پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۸۵۵- تبلیغ دیده‌ها و شنیده‌ها

دوشنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۱، ۰۵:۰۰ ب.ظ

توجه: اکثر اینا رو دوستام معرفی کردن یا فرستادن، ولی من یادم نمیاد معرف هر کدومشون کی بوده. هر کدومو خواستید ببینید، اسمشو گوگل کنید و دانلود کنید. اگر پیدا نکردید بگید من لینک بدم.

توصیه: قبل از دیدن فیلم‌ها، خلاصه‌شو نخونید. قشنگیش به اون شوک و غافلگیری آخرشه و منم سعی می‌کنم طوری معرفی کنم که قصه لو نره.

هشدار: یه تعداد از فیلمای غیرایرانی که تو این پست اسمشونو میارم از اینایی هستن که صحنۀ خشن یا منکراتی دارن و نمیشه با خانواده یا بچه‌ها دید. ولی نسخۀ سانسورشده‌شون هم موجوده تو گوگل.


زندانیان. امریکایی. محصول ۲۰۱۳. موضوعش ناپدید شدن دوتا بچه و تلاش برای پیدا کردنشون بود. من نسخۀ فارسی و سانسورشده‌شو دیدم و دوست داشتم. توصیه می‌کنم بچه‌ها نبینن؛ چندتا سکانس خشن داشت.

نجات در کرنتن. نمی‌دونم برای کدوم کشور و چه سالیه. موضوعش پزشکی و نجاتِ جون یه بچه بود. من نسخۀ فارسی و سانسورشده‌شو دیدم و دوست داشتم.

هابیت ۱ و ۲ و ۳. طولانی بودن، ولی دوست داشتم. بعضی از دیالوگ‌هاش جالب بودن برام. مثلاً یه جایی (ساعت ۲:۲۴) اومده بودن ماهی‌گیرو بگیرن. اسمش براگا بود. گفتن براگا، تو بازداشتی. گفت به چه جرمی؟ گفتن هر جرمی که ارباب بگه.

تروی. امریکایی. محصول ۲۰۰۴. بد نبود. قبلاً ژانر حماسی رو بیشتر دوست داشتم. حالا ولی درک نمی‌کردم چرا شخصیت‌ها افتادن به جون هم و همدیگه رو می‌کشن.

درخشش ابدی یک ذهن پاک. امریکایی. محصول ۲۰۰۴. موضوعش پاک کردن خاطراته. دوست داشتم.

ذهن زیبا. امریکایی. محصول ۲۰۰۱. عالی بود. هر توضیحی بدم داستان لو می‌ره. دوست داشتم.

زندگی زیباست. ایتالیایی. محصول ۱۹۹۷. عالی بود. یه پدر و پسر یهودی رو برده بودن اردوگاه کار اجباری و پدره سعی می‌کرد اون لحظات سخت رو برای پسرش شیرین کنه.

زندگی شگفت‌انگیز. امریکایی. محصول ۱۹۴۶. عالی بود. یه نفر می‌خواست خودکشی کنه و یکی بهش نشون داد اگه نباشه دنیا چه شکلی میشه.

زیبایی موازی. امریکایی. محصول ۲۰۱۶. یه آقاهه دخترشو از دست داده بود و افسرده شده بود. بد نبود.

نیمه شب در پاریس. امریکایی اسپانیایی. محصول ۲۰۱۱. کمدی بود و موضوعش نویسندگی. دوست داشتم.

نیمۀ ماه مارس. امریکایی. محصول ۲۰۱۱. زیاد خوشم نیومد. به انتخابات مربوط بود.

سینما پارادیزو. ایتالیایی. محصول ۱۹۸۸. بد نبود. تو یه سکانس از فیلم دو نفر رفتن سرویس بهداشتی باهم صحبت کنن. یکی از دستشوییا فرنگی بود، کناریش از این ایرانیا بود. فکر نمی‌کردم تو ایتالیا از این دستشوییا پیدا بشه :))

جنگ سرد. لهستانی. محصول ۲۰۱۸. خوشم نیومد. داستانشو نفهمیدم. به آواز و موسیقی ارتباط داشت و دوست نداشتم.

ستاره‌ای متولد شده است. امریکایی. محصول ۲۰۱۸. خوشم نیومد. موضوعش مشهور شدن یه خوانندۀ معمولی بود.

کازابلانکا. امریکایی. محصول ۱۹۴۲. خوشم نیومد. نفهمیدم منظور فیلمو. به جنگ جهانی و عشق و اینا پرداخته بود.

وداع. امریکایی. محصول ۲۰۱۹. راجع به یه خانوادۀ چینی بود که بچه‌ها و نوه‌ها مهاجرت کرده بودن امریکا و مادربزرگشون مریض بود و برگشته بودن چین ببیننش قبل از مرگ. خوشم نیومد.

انیمیشن موانا. امریکایی. محصول ۲۰۱۶. خوب بود.

لامینور. ایرانی. محصول ۱۳۹۸. فقط می‌تونم بگم از داریوش مهرجویی و اون بازیگرها انتظار فیلم به این مزخرفی و سبُکی و سخیفی نداشتم. ینی هر چی از مصنوعی و شعاری و مسخره بودن دیالوگاش بگم کم گفتم. نبینید.

شنای پروانه. ایرانی. محصول ۱۳۹۸. دردناک بود و عالی. از پنج، پنج می‌دم. ببینید.

مرگ یزدگرد. نمایشنامۀ بهرام بیضایی. محصول ۱۳۵۸. اولین نکته‌ای که توجهم رو جلب کرد حجاب نداشتن بازیگراش بود. موضوعش جالب نبود برام. نمی‌دونم کی معرفی کرده بود که ببینم و چرا باید می‌دیدم.

مستند مهره‌های وارونه. راجع به تشیع انگلیسی و فیلم‌های اسلامی که انگلیسی‌ها ساختن تا بین شیعه و سنی تفرقه بندازن و چهرۀ اسلام، به‌ویژه شیعه رو بد نشون بدن بود. محتواش برای من تازگی داشت و مفید بود.

مستند مادرم بلوط. به کارگردانی محمود رحمانی. اینو سال‌ها پیش یکی از خوانندگان وبلاگم که الان اسمش خاطرم نیست فرستاده بود. موضوعش محیط‌زیست و سدسازیه. محتواش برای من تازگی داشت و مفید بود. به گویش محلی بود و زیرنویس داشت.

