پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

دور از این بهتر نباشد ساقیا عشرت گزین 

حال از این خوشتر نباشد حافظا ساغر بخواه


       لینک6           لینک5           لینک4          لینک3           لینک2           لینک1


بعداً نوشت:

خونه‌ی ما, رسم ماه رمضون این جوریه که شام نمی‌خوریم

برای افطاری یه کم سوپ می‌خوریم و یه لیوان حتماً آب پرتقال 

به علاوه چایی و نون تازه (نون بربری نه هاااا, از این نون روغنیا که فقط تبریز داره), 

به علاوه شیرینی خونگی دستپخت والده, مثل پنکیک و خاگینه و اینا, 

به علاوه دسر و کارامل دستپخت دختر خونه! 

دلمه و کوکو و پنیر و مربا و اینام تو سفره مون پیدا میشه هااااااااا 

ولی من شخصاً به همون آب پرتقال و سوپه بسنده می‌کنم

شام هم که نمی‌خوریم و به جاش میوه می‌خوریم که خب من نمی‌خورم

برای سحری, یه کم برنج, به علاوه‌ی حتماً حتماً هندونه یا طالبی و خربزه و 

سالاد کلم و کاهو!


حالا این سفره‌ی ما رو داشته باشید و 

مکالمه من و مامان

مامان: سلام, خوبی؟ برای افطاری چی خوردی؟

+ طالبی!

مامان: همین؟

+ آره دیگه همین


روز بعد

مامان: سلام, خوبی؟ دیشب, سحری چی خوردی؟

+ سلام, یه کم برنج از سحری روز قبل مونده بود اونو خوردم

مامان: همین؟

+ آره دیگه همین


عصر اون روز

مامان: سلام, خوبی؟ برای افطاری چی داری؟

+ سوپ درست کردم


روز بعد

مامان: سلام, خوبی؟ برای سحری چی خوردی؟

+ نون پنیر! آخه اسباب کشی می‌کردم, خسته بودم, چیزی درست نکردم


همین الان یهویی

مامان: سلام, خوبی؟ برای افطارت چی داری؟

من: اون سوپ دیروزی یادته؟ اونو نخورده بودم, الان دارم گرمش می‌کنم

مامان:  تو بیا خونه! من میدونم و تو

من:   فردا میام خونه!

۹۴/۰۴/۰۵
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

مامان