715- به زورِ دوستای خوبم...
عکس: اولین پست وبلاگم
فصل اول، گلدان! (خاطرات مدرسه)
سال دوم دبیرستان، با دوستام تو سایت مدرسه نشسته بودیم و
مهسا و سهیلا و مریم و نازنین که خودشون وبلاگ داشتن، پرسیدن میخوای تو هم وبلاگ داشته باشی؟
گفتم چی توش بنویسم؟
مهسا گفت حرفاتو، خاطراتتو یا هر چی که میخوای
پرسید اسمش چی باشه و گفتم گلدان! بر وزن گلستان!
(آخه دیدم سعدی، گلستان و بوستان داره، گفتم منم یه گلدان کوچیک داشته باشم :دی)
آدرسش lotfali-khan-zand.blogfa بود و شامل خاطرات مدرسه و تم تاریخی، باستانی، ادبی داشت
مهسا و سهیلا و مریم و نازنین دیگه وبلاگ ندارن به واقع!
هنوز اسمم تو گوشیش تورنادوئه
فصل دوم، تورنادو! (خاطرات دوره کارشناسی)
این اسمیه که داداشم رو من گذاشته
وقتی داشتم برای فصل دوم دنبال اسم میگشتم گفت من اسمتو تورنادو سیو کردم
اسم فصل2 رو بذار تورنادو و
آدرسش deathofstars.blogfa و علاقه من به این آدرسِ نجومی و آسمانی تحت تاثیر علاقه سهیلا به نجوم بود
شباهنگ، اسم پیشنهادی و عنوان ایمیلی بود که دریافت کردم
فصل سوم
شباهنگ
کماکان دنبال یه اسم نجومی مثل death of stars بودم
که علاوه بر ارتباط به ستاره و آسمون و اینا، یکی از ویژگیهای منم با خودش داشته باشه؛
مثل تورنادو که اسم یه نوع طوفانه و منم یه نوع طوفانم!
به دوستانی که به نجوم علاقه یا سررشته داشتن اطلاعیه و ندای هل من ناصر فرستادم و
یه چند تا اسم پیشنهاد شد و شباهنگ که هم اسم ستاره است و
هم یه نوع جغده رو پسند کردم!
و آدرس nebula که به معنی سحابی و محل تولد ستارههاست و خودم کشف کردم این اسمو!