برنامهٔ مجازیست. قسمت ۱۲ از فصل دوم. مهمان برنامه منصوره مصطفی‌زاده بود. موضوع برنامه به ماهایی که تو فضای مجازی هستیم و بلاگریم و تولید محتوا! می‌کنیم مربوط بود.

مستند ادواردو آنیلی. در مورد یه آقای ایتالیایی مسلمان که مرگش مشکوک بود.

مستند اهرام مصر. راجع به نحوۀ ساختن اهرام مصر بود.

مستند بار دیگر مردی که دوست می‌داشتیم. در مورد نادر ابراهیمی بود و مطالبش برای من تازگی داشت و مفید بود.

محرمانه خانوادگی با موضوع ازدواج دانشجویی. طنز و کاریکاتورهاشو دوست داشتم.

پادکست روان‌آزار درون 

پادکست تصمیمات سال جدید. محمدرضا شعبانعلی. تهران پادکست.


یه سری سخنرانی هم داشتم با موضوع ازدواج موفق و بایدها و نبایدهای زندگی مشترک. یادم نیست کی معرفشون کرده بود و از کجا دانلودشون کرده بودم ولی یکیشون مربوط به شریف بود و حدس می‌زنم از کانال دانشگاه برداشته باشم. طرف داشت تو یکی از سالن‌های شریف برای شریفیا صحبت می‌کرد. اسم فایلا رو فرهنگ ذخیره کرده بودم. موقع گوش کردن حس کردم دوتا آدم متفاوت دارن سخنرانی می‌کنن. هر دو داشتن در مورد زندگی مشترک حرف می‌زدن و اسمشون فرهنگ بود ولی گفتمان متفاوتی داشتن. جزئیات فایلا رو گوگل کردم و متوجه شدم سخنران یه سریاشون فرهنگ هلاکویی و یه سریاشون شاهین فرهنگه. اعتراف می‌کنم تا حالا فکر می‌کردم اینا یه نفرن و همۀ فایلا رو فرهنگ ذخیره کرده بودم. توصیه می‌کنم؟ نمی‌دونم. من خودم خیلی اهل مشاوره و این‌جور سخنرانیا نیستم ولی کمابیش موافق بودم با حرفاشون. برای اینکه تو زندگیتون پیاده‌شون کنید به‌نظرم باید خیلی قوی باشید که بتونید در برابر تفکرات اشتباه اطرافیانتون مقاومت کنید و این کارها رو انجام بدید یا ندید.

هفت قسمت سخنرانی انگیزشی با عنوان دهِ نمک از محمود معظمی در مورد موفقیت. اهل این‌جور سخنرانیا نیستم و بازم یادم نیست کی فرستاده بود برام.

یه سری سخنرانی مذهبی هم بود از آقای پناهیان و قرائتی که موقعیت مکانیشون مسجد دانشگاه و مخاطبشون دانشجوها بودن. نکتۀ جالب توجه زیاد داشت و فرصت نکردم یادداشت کنم. ولی سه موردش یادم موند. یه نکته راجع به لباس کار گفتن که گویا حدیث و روایت داریم که تنگ باشه و دست‌وپاگیر نباشه. مثال هم زد که با عبا و قبا نمیشه کار فنی کرد. ذهنم رفت سمت کارگاه عمومی ترم اول کارشناسی که بعضیا چادرشونو درنمی‌آوردن موقع کار با اره و جوش و اینا. یه چیزی هم راجع به روزه گفت که جالب بود. اینکه حتی ماه رمضون هم دارالضیافۀ اگر اشتباه نکنم امام حسن برپا بود برای مسافرها و اونایی که نمی‌تونستن روزه بگیرن. اونجا غذا می‌دادن بهشون. یاد بسته شدن رستورانا موقع ماه رمضون افتادم. یه جمله هم گفتن که خوشم اومد. اینکه حدیث داریم کارتو درست و به بهترین شکل ممکنش انجام بده. حتی قبر هم می‌خوای بکَنی درست بکَن. قبر چیزیه که وقتی کندی چند دقیقهٔ دیگه پر میشه. منظورش این بود که حتی این کار رو هم درست انجام بده و نگو اینکه قراره پر بشه پس کیفیت کارم مهم نیست.


فیلم علف‌زار (ایرانی، ۱۴۰۰) رو هم دیدم. 

۰۱/۱۱/۱۰
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

فیلم

کتاب

نظرات (۵۵)

۱۱ بهمن ۰۱ ، ۰۸:۵۴ حامد خواجه

قسمت ۶ از فصل ۲ مجازیست رو هم پیشنهاد می‌کنم؛ میهمان حسن صنوبری هست.
https://www.aparat.com/v/ahVqr

این هم آدرس وبلاگ میهمان در بیان:
https://fihmafih.blog.ir/

پاسخ:
مرسی بابت معرفی‌. همین الان دارم می‌بینم.
+ خیلی خوبه. رسیدم به نیمه‌ش
+ دقیقهٔ ۳۸ به بعدش خیلی خیلی خوب بود.

بازم ممنون بابت معرفیش

مردم دیگه از امثال پناهیان و آخوندهایی که سنگ جمهوری اسلامی رو به سینه می‌زنند خسته شدند

پاسخ:
من سخنرانیای مذهبی که محل سخنرانی مسجد دانشگاه باشه و مخاطب دانشجو باشه رو گوش می‌دم معمولاً. موضوع این سخنرانیا هم معمولاً اخلاق و کار و روابط اجتماعیه و کمتر سیاسیه. 
اگر شخصیت زودباور و تأثیرپذیری ندارید باید حرف‌های گروه‌های مختلف جامعه رو بشنوید. منظورم از زودباور و تأثیرپذیر اینه که با چهارتا سخنرانی مسلمان یا بی‌دین نشی. این‌جور آدما باید احتیاط کنن ولی برای منی که با هر حرفی تغییر مسیر نمی‌دم اشکالی نداره.
این سخنرانیا تو مسجد دانشگاه امیرکبیر بودن.
۱۱ بهمن ۰۱ ، ۱۸:۱۴ اقای ‌ میم

