1031- کی میگه، چی میگه، کی چی میگه؟ (2)
نامجو یه آهنگی داره به اسم «نامه». متنش، ترکیبی از چند غزل حافظ هست. این آهنگ اولین آهنگیه که از نامجو شنیدم و یادمه انقدر خوشم اومده بود که برای دوستام فرستاده بودم و واکنششون این بود: «نامجو؟»، «تو مگه نامجو گوش میدی؟»، «عجب! پس تو هم نامجو گوش میدی!».
چون هیچ وقت بیوگرافی خوانندهها و پیجها و افکار و عقاید شخصیشونو دنبال نمیکنم و تو جمعها و تشکّلهای خاصی هم نیستم که ببینم طرفداراشون کدوم قشر از جامعه هستن، مشابه این واکنش رو بارها تجربه کردم.
حدیثی داریم از حضرت علی (ع) که «خُذ الحکمَةَ حَیثُ کانَتْ وَ انْظُر اِلی ما قالَ و لا تنظُرْ الی مَنْ قال». معنیش اینه که حکمت را هر جایی است فرا بگیر و نگاه کن به آنچه گفته میشود نه به گویندهی سخن.
اگه یادتون باشه پست 1005، در مورد قضاوت و پیشداوری و پیشزمینهی ذهنی خودم نسبت به یکی از بلاگران و اساتید نوشته بودم. از خودم پرسیده بودم چرا در آنِ واحد نظرم راجع به یه پست یا یه مقاله عوض شد؟ مطلب که همون مطلب بود. چی عوض شد این وسط؟ همیشه با خودم فکر میکردم اگه قرار باشه ما به گفته بنگریم نه به گوینده، پس چرا خدا پیامبراشو از بین راستگوترین و مهربانترین و خوشاخلاقترین و بهترین افرادش انتخاب میکرد؟ اگه مهم اون حرفی باشه که میخواسته ابلاغ کنه، چه فرقی داره این حرفو کی به مردم برسونه؟
به نظرم حدیثِ به گفته بنگر نه به گوینده، منافاتی با «اصل تأثیرگذاری شخصیت صاحب سخن در صحت و استحکام کلامش» نداره. ینی وقتی در جایگاهِ گوینده هستیم، باید به این نکته توجه کنیم که شخصیتِ ما به عنوانِ مبلّغ بر فرایند تبلیغ اثر داره. اما در جایگاه شنونده، حکمت را فراگیر و لو از منافقین. یعنی اگر احساس کردی که آنچه طرفِ مقابل دارد، علم و حکمت است و درست است، فکر نکن که او کافر است، مشرک است، نجس است، مسلمان نیست. برو بگیر، حکمت مال توست و در دست او امانت است. این روایت دلالت داره بر این که حکمت، ذاتاً دارای ارزش است و هر جا یافت شود، باید فراگرفته شود و شخصیت افراد نباید مانع و سدّی در پذیرش آن شود. طبق این روایت معیار و ملاک اساسی، سخن حق و کلام صحیح است و شخصیت گوینده نباید تأثیر منفی بر این معیار بگذارد.