پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۸۲۷- شرایطِ یاالله در دانشگاه

دوشنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۱، ۰۳:۲۳ ب.ظ

فکر کنم همه‌تون اسم دانشگاه دورۀ کارشناسی و ارشدمو می‌دونید، ولی دکتری رو نه. اسم دانشگاه فعلیمو تا حالا واضح و مستقیم بهتون نگفتم و سعی کردم تو متن پست‌هام هم نیاد که مثلاً یه کم ناشناس بمونم برای خواننده‌های گذری و موقتی. ولی تو یکی‌دوتا پست طولانی، لابه‌لای حرفام اشارۀ غیرمستقیمی بهش کردم (مثل این و این) که اونایی که حواسشون جمع‌تره و همۀ پستا رو می‌خونن و ثابتن بفهمن و بقیه همچنان در هاله‌ای از ابهام بمونن. یکی از ویژگی‌های وبلاگم هم اینه که حرفای مهمم رو تو پستای طویل می‌زنم که گم بشه لابه‌لای جملات و تمرکز روش کم باشه :|

در رابطه با این دورۀ آموزش زبان کره‌ای، گویا یه عده رفتن به معاونت گفتن برامون کلاس کره‌ای بذارید و یه مدرس از بین دانشجوها پیدا کردن و معاونت هم انجمن زبان‌شناسی رو معرفی کرده بهشون که ما برگزار کنیم براشون. پوسترو آماده کردم و مجوزهای لازم رو گرفتم و امروز می‌خواستم تبلیغات رو شروع کنم که یادم افتاد این دوره هم مجازیه هم حضوری. تا حالا همۀ برنامه‌هامونو مجازی برگزار کردیم و با روالش آشنام. می‌دونم چجوری لینک و مجوز اسکای‌روم بگیرم، ولی نه‌تنها تجربۀ برگزاری کلاس حضوری رو تو دانشگاهمون ندارم بلکه خودم هم تجربۀ نشستن سر کلاسای این دانشگاهو به‌صورت حضوری ندارم. اصلاً نمی‌دونم کلاساش چجوریه و کجاست. هیچ ذهنیتی، عکسی، فیلمی ازش ندارم :| بعد حالا این وسط یادم افتاده که دانشگاهمون تک‌جنسیتیه. تو دوره‌های مجازی مشکلی با حضور آقایون نداشتیم ولی الان نمی‌دونم اگه آقایون هم ثبت‌نام کنن چجوری قراره برن تو! البته اون روز که برای آزمون جامع رفته بودم (همونی که همه‌مون ازش رد شدیم) و قبلش که برای تحویل مدرک ارشدم رفته بودم و قبل‌ترش که دانشجوی اونجا نبودم و برای پروژه‌ای که باهاشون داشتم می‌رفتم، نامحرم هم می‌دیدم :دی ولی حضورم در حد چند ساعت بود و اطلاعات دقیقی نداشتم و ندارم که اینایی که می‌بینم کارمندن، نگهبانن، استادن یا چی. البته فضای کلیش شبیه مدرسه‌های دخترونه بود و این برای منی که تو دانشگاه صنعتی که نسبت پسرا به دخترا بیشتره و تو یه سری کلاسا تنها دختر کلاس بودم قابل هضم نبود. حالا موندم تو پوستر و تبلیغات این دورۀ کره‌ای چی بنویسم. حتی نمی‌دونم نظر معاونت و دانشگاه چیه که بعد به این فکر کنم که چی بنویسم تو پوستر. شاید بگن آقایون فقط مجازی می‌تونن شرکت کنن. شایدم بتونن نامۀ ورود بگیرن و نشون حراست بدن بیان داخل. نمی‌دونم. من قبل از اینکه بدونم اونجا رو فرح ساخته هم با تک‌جنسیتی بودنش حال نمی‌کردم. بعد که فهمیدم هم همچنان می‌گم خب که چی، چرا باید جدا باشن. فلسفۀ این تفکیک رو نمی‌فهمم، چه کارِ فرح باشه چه کارِ جمهوری اسلامی. بعد با این حساب چرا الان باید تو خدمات آموزشی‌ای که ارائه می‌دیم آقایون رو هم شرکت بدم؟ این خلاف آرمان‌های دانشگاه نیست؟ هر چند که من همسو با این آرمان‌ها هم نیستم و تو جامعۀ آرمانی من نه سلف تفکیک‌شده‌ست نه مترو نه دانشگاه نه... البته استخرو دیگه تفکیک کنیم خدایی :)) ولی حالا درسته که خلاف آرمان‌های فرح! عمل می‌کنیم و اجازه می‌دیم آقایون هم تو دوره‌هامون شرکت کنن؟ مگه اینجا رو برای دخترا نساخته بود؟