یه پست مفید نوشته باشید همینه بقیه همه خاطره

پاسخ:
:)) نظر لطف شماست 
پستای من همه‌شون مفیدن و تأثیرگذار، ولی این ملموس و مستقیم بود بقیه نامحسوس و غیرمستقیم. 
۱۱ بهمن ۰۱ ، ۱۸:۲۱ اقای ‌ میم

خاطرات چیش مفیده

دوستان ناهار جوجه خوردم

با مترو اومدم فلان جا 

با استاد شماره 3 کلاس داشتم 

استاد شماره 4 خمیازه کشید

استاد شماره 5 همون خمیازه هم نکشید

هم اتاقی شماره 2 شبیه خرسه

من گوشت دوست ندارم

ته همه اش یه خب به ما چه هست

پاسخ:
:)) بی‌انصاف نباشید دیگه. ما انقدرا هم چرت و پرت تحویل مخاطب نمی‌دیم.
حالا که این بحث مطرح شد، بذارید با چندتا مثال کوچیک توضیح بدم.
اولاً دلیل اینکه اسم استادها رو نمیارم رعایت حریم خصوصیه. شماره‌گذاری می‌کنم که خودم بعداً بفهمم راجع به کی این حرفو زدم.
ثانیاً شما با خوندن پستای من چی گیرتون میاد؟
پاسخ اینه که عمدتاً با فضای شهر محل سکونتم، شهر محل تحصیلم، با فضای دانشگاه‌های مختلف آشنا می‌شید و اگر فارغ‌التحصیل شده باشید اطلاعاتتون به‌روز میشه. لابه‌لای حرفام غذاهای جدید، کتاب‌های جدید و فیلم‌های جدید معرفی می‌کنم. حتی همین‌که بگم از فلان‌جا رد می‌شدم فلان چیزو دیدم هم یه‌جور معرفی نامحسوسه. تجربه‌هامو به اشتراک می‌ذارم. تجربه چیز ارزشمندیه. یه وقتایی با سانسور کردن آستینم توی عکس‌هام، یادآوری می‌کنم که فقط دست‌ها تا مچ! می‌تونه بیرون باشه. وقتی می‌گم با دوستم رفتیم مسجد، می‌خوام بگم هنوز دانشجوی نمازخون پیدا میشه. وقتی می‌گم مسجد خالی بود ینی نمازخونا کم شدن. وقتی این خاطره رو می‌ذارم کنار خاطره‌ای که نشون می‌ده من و دوستم درس‌خونیم، یا وقتی می‌گم با پسرش اومده بود نشون می‌دم که درس و ازدواج، یا علمی بودن و مذهبی بودن تضادی ندارن. یا خیلی وقتا با صراحت نمی‌تونم از چیزی انتقاد کنم یا مخاطب رو آگاه کنم ولی لابه‌لای همین روزمره‌نویسی‌ها انتقال می‌دم اون مطلب رو. به‌نظرم مخاطب هر چی سطح پایین‌تر باشه، متن رو هم سطح پایین می‌بینه. ینی افق دیدش همین قدره. ولی مخاطب هر چی حرفه‌ای‌تر باشه، بیشتر به عمق مطلب پی می‌بره. این چندتا مثالی که زدم ساده بودن. همه‌ش این نیست، ولی چون برداشتتون خیلی سطحی بود مجبور شدم مثال‌های سطح پایین‌تری بزنم.
توصیه می‌کنم اگه تا حالا با همین نگرش اینجا رو می‌خوندید دیگه ادامه ندید و وقتتون رو تلف نکنید.
۱۱ بهمن ۰۱ ، ۱۹:۳۰ اقای ‌ میم

پاسخ مهم تری بهم داده شده به خاطر همین نمیتونم خیلی برای پاسخ شما وقت بذارم فقط به همین بسنده میکنم که نظر من اینه که از توی خاطرات چیز مفیدی در نمیاد کسی بعدش به فکر فرو نمیره اثر گذاری ای نداره

 

دستم خورد خصوصی اومد عمومیش کردم:)

پاسخ:
همون جواب خصوصی رو کپی می‌کنم اینجا:

بستگی داره چطور بخونیم. من با خوندن خاطرات یه دختر مشهدی که از اتباع افغانستانه، پی بردم که اینا تو کشور ما چه مشکلاتی دارن. دو سه بار بیشتر اشاره نکرده ها، ولی همون دو سه بار لابه‌لای صدها خاطرهٔ معمولی اثرگذار بوده.
۱۱ بهمن ۰۱ ، ۱۹:۴۱ اقای ‌ میم

خب گویا وقت پیدا شد:)

 

خب گیریم که فهمیدید به چه دردی میخوره؟

میتونید کمکشون کنید؟

من برداشتم این بوده که شما نیاز دارید به خاطره نویسی بعد برای اینکه اون حس خاطره نویسیتون ارضا بشه دارید میگید که بله من لا به لای خاطراتم میام عکس میذارم از استینم که بگم آستین ها تا مچ در حالی که من شما رو چهره مذهبی ای نمیدونم که همچین مساله ای براتون مهم باشه که حالا بخواید آموزش بدید

پاسخ:
به بالا رفتن کیفیت زندگی آدم کمک می‌کنه. کمک می‌کنه که تعامل و ارتباط بهتری با بقیه داشته باشی. 
نه، نیاز به دیده شدن و خونده شدن ندارم، که اگه داشتن می‌رفتم اینستا، یا کانال می‌زدم و همین‌جا مخاطب جذب می‌کردم. نمی‌گم حالم خوب نمیشه، نه. احساس مثبتی دارم از اینکه خونده میشم، ولی هدفم این نیست. هدفم اینه که در کنار هم بهتر زندگی کنیم.

نسخۀ سانسورشده می‌بینی یا اصلی؟

پاسخ:
اینایی که من داشتم و دیدم اصلی بودن. یادم هم نیست از کجا و چجوری دانلودشون کردم و موقع دانلود آیا حق انتخاب داشتم که اصلی رو دانلود کنم یا سانسورشده. ولی قصه‌هاشون یه جوری بود که سانسورش به اصل داستان لطمه نمی‌زد.
معمولاً اصلی رو دانلود می‌کنم که خودم صحنه‌های خاصشو رد کنم. واقعاً هم چند ثانیه تا چند دقیقه می‌زنم جلو و رد می‌کنم.

