پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

389- خوش به حال مراد!

جمعه, ۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۲۴ ق.ظ

داشتم عکسای عروسی پریسارو می‌دیدم

این 2 تومن داده برای آتلیه و یه آلبوم،

میترا 3 تومن


من: من از این پولا ندارم بدم برای چهار تا تیکه کاغذ! عکسای مراسم منو امید قراره بگیره

مَحرَم نیست که هست, دوربین نداریم که داریم، فوتوشاپ بلد نیستیم که هستیم

تازه نصف عکساتون گیتار و چتر دستتونه که گیتار و چترم داریم

پریسا: ما رفتیم اینارو تو پارک آتلیه گرفتیم که شبیه باغ بود

من: باغشم داریم :دی

پریسا: پس خوش به حال مراد!!! عجب زنی قراره گیرش بیاد

حضار حاضر در صحنه: :)))))) خوش به حال مراد، که هر سال قراره بفرستیش مکه!


ناگفته نماند که بنده هر چند وقت یه بار عکسامو چاپ می‌کنم و کلی آلبوم عکس دارم و

ارادت عجیبی به عکس و عکاسی دارم!

تنها چیزی که خدا یادش رفته قاطی گِلِ وجودیم کنه چشم و هم چشمیه :دی

۹۴/۰۸/۰۱
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

امید

مراد

میترا

پریسا

نظرات (۱)

لازم به ذکره منم اصلا دوس ندارم از اینجور کارااااای عروسی !!:)))) 

ببین یه چیزی من همیشه میگفتم بچه پسر دوس ندارم دختر دوس دارم
اسم دخترمو می خوام بذارم مروارید پسرمو مراد که اسمش بی ریخت باشه:دی :)))
پاسخ:
حالا نمیخواد حتما مراد بذاری اسم پسرتو، رامیاد و رامیار و رامینم به مروارید میاد خب