+ تو خوابگاه، هر موقع تأسیساتیا و نگهبانا می‌خواستن بیان تو، از بلندگو اعلام می‌شد که شرایط یاالله هست و حجاب داشته باشیم (پست مرتبط).

۰۱/۰۸/۱۶
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

نظرات (۲۰)

عهههههههههه الزهرایی؟ اونجا خیلی محیطش قشنگه (ایموجی اشک و ناله از دانشگاهی که در بیابان قرار دارد)

پاسخ:
والّا کم از بیابون نداره اونجا هم. یه بیابون سبزه! که دور بودنش از راه‌آهن و ترمینال و فرودگاه و انقلاب و شریف، همون سرسبزیشم به چشمم نمیاره.
۱۶ آبان ۰۱ ، ۱۸:۲۶ فاطمه ‌‌‌‌

من دانشگاه فعلیت رو از لینک برنامه‌هایی که تو آپارات می‌دادی و لوگوی انجمن‌تون فهمیده بودم. الان که گفتی تک‌جنسیتیه مطمئن شدم :))

پاسخ:
راجع به دانشگاهم تو خونه هم زیاد حرف نمی‌زنم. مامان و بابامم حتی تا همین چند وقت پیش نمی‌دونستن اونجا همۀ هم‌کلاسیام دخترن :)) فامیل هم کلاً نمی‌دونه چون هی می‌پرسن ینی واقعاً تو دانشگاهتون بین هم‌کلاسیات کیس مناسبی برای ازدواج نیست؟ منم می‌گن نه نیست :))
۱۷ آبان ۰۱ ، ۰۲:۱۱ اقای ‌ میم

درباره خطوط اول اوه چه قدر سری عمل می کنید اینجا

پاسخ:
متوجه منظورتون نشدم. کدوم خطوط؟

من چون زمان دانشجویی شاغل بودم مجبور میشدم کلاسها و طوری انتخاب کنم که زیاد از وقت کاری نباشه، یه ترم مجبور شدم با کلی خواهش و تمنا از استاد یه کلاسم رو با دخترا بردارم یعنی شما حساب کن ۳۵ نفر دختر بودن من یه نفر پسر، اولا که با یاالله باید میرفتم کلاس بعدشم صندلی جلو مینشستم بعدشم تا آخر زنگ گردن درد میگرفتم از بس که صاف مینشستم و تکون نمیخوردم:))

پاسخ:
من دقیقاً همین حس معذب بودن رو سر کلاس اخلاق مهندسی داشتم. چندتا کلاس دیگه هم داشتم که همه پسر بودن، ولی تو اون کلاسا استاد باهامون صمیمی بود و همه رو به اسم کوچیک صدا می‌کرد حتی منو. معذب نبودم و با بقیۀ هم‌کلاسیا هم راحت بودم. ولی استاد اخلاق مهندسی، به‌شدت سخت‌گیر بود. بعد از ورود به کلاس نمی‌ذاشت کسی وارد یا خارج! بشه. یه بار یکی از پسرا رفت دستشویی! بعد که برگشت کلی دعواش کرد که دیگه حق نداری برگردی. یه بار یکیشون کلید دفتر شورا یا همچین جایی رو می‌خواست به یکی از بچه‌ها بده نذاشت چند لحظه بره بیرون. تو کلاسش نفس‌ها حبس بود. منم ردیف اول می‌نشستم نمی‌تونستم سرمو بچرخونم. موقع حضور و غیاب هم اسممو که می‌خوند هر بار سرشو بلند می‌کرد مطمئن شه هستم. همیشه هم بدون غیبت حاضر بودم. موقع عکس دسته‌جمعی هم نمی‌دونستم کجا وایستم :)))
جلسۀ آخر هم بهم گفت بابت شجاعتت تحسینت می‌کنم. انتظار داشت روز اول که دیدم همه پسرن خوف کنم درسو حذف کنم.
صفحۀ آخر کتابش:

۱۷ آبان ۰۱ ، ۱۲:۰۴ متانویا ...