کازابلانکا از بهترین فیلم‌های عاشقانۀ جهانه.

من خیلی دوسش داشتم.

به نظرم یه بار وقت بذار و دوباره ببینش.

و مرگ یزدگرد بیضایی و سینما پارادیزو

اه چقدر سینما خوبه.

پاسخ:
کازابلانکا، منو یاد مدار صفر درجه انداخت. اتفاقاً تعریفشو زیاد شنیده بودم و برای همین رفتم سراغش. ولی نفهمیدمش.
بعضی از اینا به زبان اصلی (ایتالیایی یا فرانسوی یا چینی) بودن و مزید بر علت می‌شدن که نفهمم. حوصله هم نداشتم دنبال زیرنویس و دوبله بگردم :|
مرگ یزدگرد رو هم به این دلیل دوست نداشتم که نمی‌دونستم چقدر واقعیه و چقدر ساختهٔ ذهن نویسنده. ضمن اینکه تئاتر هم دوست ندارم و تا حالا نرفتم تئاتر. خیلی آشنا نیستم با این فضا.
سینما پارادیزو رو از این جهت دوست داشتم که دید خوبی راجع به فضای جامعهٔ اروپای صد سال پیش بهم داد. اونجا که خانوادهٔ دختره اجازه ندادن با اون پسره ازدواج کنه، خیلی شبیه فرهنگ خودمون بود. همیشه تصور می‌کردم دخترهای غربی خودرأی هستن و جامعهٔ اونا از این مسائل نداره.

از دیجی مویز دانلود کنی زیرنویس‌هاش چسبیده است.

برعکس من عاشق تئاترم.

و عاشق بیضایی.

پاسخ:
حالا این وسط یه چیزی هم کشف کردم. من دوتا برنامه برای باز کردن فیلم و آهنگ دارم. با مدیاپلیر زبان اصلی پخش می‌شد. یه بار اتفاقی با اون یکی باز کردم دیدم زیرنویس و دوبله داره. فکر کنم همین چسبیده‌ای باشه که میگی. یه سریاش با اینکه سانسور نشده بودن ولی فارسی بودن. اون قسمتا که باید سانسور می‌شدن دوبله نداشتن. یک عدد آدم فیلم‌نبین هستم که این چیزا برام تازگی داره و جزو کشفیاتمه.

پس تو سومین دوست تئاتردوست من هستی. چند بار تصمیم گرفتم با اون دوتا دوست تئاتردوستم برم تئاتر، هنوز نرفتم. هزار بار تو تهران از جلوی تئاتر شهر رد شدم و نرفتم توش ببینم چه خبره :|
۱۱ بهمن ۰۱ ، ۲۲:۵۰ اقای ‌ میم

خواهش میکنم 

حالا یه وقت مای سطح پایین اینجا کامنت میذاریم از سطح شما کاسته نشه

یه وقت به ساحت مقدستون توهین نشه

آخه شما سطحتون صده برای ما سه:))))) 

پاسخ:
زدی ضربتی ضربتی نوش کن خب :)) 
شما به پستای من گفتی سطح پایین منم به طرز نگاهت گفتم سطح پایین که مساوی بشیم. اگه می‌گفتی وبلاگت خوشگله می‌گفتم چشاتون خوشگل می‌بینه :))
حالا اگه راجع به پستای چهارده پونزده سال پیشم این حرفو می‌زدی قبول می‌کردم. خودمم بابت اون پستا شرمنده‌م واقعاً :)) ولی برای فصل سه و چهار واقع وقت گذاشتم. کلی اندیشه! پشت جملاتمه. موقع نوشتن بارها جملاتمو جابه‌جا کردم و ویرایش کردم و کم‌وزیاد کردم تا بشه اون چیزی که می‌خوام. گاهی حتی شمارهٔ پستم یا ساعت و تاریخ انتشار هم به محتوا مربوط بوده.
۱۱ بهمن ۰۱ ، ۲۳:۱۶ اقای ‌ میم

اولا که اول اسمم نوشتم آقای میم که امثال شما که ادعا میکنید حتی مچ دست رو سانسور میکنید که بقیه بفهمن فقط باید تا مچ دست یه خانم دیده بشه بفهمید که حد و حدود رو باید رعایت کنید و نگید طرز نگاهت بگید طرز نگاهتون

من تعارف الکی ندارم که برای تمجید شما بگم بهتون وبلاگتون خوشگله نوشته های شما صرفا یه مشت خاطره است بدون هیچ محتوای اندیشگرایانه ای اگه بهتون برخورده خودتون رو رشد بدید با گفتن اینکه سطح من پایینه چیزی از ارزش های من کم نمیشه شما محتوای خودتون رو تغییر بدید و بکشید بالا

پاسخ:
:| نمی‌دونستم با ضمیر مفرد حد و حدودتون خدشه‌دار میشه.
من دو سه سال پیش متوجه شدم وبلاگ شما برای من مفید نیست. برای من ارزش خوندن نداشت. یا اگه دقیق‌تر بگم نمی‌ارزید برای خوندنشون وقت بذارم. اما آیا اومدم بهتون گفتم خودتونو بکشید بالا و فلان‌جور ننویسید و بهمان‌جور بنویسید؟ خیر. پس چه کردم؟ کاری که کردم این بود که نخونمتون. و نمی‌خونم همچنان. درستشم همینه. اگه دیدید یه چیزی به دردتون نمی‌خوره بذاریدش کنار. الانم نمی‌دونم چه اصراری دارید توجیهم کنید که مفید نیستم و چرت و پرت می‌نویسم و پشیمونید که خوندید. فرمودید سطحش پایینه، منم گفتم نیست. نمی‌پذیرید؟ خب نخونید.
اسیر شدیم به خدا :|
۱۱ بهمن ۰۱ ، ۲۳:۳۷ اقای ‌ میم

باشه نمیخونم و خدا رو شکر که دیگه فردی مثل شما هم وبلاگ بنده رو نمیخونه

موفق و موید و پایدار باشید

پاسخ:
فردی مثل من :| 
پناه بر خدا :|
باشه حالا هر موقع نظرتون عوض شد و خواستید برگردید بخونید درِ این وبلاگ به روی دوستان بازه همیشه :)

ممنون بابت معرفی و تبلیغ. 

