشه :))

https://goo.gl/3ud6xa

پاسخ:
میگم بیاید واسطه‌ی خیر شیم این دختره رو بدیم به این پسره. ثوابم داره والا :)))

۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۰۴

آرزو ﴿ッ﴾

من از بعضی جهات شبیه مادرم نیستم که منطقی باشه بخوام شبیه بابام باشه، در اون صورت تفاهم نداریم! ولی درباره‌ی بقیه‌ی‌ جهات می‌خوام!

پاسخ:
اخلاق پدرت به خصوصیات مادرت بستگی نداره که. یه سری اخلاق‌ها ذاتیه. مثلاً اگه من دخترِ آقای فلانی (یکی از اقواممون) بودم، نمی‌ذاشت برم دانشگاه.

۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۱۳

Mr. Moradi

وای خدای من :)))))

نسخه پسرونه‌ش هم خیلی باحال بود =)))

پاسخ:
:)) خدا آخر و عاقبت ما رو به خیر کنه

۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۲۹

Frozen Fire

نمیشه انقد مطلق گف مثل بابام!
ولی تا حد زیادی مثل بابام!

این کلیپه رو شونصد بار دیدم به برکت حضور یه بچه 2 ساله که عاشق این کلیپه!

پاسخ:
این "تا حد زیادی" و "تقریباً" ها قابل تأملن. آدم دوست داره یه کار تحقیقی انجام بده ببینه کدوم رفتارهای پدر باعث میشه از این قیدها استفاده کنیم

۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۶

آرزو ﴿ッ﴾

بستگی که نداره ولی مثلا بعضی خصوصیت‌های کلی هست که ممکنه مامانم خوشش بیاد و من نه. در اون موارد منظورم بود.

پاسخ:
آره خب. یه نفر ممکنه برای تو ایده‌آل باشه و از نظر یکی دیگه کلی عیب و ایراد داشته باشه.

۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۸

دُچـــــ ـــــار

قبول دارم :)

پاسخ:
:) (انصافاً اگه این ":)" نبود، جواب بعضی کامنت‌هایی که جواب ندارنو چه جوری می‌خواستم بدم؟)

۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۱

دُچـــــ ـــــار

قدیما میگن توی بعضی دهات بچه/ دختر که به دنیا می اومد و مردم می رفتن بهشون تبریک بگن :)

بعد اونایی که پسر سه 4 ساله داشتن همونجا دختره رو خواستگاری میکردن! و مورد داشتیم که طرف هم جواب مثبت میداده و بعد که بزرگ شدن با هم ازدواج میکرده اند :)) خنده نداره واقعا به نظرم الگوی قابل تاملیه خخخخ

پاسخ:
چرا راه دور میری؟ من چند ساله که دختر سهیلا رو برای پسرم رزرو کردم و یه چند نفر از دوستامم دختر منو برای پسراشون خواستن :)))) همه‌مونم هنوز مجردیم :دی

۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۵۷

ماهی کوچولو

من از اونام که میخوام شبیه بابام نباشه و صد در صد از مردای ترک فراریم :)) امروز یه چی شنیدم فراری ترم شدم :))

پاسخ:
چه جالب :)

حالا صرف‌نظر از ترک و غیرترک بودنِ طرف (البته در مورد ازدواج همیشه ترک‌ها برای من توی اولویت بودن)، من فکر می‌کردم (با توصیفی که تو وبلاگت از پدرت داشتی) پدرت یه پدر ایده‌آله و می‌خوای شوهرتم دقیقاً مثل پدرت باشه

۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۵۹

محبوبه شب

خخخخ وای نسرین جون
جوابت به کامنت "دچار" عالـــــــــــــــــــــــــــــــی بود..

+همه مونم هنوز مجردیم :دی

خخخخخ

پاسخ:
والا :))

۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۴۷

منتظر اتفاقات خوب (حورا)

من واسه دختری که هنوز باباشون پیدا نکردم، شوهر پیدا کردم! تازه اسم همون رو هم میخوام بگذارم رو پسرمD:

پاسخ:
:))

۱۰ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۰۲

راضیه

اینو دیدییییییییی

در تمام عمر عاشقی خدابیامرزم و در تمام عاشقی های بعد اون و حتی در تمام عاشقی های بعدی و حتی در تموم روز و شب هایی که سینگلی مرا محزون کرد این حجم اگر از ته دل ضجه میزدم الان جا اینکه اینجا کامنت بدم داشتم با همسر و پسر دومم که میشه بچه ی سومم بالشت تو سر و کله ی هم میکوبیدیم و اون دوتای دیگه هم داشتن تو سر ما بالشت میکوبیدن!

راضیه در حالی که از موضوعی بشدت غمگین و مسترس و مضطرب است با گریه صحنه را ترک میکند و التماس دعا دارد!

پاسخ:
:))) پس مشکل از ضجه است!

شایدم زجه

و حتی ظجه

و یا ذجه

نسرین هم در حالی که برای فردا کلی کار دارد می‌رود بخوابد (ساعت2:16 نصفه شب)

۱۱ مرداد ۹۶ ، ۰۲:۴۶

ماهی کوچولو

یه پدر خوب الزاما همسر خوبی نیست

به عنوان همسر از مردایی مثل بابام متنفرم :))

پاسخ:
اینم حرفیه

۱۱ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۷