شایدم عین دانشگاه آزاد جایی خارج از دانشگاه دارید واسه یه سری کلاسا :))

برای ما یه سری دوره میذاشتن برگزار کننده‌اش ما بودیم! همه چیزشم از سمت دانشگاه ما بود ولی یهو محل برگزاریش رو نگاه میکردی زده بودن تربیت مدرس یا تهران :))

پاسخ:
قرار شد یکی از کلاسای دانشکده رو بگیریم براشون. اسما رو می‌دیم به حراست که بذارن بیان داخل.
۱۷ آبان ۰۱ ، ۱۲:۲۵ اقای ‌ میم

چند خط اول پستتون

پاسخ:
آهان! سرّی. تشدید نذاشته بودید، سِری و سَری و سریع می‌خوندم :|
برای خوانندگان ثابت و قدیمی این‌طور نیستم ولی دوست ندارم اونی که گذری میاد یه چیزی می‌خونه و میره تو همون برخورد اول کلی اطلاعات گیرش بیاد.
۱۷ آبان ۰۱ ، ۱۲:۳۶ آرزو ‌‌‌‌{ツ}

من اسم دانشگاهت رو همین اخیرا از یکی از وبینارها فهمیدم ولی نمی‌دونستم تک‌جنسیتیه :| الان که به این نکته اشاره کردی اول فکر کردم که علامه‌ای (اینم صرفا از هم‌کلاسیم شنیدم که کلاس‌هاشون تفکیک جنسیتی بوده) بعد رفتم فرح رو سرچ کردم و دیدم نه همونیه که قبلش فکر می‌کردم.

پاسخ:
نمی‌دونستم علامه هم تفکیک کرده. 
این دانشگاه کلاً ظرفیتش برای دختراست ولی علامه دانشجوی پسر و دخترو باهم می‌گیره و احتمالاً کلاسا رو جدا می‌کنه فقط :|
تو شریف هم کلاسای عمومی مرکز معارف معمولاً جدا بود.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

*** ******* **** ** ** ***** ****** **** ** **** ****** * *** * *** ******** ** ******* *** ****** **** *** ***** ****** ** *** **** *** *** ***** * ** ** **** ** ** ***** *** ***** ** ** *** *** * ****** * ** ***** * ** ***** **** *** *** ** *** *** ****** **** ******* ** ** ***** *** **** ** *** ******* 

۱۸ آبان ۰۱ ، ۲۳:۵۹ فیلو سوفیا

خارج از کشور تو استخر احساس امنیت بیشتری میکنی تا تو حرم امام رضا با چادر و بند و بساط؛ مردم به هیچ‌جاشون نیست که تو چطوری لباس پوشیدی چون به وجودت و بدنت احترام میذارن. من اولا که میرفتم استخر با خودم میگفتم مگه اینا غریزه جنسی ندارن که نگاه نمیکنن بعد فهمیدم ج ا با تمرکز رو غریزه حیوانی مغز ایرانیا رو بیمار کرده. 

پاسخ:
الانسان حریص علی ما منع. هر چی بیشتر منع کنی طرف حریص‌تر میشه.
حالا درسته این جریان و اعتراضات از حجاب شروع شد، ولی بشخصه برای خود من حل شدن مسائل اقتصادی مردم در اولویت بالاتری هستن نسبت به مشکل حجاب و تفکیک جنسیت و...
۱۹ آبان ۰۱ ، ۰۲:۱۱ فیلو سوفیا

این اعتراضات از دیکتاتوری جمهوری اسلامی شروع شد، تو خیلی از زمینه‌ها. هر مشکلی هم جای خودشه و بیان اولویت من و توی نوعی‌ مشکلی رو حل نمیکنه؛ مگر اینکه به قصد کم اهمیت جلوه دادن مسائل خاص باشه. چون اقلا این دو موضوعی که تو مقایسه کردی متضاد هم نیستن؛ ما میتونیم مشکلات اقتصادی رو کاهش بدیم در حالی که آزادی پوشش رو هم افزایش میدیم. این حرفت شبیه صحبت یه سری از زنان  بعد انقلاب بود که: اگه فقر مردم با حجاب ما حل میشه ما حاضریم باحجاب بشیم. ولی فقر حل نشد چون دلیل فقر بی‌حجابی نبود اساسا.