من چون آدم فیلم ببینی هستم تعداد زیادی از فیلم‌های معرفی شده رو دیدم، اونایی که گفتی عالی به نظر منم عالی بود. زندگی زیباست و ندیدم که گفتم دانلود کنند برام. کازابلانکا رو هم خیلی دوست داشتم و تعجب کردم دوستش نداشتی!

فیلم پدرخوانده رو هم اگر ندیدی من پیشنهاد می‌دهم، خیلی دوستش داشتم.

 

پاسخ:
لازم شد دوباره برم این کازابلانکا رو ببینم شاید تجدید نظر کردم. شبیه قرمه‌سبزیه که همه دوست دارن و من زیاد خوشم نمیاد.
اگه پدرخوانده همون فیلم جنایی امریکاییه، وقتی بچه بودم احتمالاً دیدم ولی هیچی ازش یادم نیست. یادم شده :دی باید دوباره ببینم.

حالا که داری سطح نوشته هات رو میکشی بالا بی رحمت طولش رو بکش پایین هرچی میخونم لامذهب تموم نمیشه😂

مرسی

اه

چونه ات از دایره ی سانسور تو آخرین عکس از خودت مونده بود بیرون ایضا قوزک مچ دستت اوناروهم سانسور کن کسی تحریک نشه

مرسی

اه

یچیز دیگه هم میخواستم بگم یادم نمیاد ولی در مجموع واس اونم 

اه

پاسخ:
:)) اتفاقاً حرفای مهمم لابه‌لای اون طولانیاست که کسی نخونه.
۱۲ بهمن ۰۱ ، ۱۱:۰۱ اقای ‌ میم

خدا رو شکر که همه راه ها رو به رومون نبستید چون چه شب ها که خواب میبینم و میگم دردانه ما رو دور ننداز ما انقدرام به درد نخور نیستیم:)))

پاسخ:
:| دو هفته پست نمی‌ذارم ببینم کیا می‌مونن تو خماری

این میم انقدر ذهنش درگیر توعه شبا تو خواب هم باهات جدل داره 😂

پاسخ:
ایشون یه خبطی کردن به وبلاگ ما گفتن بی‌فایده. ما هم تصمیم گرفتیم دو هفته قهر کنیم ببینیم دنیا دست کیه. 

وااااا

واس چی دوهفته پست نمیذاری؟؟؟؟

عزیزم تو پست خودت رو بذار هرکس ناراحته نخونه

ملت رد دادن بخدا.تو وبلاگ ها هم دنبال جا واس دعوا میگردن 

تو پستت رو بذار من دلم تنگ میشه برات از اینجا پیگیر احوالاتت هستم

پاسخ:
واسه اینکه پست بعدی شماره‌ش ۱۸۵۶ هست و تاریخ تولد وبلاگم سال ۸۶ هست و به‌زودی ۱۵ساله میشه و این عدد رو برای پست تولدش در نظر گرفتم که هم ۱۵ داره هم ۸۶. همون‌طور که پست شمارهٔ ۹۹۹ رو برای ۹سالگیش در نظر گرفته بودم. لذا باید تا ولنتاین که روز تولد وبلاگمه و دو هفته دیگه‌ست صبر کنیم. حالا این وسط بذار بعضیا دلشون خوش باشه که به‌خاطر حرف اونا قهریم و نمی‌خوایم بنویسیم :))

پس اسم وبلاگت عوض کن و بذار بی‌فایده :دی

به قوانین احترام به مخاطب پایبند باش و نقض قانون نکن

حتی اگر مخاطبت خوددرگیری داشته باشه و پی بحث الکی باشه

حتی اگر مخاطب بیکار بود و مطالب بی‌فایده میخوند

حتی اگر مخاطب دنبال یجا واس تخلیه خودش بود 

حتی اگر مخاطب ادای آدم های شیلوغ و بیزی و شاخ رو درمیاورد ولی همچنان تو کامنتا پیگیر بود

پاسخ:
بیهوده بهتره :)) زین پس بیهوده صدام کنید. 

مرض داری احساس خویشتن مهم پنداری به مخاطب القا میکنی پس؟😂😂

رک و راست بگو تا ولنتاین پست نمیذارم😂

پاسخ:
بذار ملت فکر کنن مهم و تأثیرگذارن. طوری نمیشه که. ثواب هم داره خوش کردن دل مؤمن.

اه یاد وبلاگ اون دربدر افتادم که صبح تا شب میخوابیدیم تو کامنتدونی وبلاگش بعد تو کامنتا صحبت میکردیم :/

خدایا مرسی که اون دوران جهالت تموم شد

خدا خیر بده علیرضا شیرازی رو که آرشیو و کامنتارو پوکوند وگرنه ما چطوری زیربار اون خفت سربلند میکردیم😂

پاسخ:
ولی من هنوز غصه‌دار یه سری از کامنتامم که زیر آوار موند. اونا اولین کامنتای یه سری از دوستام بودن. محتوای اولین برخوردام هم معمولاً بازجوییه. به این صورت که کی هستی و از کجا اومدی و چرا اومدی و چی می‌خوای :))

تو چرا واس همه ننه ای واس من زن بابا😂یا همه به عطوفت بامن به خشونت😒

شاد کردن دل مومن واس دلار ۱۵۰۰تومنی بود نه ۴۵هزارو۵۰۰ تومن

تو این مقطع حتی نمیتونی تو محدوده ی خودت هم پات دراز کنی

بهرحال یکی پیدا میشه بیاد پاچه هات رو بِکَنه و ببره.دیگه شاهد از غیب اومده و نیاز به نام بردن نیست

ضمنا موهات بکن تو دستکشم دستت کن وقتی داری دکمه های لپ‌تاپ رو واس پاسخ با نامحرما لمس میکنی😤اسلام رو بخطر ننداز منو هم دوم شخص حمع خطاب کن😒حد خودت بدون خانومم 

والابقران :|

پاسخ:
استغفرالله :))
یاد اون برادرای هکر فیلم دینامیت افتادم :))

یادمه تو اولین دیدار که بهش گفتم من فلانی ام با فلان اسم مستعار تو وبلاگت اگر اون چهره و شخصیت اجتماعیش ایجاب نمیکرد 