پاسخ:
آره اهمیتش کمه. نه‌تنها به شما که همیشه به اون حاج آقاهای بالای منبر هم گفتم و می‌گم که صحبت راجع به حجاب و نماز و روزه و این مسائل شخصی در اولویت نیستن. اولویتشون باید آموزش نحوهٔ حاکمیت عادلانه و اقتصاد و زدودن فقر به مسئولین می‌بود که نبود هیچ وقت. دین راجع به اینا هم صحبت کرده ولی هیچ وقت نخواستن بهش بپردازن. چون به نفعشون نبود.
ضمن اینکه شما ایران نیستی و هر چی اینجا کامنت بذاری خطری بابتش تهدیدت نمی‌کنه. ولی من با اسم و مشخصات رسمی تو وبلاگ ثبت‌نام کردم و با هر نظری نمی‌تونم موافقت و مخالفت کنم. پس رعایت کنید لطفاً.
۱۹ آبان ۰۱ ، ۰۲:۱۷ فیلو سوفیا

کسی که برات تعیین تکلیف میکنه چی بپوشی، بعدا مجبورت میکنه چطور فکر کنی، چی بخوری، چی ببینی، چی بگی و ... . 

 

پاسخ:
صد درصد!
ولی اینایی که یه عمر مورد تعیین تکلیف و امر به معروف قرار گرفتن فکر کردن از این به بعد هم این وظیفه رو دوش اوناست. تو خیابون وقتی باحجاب می‌بینن آروم بهش می‌گن عزیزم کاش تو هم با مردم متحد می‌شدی و این روسریتو درمی‌آوردی. امروز با عزیزم، فردا هم مثل همینا با گشت. یاد نگرفتن آزادی رو. واقع بلد نیستن آزادی ینی راجع به بقیه نظر نده حتی با عزیزم. البته نه همه‌شون. ولی همون عدهٔ کم هم حالمو به هم می‌زنن. مثل همین عدهٔ زیادی که امر به معروف بلد نیستن.

۱۹ آبان ۰۱ ، ۱۲:۴۰ فیلو سوفیا

اهمیت حجاب وقتی مجبورت کنن بی‌حجاب باشی هم کمه یا فقط وقتی که حجابت موافق نظر حکومت هست؟

پاسخ:
برای من در هر صورت کمه. در هر حالت تو اولویتِ پایین‌تره. ینی اگه زمان رضا خان بود و تو کوچه چادر از سر زن‌ها می‌کشیدن هم باز اعتراض و قیام نمی‌کردم بابت این موضوع. اگرم یه عده اعتراض می‌کردن همراهی نمی‌کردم. نهایتش تو خونه می‌موندم می‌گفتم حاکمیت حجاب رو ممنوع کرده و تابعم. ولی همون موقع حاضر بودم بابت کارهایی که روس و انگلیس کرد و قحطی شد و میلیون‌ها آدم از گرسنگی مردن اعتراض کنم و بابت اعتراضم هم حاضر بودم جونمو از دست بدم.
ضمن اینکه شرایط این مباحثه‌مون عادلانه نیست. همون‌طور که گفتم تو در آزادی و امنیتی، ولی من آزادیِ بیانِ هر عقیده‌ای رو ندارم و باید مراقب حرفام باشم. و تو داری به‌زوررررررررررررررر از من می‌خوای تأیید یا ردت کنم. اصلاً از کجا معلوم تو از خودشون نباشی و با این پرسش و پاسخ، علیه من مدرک جمع نکنی؟ وقتی می‌گم بی‌اعتمادم ینی حتی به تو که هم‌کلاسیم بودی هم بی‌اعتمادم :)
۱۹ آبان ۰۱ ، ۱۴:۰۴ فیلو سوفیا

خب پس صحبت نمیشه کرد. امیدوارم در آینده تو جامعه‌ای باشی که بتونی نظرت رو بدون اینکه از عواقبش و حکومت بترسی بیان کنی.