ینی رسما نگاه خیره و فک باز و لبخند حرصی ش اینطوری بود که کاش میتونستم با دستای خودم خفه ات کنم راضیه

کاش میشد لهت کنم

کاش میشد پاره پورت کنم حتی😂

پاسخ:
یه بار همین سؤالو از دلنیا که در اولین برخوردمون دانش‌آموز راهنمایی یا نهایتش اول دبیرستان بود پرسیدم. گفت «اولین بار که برات کامنت دادم جوابتو خوندم گریه کردم و گفتم این چشه چرا این‌طوری کرد چرا بازجویی می‌کنه به خدا من نبودم 😂😭 با اخلاق الانم، اگر اون موقع همچین برخوردی می‌کردی، عممممرا اگه ادامه می‌دادم و دوست می‌شدم. چه پوست‌کلفت و دریادل بودم که بعد اون گریه‌ها بازم اومدم طرفت :))))»


+ راضیه جان لطفاً جواب کامنت آقای میم و کامنت مرتبط به ایشون نده دیگه.
۱۲ بهمن ۰۱ ، ۱۲:۰۶ اقای ‌ میم

برای اینکه این بحث تموم بشه چون الان دو نفر دیگه میان یه چیز دیگه میگن از نظر من خاطره نویسی بدون محتوای اندیشگرایانه بیهوده است نمیخواید قبول کنید و دوست دارید به من القا کنید که سطح پایینم خب به درک حالا هر خری میخواد هر چی بگه بگه

و السلام نامه تمام

اسب و خر را اگر پهلوی هم ببندند اگر هم خو نشوند هم بو میشوند

متاسفانه کامنتای جناب رو خوندم و رو من تاثیر گذاشت این حجم از وقاحت و بی فرهنگی و واس اینکه زبون صاحب وبلاگ و نوشته هاش رو متوجه بشید مجبور شدم با زبون و سطح فهم خودتون صبحت کنم و سطحم رو کشیدم پایین و جوابتون دادم وگرنه که جز شما ما اینجا مشکلی و موردی نداریم همه باهم خوبیم

بعدم چه اصراری به موندن و بحث کردن داری شما

بالا دست چپ ضربدر بزن و راهت بکش و برو 

 

+همین یدونه رو جواب بدم و بعدش جواب ابلهان و ببشعوران و بی فرهنگان خاموشیست

پاسخ:
خط قرمز من عفت کلام طرف صحبتمه که دیدم تو کامنت آخرشون رعایت نکردن و منم دیگه جواب ندادم.

من مثل دلنیا روحیه ام لطیف نیست.یادته اوایل چقدر جنگ و دعوا داشتیم سر اون اخلاق و لحن زیبات؟ :))))

پاسخ:
آره. یادش به‌خیر.

تو ملزم به این نیستی که همه ی نظرات رو تایید کنی.اگر چنین بود کامنتدونی رو ازاد میکردی نه نیاز به تایید بذاری براش

هرآنچه موجب سلب آسایش و آرامشت میشه رو تایید نکن 

حتی نخونده حذف بکن 

اگر هم بیان قابلیت بلاک داره این کار رو هم بکن 

پاسخ:
درسته. 
بله داره.

چی چیو یادش بخیر

یادش به شرررر.همینطوری که الان هستی بمون

تافت بزن به خودت تو همین مقطع تاااا بی نهایت و فراتر از آن

ناموسا چه اعصابی داشتم من اون موقع هاااااا

اگه الان تو این سن و اعصاب بودم احتمالا رنده ات میکردم :|

پاسخ:
قربونت برم ^-^

زیاد زر میزنیا راضیه

پاسخ:
چتونه شماها؟ چرا عین خروس جنگی به هم می‌پرین؟

افتخار آشنایی با کدوم بی شخصیتی رو دارم؟؟؟ندیده بودمتون قبلا اینجا چون

هرچند این شگرد ها قدیمی شده

ولی خوبه ها نسرین مخاطبای جدید پیدا میکنی خاموشا روشن میشن چندشخصیتیا پیدا میشن😂

حرص نزن جانم 

شان و شعور و فرهنگ خانوادگیشون نشون میدن

پاسخ:
سارا نداشتیم بین خواننده‌ها. اصلاً چرا باید سارا از آقای میم دفاع کنه :|

خدا نکنه قربونم برییییی.بمونی برام عشقم❤❤❤❤❤

پاسخ:
❤️

واقعا لازمه توضیح بدم که سارایی وجود نداره؟

ایده اش خوب بود ولی هوشش نرسید باید اسم روتین انتخاب کنه😂

پاسخ:
تف به ریا، ولی من چون روزه‌ام نمی‌تونم حتی احتمال بدم که سارا همون آقای میمه. تهمت و سوءظن باطل می‌کنه روزه‌مو. کلی زحمت کشیدم بیدار شدم سحری خوردم :)) بذار افطار کنم بعد :دی

+ راضیه 9 نفر آنلاینن (با خودم 10 نفر) دارن دعوای ما رو تماشا می‌کنن. پناه بر خدا :))

دوتاش ساراس من روزه نیستم و کاملا کافرم الان همه اش گردن من :)))))))))))))

یکیش منم

موند چندتا؟؟؟؟

پاسخ:
این دوتا متن، خوراک مقالۀ دروغ و تقلب در گفتاره. 