پاسخ:
این اتفاق هیچ وقت نمی‌افته و منم چنین انتظار و امیدی از هیچ حکومتی ندارم. دیروز یکی از بچه‌ها تحلیل جالبی گذاشته بود در این رابطه. بذار تا پای لپ‌تاپم پستش کنم نظر شماها رو هم بدونم در موردش.

+ بعداً پست می‌کنم اونو.
۱۹ آبان ۰۱ ، ۱۵:۲۷ فیلو سوفیا

این جمله‌ت که این اتفاق هیچ وقت نمی‌افته با جمله ای که نسبت به من گفتی که تو آزادی و امنیتم در تضاده. 

مطمئنی اون زمان که روس و انگلیس باعث قحطی شدن بلند میشدی؟ من نسبت به خودم مطمئن نیستم. شهامت زیادی لازم داره که خیلیامون نداریمش یا بهونه‌های مختلف میاریم.

پاسخ:
در تضاد نیست. تو توی اون کشور آزادی که راجع به این کشور هر عقیده‌ای داری ابراز کنی. ولی قطعاً اعتراضاتت نسبت به اون کشور و سران اون کشور حد و حدودی داره و اجازه نمی‌دن هر جوری هر اندازه‌ای اعتراض بشه. پس تو هم در اون آزادی آرمانی نیستی.

من از خودم مطمئنم.

اعتراض به حکومت توی کشورهای اروپایی حدی نداره  . هر چیزی میشه گفت . اساسا چیزی به نام زندانی سیاسی وجود نداره . توی ایران حکومت بر پایه ی دین بنا شده و مخالفت باهاش مثل مخالفت با ارزش های دینیه . حتی همین حجاب هم علی رغم ظاهرش که شاید فکر کنی دینیه ولی در واقع سیاسیه  . فکر کن حجاب آزاد بود و هفتاد درصد جامعه بیحجاب میومدن توی خیابون . قطعا بعد چند ماه براشون این سوال پیش میومد که ما که مذهبی نیستیم پس چرا رهبری داریم که بر اساس دین انتخاب شده و جایگاه داره ؟‌ 

 

دقیقا مشکل همین جاست که باعث شده توی کشورهای مسلمون دیگه حجاب آزاد باشه چون اونا حکومتشون دینی نیست که با مذهبی نبودن جامعه حکومتشون به خطر بیفته  . 

 

من نمیگم آزادی توی اروپا سقف نداره اما زمین تا آسمون با ایران فرق میکنه . توی اروپا اگر پلیس با معترضان حتی برخورد فیزیکی هم داشته باشه دیگه پرونده سازی و اعتراف گیری و اعدام !‌ و این چیزا ندارند . 

 

به مغلطه های رژیم توجه نکن 

پاسخ:
پس همین که پلیس بگیره ینی حد داره. 
پاکستانم جمهوری‌ اسلامیه ولی حجاب نداره چرا؟

به شما هم باید تذکر بدم که به من نگید چی کار کنم چی کار نکنم؟

منظورم این بود که این حرف هایی که میگن اروپا آزادی نداره و اونجا هم نمیشه حرف زد مغلطه است  . حق با شماست . شما میتونی به این مغلطه ها توجه کنی یا نکنی ولی همش دروغه به هر حال

 

بله مثلا پلیس در مراسم خاکسپاری شادروان الیزابت با جمهوری خواه ها برخورد کرد . اتفاقا توی توییتر یکی از هواداران منچستر نوشته بود این که یک طرفدار لیورپول بیاد توی جایگاه ما و به نفع تیم خودش شعار بده آزادی بیان نیست و بی احترامیه و پلیس هم فقط اون شخص جمهوری خواه رو از مراسم دور کرده  . 

 

حالا شما به این میگی حد ؟‌‌ اوکی ولی حدی که برای اکثر آدم ها اصلا قابل لمس نیست واقعا محدودیت محسوب نمیشه . اون ها میتونن از طریق رای هر چیزی رو عوض کنند . قانون طرف مردمه نه حکومت  . 

 

بابا خیلی ساده است اونی که هزار میلیارد پول داره هم نسبت به ایلان ماسک فقیره ولی به هر حال فقرش با فقر یک کارگر توی ایران متفاوته  . اصلا نمیشه به اونی که هزار میلیارد پول داره بگی فقیر  . 

 

پاکستان ولایت فقیه داره ‌؟ اولین پیش فرض ولایت فقیه اینه که ایران کشوری مسلمان و شیعه است . 

 

اصلا حجاب چیه ‌؟‌فرض کن همه ی خانوم ها و حتی آقایون با حجاب بیان بیرون ولی اون هایی که مذهبی نیستن یه کاغذ بزرگ روی لباسشون بزنن و بنویسن که ما مذهبی نیستیم  . 

 

قطعا وقتی همه گیر بشه میگیرنشون . اصلا بحث اخلاقیات حتی با تعریف خودشون از اخلاقیات هم مطرح نیست . اون دختر بچه ای که میاد بیرون اعتراض میکنه داره به حجاب اعتراض میکنه اما اونی که دستگیر میکنه قطعا نگرانی اش چیزهای دیگه است  . 

 

همین برخورد توی روزه خواری هم هست در حالی که دین خودشون گفته اگر کسی مریض باشه میتونه روزه نگیره . خوردن پفک توسط غیر مذهبی ها هم باعث نمیشه اون فرد روزه دار به گناه بیفته  . 

 

موضوع دقیقا همینه که اگر جامعه به هر شکلی نشون بده مذهبی نیست دیگه رهبرشون اون جایگاه رو نمیتونه داشته باشه 

 

پاسخ:
فکر کنم ولایت فقیه یه دونه باید باشه. ینی اونی که ما داریم برای بقیۀ کشورها از جمله پاکستان و لبنان و عراق و اینا هم هست. دقیق نمی‌دونم و علاقه‌مند نیستم وارد جزئیات این موضوع ولایت بشم.
منظورم این بود که می‌شد جمهوری اسلامی بود و مثل اونجا حجاب اجباری نداشت. البته نمی‌دونم چقدر اونجا اجباریه. جمهوری اسلامی رو می‌خواستم مثال بزنم که فقط اونجا به ذهنم رسید.

منم میدونستم علاقه ندارید وارد این موضوع بشید و توی کامنت اول غیر مستقیم گفتم و انتظار نداشتم وقتی بگم حکومتون دینیه شما بگید پاکستان هم دینیه :)) انتظار داشتم منظورم رو میگرفتید 

 

به هر حال واقعا وبلاگ حکومتی فضای مناسبی برای بحث نیست و حق با شماست  . 

 

البته این فقط مربوط به  سرویس های وبلاگ نیست . یه گروه هکری اسناد جدیدی رو حدود یه هفته پیش منتشر کرد که توی کانال تلگرامشون هست .  به طور خلاصه تمام سرویس های داخلی جاسوس هستند

 

 

پاسخ:
حتی آدما هم می‌تونن جاسوس باشن

اوهوم . توی آهنگ محرمانه شاهین نجفی یه جاش میگه : همه دانسته و نادانسته جاسوسوند .دستشان حلقه ی دار است و تو را میبوسند .

حجاب اجباری نیست . واجب الهی هست . در قرآن هم اومده . کلام الهی هست .واجب الهی هست. حکومت ایران اسلامی است . و رعایت حجاب در جنبه ی اجتماعی هم الزامی هست. هر شخصی هر جوری دوس داره تو خونه ی خودش لباس میپوشه ، ولی بیرون قانون داره . در مورد لا اکراه فی الدین هم ، این آیه برای این هست که مسلمان شدن اجباری نیست . یعنی اگر کسی کافره ،یا مسیحی یا یهودی ،هیچ اجباری بهش نیست که مسلمون بشه ولی کسی که مسلمان هست رعایت قوانین الهی بهش واجب هست.

مسلمان از زنا هم منع شده ، از لواط و هم جنس بازی هم منع شده ،از خوردن شراب هم منع شده ، اگه قرار باشه حدیث الانسان حریص ما منع رو برای این موارد هم به کار ببریم ، پس دیگه باید مردم زنا هم بکنن که حریص نشن ، هم جنس بازی هم بکنن که حریص نشن ، شراب هم بخورن که حریص نشن . لطفا از احادیث در جای درست خودشون استفاده کنید.