چرند نگین. میم خودش هرکیه به خودش مربوطه. آی پی دارم میتونی متوجه بشی. راضیه دماغش رو کرده تو کامنتای مردم منم خواستم ادبش کنم. به تو چه آخه می پری وسط بیکار محله

در ضمن تو هم خیلی وراجی. همش کلی پست های ابزورد میذاری که دوزار نمی ارزه. خسته نمیشی انقدر تایپ می کنی؟! این کلمه رو اینجوری بنویسید اون‌یکی رو اونطوری بخونید چه دردی از ملت دوا میکنه

پاسخ:
حواسم هست که تو کامنت قبلی فیلترشکنتون روشن نبود الان روشن کردید :)

الان یه دلنیا نام میاد از سارا طرفداری میکنه :))))))

 

+ با دلنیای خودمون کار ندارما *))))

پاسخ:
می‌گم چطوره از سن و سالمون خجالت بکشیم و ادامه ندیم این بازی کثیفو؟

به حضرت عباااااااااااااااااااااااااااااااااااای خودشهههههههههههههههههههههههه

 

استیکر ترکیدن از خنده

 

دیدی بهت گفتم برو رو مخش تا لحنش بشه همون میم

دیدییییییییییییی

پاسخ:
باشه حالا قسم حضرت عباس می‌خوری چرا؟ :))

اخه باحضرت عباس رابطه ام خوبه اون دنیا دعوام نمیکنه :)))

 

باشه من دیگه با سارای میم زاده دعوا نمیکنم توام بجای اون املای کلمه ها وضعیت دلار رو حل کن شد ۴۵هزار و ۷۰۰

بااااجازهههه

پاسخ:
شاعر می‌فرماید: خوش خرامان می‌روی نرخ دلار، بالا مرو. دم به دم هر ثانیه بالا مرو :| لااقل بالا می‌ری، آروم؛ یهو بالا مرو :|

من که دیر رسیدیم

نظرات چالش برانگیز شد

می‌شد منم بیام وسط دعوا خیلی وقته دعوا نکردم:)))))))))

خدا بهتون صبر بده به دیگران ...

 

ممنون از فیلم‌های معرفی  شده 

 

پاسخ:
توی دعوا حلوا خیرات نمی‌کننا :))
فکر کنم تنها چیزی که خدا بهم زیاااااااااااااد داده همین صبره :))

البته فکر نکنم چادر خانمها در محیط عمومی منظور بوده باشه.. (در مورد دست و پا گیر نبودن لباس کار).. 

 

پاسخ:
اتفاقاً به اینم فکر کردم. اون کارگاه مختلط بود و آقایونم بودن. استاد هم مرد بود. اگه بخوایم هم لباس کار بپوشیم (بدون چادر) هم اسلامی باشیم و اسلام رو حفظ کنیم باید محیط کارو تفکیک کنیم که نه سیخ بسوزه نه کباب. یا حتی در سطوح بالاتر یه عده میان کارها رو تفکیک می‌کنن و می‌گن این کار مناسب خانوما نیست. من تفکیک محیط رو به گزینهٔ دوم (اجازه ندن اون کارو انجام بدیم) ترجیح می‌دم.

اگر از فضای هابیت خوشت اومده کتاب های ارباب حلقه ها رو پیشنهاد میکنم . فکر کنم خیلی وقت پیش در مورد یه کتاب به نام سیلمارلیون یه کامنت گذاشتم . خیلی ها میگن ارباب حلقه ها رو باید از اونجا شروع کرد ولی خب یه مقدار زبانش پیچیده است و برای حفظ سبک نویسنده همونطوری هم ترجمه شده .

 

چقدر بعضی کامنت ها عجیبن . خب کلا وبلاگ فضاش همینه . کتاب آموزشی نیست که  . اصلا وبلاگ جای یاد دادن چیز میز به مخاطب نیست. حتی جادی که خدای آموزش و مطالب مفید در ایرانه توی وبلاگش چیز خاصی یاد نمیداد . توی یوتیوب آموزش میداد .

 

حتی وبلاگ های معروفی که بعدا به کتاب تبدیل شدن مربوط به زمان های گذشته هستن . الان به ندرت کسی توی وبلاگ تولید محتوای آموزشی میکنه .

 

کلا هر کاری بکنی یه عده گیر میدن . حتی من دیدم به جادی هم گیر میدادن که تو توی فلان حوزه بهترین نیستی که داری درسش میدی و جواب جادی این بود که اگر من روی پله ی سوم باشم میتونم دست اونی که روی پله اوله رو بگیرم :)

 

حالا اونی که معتقده (از دید خودش) که توی فلان حوزه برنامه نویسی مثلا روی پله دهمه آیا میاد مسائل مقدماتی رو درس بده ؟ نه . اما گیر میده به جادی که تو چرا درس میدی ؟

 

کلا وضعیت عجیبیه . جادی بعد آزادی موقتش دو تا ویدیو آموزشی توی کانالش میذاره و میگه قبل این که برم برای اجرای حکمم دوست دارم دوره لینوکس رو تموم کنم . بعد یکی توی توییتر نوشته این کار یعنی عادی سازی شرایط :|

 

حالا چرا انقدر اسم جادی رو آوردم ؟ نمیدونم ولی ذهنم خیلی درگیرشه . خواستم بگم به اون هم گیر میدن حتی :|

 

داستان اون خره و پدر و پسره دیگه . نمیشه همه رو راضی کرد .

پاسخ:
تا ده سال پیش این ژانر نبرد خیر و شر و قدرت و حماسه رو دوست داشتم ولی الان نه زیاد. خوب بود ولی انقدر علاقه‌مند نیستم که ارباب حلقه‌هاشم ببینم :))
این نقدها شبیه اینه که بری چلوکبابی بگی چرا شما ساندویچ نمی‌فروشی، یا بری پیتزافروشی بگی غذاهای اینجا چه فایده‌ای داره و چقدر بی‌فایده‌ست.
من هیچ وقت راضی کردن شماها مد نظرم نبود. چون هر کدوم سلیقه‌ای متفاوت دارید. ما اینجا کیک شکلاتی ارائه می‌دیم، هر کی دوست نداره جمع کنه بره. بره جایی که چلوکباب می‌دن.

جادی خیلی خوبه ^-^

راستی مرجان فرساد یه آلبوم جدید داده که زیاد تبلیغش رو نکرد به خاطر شرایط . البته شاید هم اسمش رو نشه آلبوم گذاشت . کلا 4 تا آهنگه و عکس آلبوم و همه آهنگاش یه جغد خوشگله .

 

https://www.youtube.com/watch?v=1iG4tamMX-M

 

اگر آهنگاش رو دوست داشتید توی تلگرام هم مرجان فرساد رو سرچ کنید کانالش میاد و میتونید از اونجا دانلودش کنید .

پاسخ:
چه جالب. مرسی بابت معرفی‌. از کانال تلگرام دانلود کردم. بد نبود. به‌لحاظ محتوایی و وزن و قافیه این سبک رو دوست ندارم زیاد. مثلاً آهنگ هرگز نمی‌گویم نرو از هنگامه قاضیانی بیشتر موافق طبع و سلیقه‌مه تا این. یا شاهزاده رویای گلشیفته فراهانی و شهاب حسینی.
از خانوما مثال زدم که شرایط مقایسه مشابه باشه.

خب می‌خوام امروز فیلم زندگی زیباست رو ببینم...کلا پستای معرفی فیلم و کتاب رو خیلی میپسندم🌿

پاسخ:
من اگه بخوام دوباره یکی از این فیلما رو ببینم همینو می‌بینم. این فیلم رقیب فیلم بچه‌های آسمان توی اسکار بود. آخرش داورها اینو برنده اعلام کردن. من با اینکه بچه‌های آسمان رو هم دوست داشتم ولی به‌نظرم این فیلم حقش بود اسکار ببره.

اگه مهندسی و جادی رو دوست داری میتونی تمام آموزشش هاش رو از کانال تلگرام طرفداران جادی دانلود کنی چون خودش همیشه گفته که کاملا راضیه . البته توی اون کانال یکی دو تا اموزش غیر مرتبط و تبلیغ هم هست اما اکثر مطالبش مربوط به جادیه . البته جادی یه سری ویدیو هم توی یوتیوب داره که اونا توی کاناله نیست . البته جادی بارها گفته میتونید از هر جایی ویدیوهای یوتیوبم رو ببینید ولی خب طرفدارا از یوتیوبش میبینن که درامدزایی هم بشه 

 

یکی از جمله های خفن جادی (ع) : ابنطوری نیست که شما پیر بشید و بعدش دیگه چیز جدیدی یاد نگیرید بلکه انقدر چیز جدیدی یاد نمیگیرید که پیر میشید :)

پاسخ:
یادگیری بدون اینکه ازش استفاده کنی فایده‌ای نداره. فرضاً من تا آخر عمرم در حال یاد گرفتن زبان‌های مختلف باشم و موقع مرگ هم همۀ شش‌هزارتا زبان موجود دنیا رو یاد گرفته باشم. خب که چی؟ ولی اگه فقط دو سه موردشو یاد بگیرم و استفاده کنم (برای ارتباط با مردمش، برای ترجمۀ متونش یا هر کاربرد دیگه‌ای) بهتره. در مورد خودم این احساس رو دارم که سی سال اول زندگیم رو فقط یاد گرفتم. از راه رفتن که احتمالاً اولین چیزی بود که یاد گرفتم تا سیو کردن ویدئو از اینستا که همین پریروز یادم گرفتم :دی ولی کم پیش اومده استفاده کنم آموخته‌هامو. در بهترین حالتش چیزایی که یاد گرفتم رو انتقال دادم. شبیه کاری که جادی می‌کنه. این انتقال کمترین استفاده از آموزه‌هاست. ایدئالم اینه که از سطح یاد دادن هم فراتر برم و به کار بگیرم.
۱۴ بهمن ۰۱ ، ۰۷:۳۰ پلڪــــ شیشـہ اے

سلام سلام. 

ان شاءالله یه روز ببینمشون. چندتا انگشت شمارشو دیدم.

ذهن زیبا رو توی بارداری دیدم. خیلی حالم بد شد. یه حس خوفی بهم دست داد. ولی جدا موضوعش جالبه.

هابیت و ارباب حلقه ها و امثالشو قبلا دیدم. بچه تر بودم اینا واسم جذاب بود. الان انگار تو فضاش نیستم. البته همون وقتا هم از جک و جونورهای ارباب حلقه ها چندشم میشد، شب کابوس شون رو میدیدم.

پاسخ:
سلام سلام
من چون قبلاً راجع به ذهن زیبا چیزی نخونده بودم، تا اواخر قصه فکر می‌کردم حق با اونه و راست میگه. وقتی فهمیدم منم ترسیدم.

اون جک و جونورا اصلاً و ابداً برای من قابل هضم نبودن :| برای همین هری پاتر رو هم تا حالا درک نکردم. ذهنم واقع‌گراست. با تخیلیا زیاد حل نمی‌کنم.
کسی که پا منبر پناهیان و آخوندها میشینه و همیشه هم رای داده و قبلا گفته که رهبر خیر و صلاحم رو میخواد خودش از حامیان حکومته. الکی ادای طرف مردم بودن رو در نیار
پاسخ:
چند پست قبل‌تر زندگی‌نامۀ شهید سلیمانی رو هم ذیل پست «قابلی» معرفی کردم. اونو از قلم انداختید. اونم اضافه کنید به بار گناهانم.

فقط جسارتاً اون جملۀ «خیر و صلاحم رو می‌خواد» برداشت خودتون بوده یا واقعاً جایی گفتم همچین حرفی رو؟

این کانال یوتیوب ایرانی خیلی خوبه . کتاب ها ها رو نقد و بررسی میکنه . اتفاقا نوجوون هم نیست . توی یکی از ویدیوهاش گفت 25 سالشه  یا همچین چیزی . تازه شروع کرده به خوندن هری پاتر و دو جلد اولش رو بدون لو دادن داستان بررسی میکنه . اگر خواستی ببین شاید نظرت عوض شد ولی اگر هم نظرت عوض نشد کلا برای بقیه کتاب ها کانال خوبیه

 

https://www.youtube.com/watch?v=_vf5mesezn4

پاسخ:
چه جالب. ملت چقدر فعالن. من فکر نکنم برسم. چند ساله تصمیم دارم یه بار دیگه فیلمای هری پاترو ببینم هنوز حس و حالش پیش نیومده. قبلاً هم هر چی دیدم یادم رفته. الانم که درگیر پروپوزال نوشتن و رساله نوشتن و سر و کله زدن با برندها هستم.

وقتی کار رساله تون تموم شد اگر شد یه خلاصه ای چیزی ازش بذارید اینجا . بدم نمیاد یه نگاه بکنم ببینم کلا با اسم برندها چه کار میشه کرد . البته توی یوتیوب ویدیو در مورد انتخاب اسم برند برای بیزینس دیدم ولی نمونه ایرانی اش رو ندیدم

پاسخ:
آره، حتماً. ولی طول می‌کشه دفاع کنم. شاید تا اون موقع وبلاگم نباشه. شایدم مثل خیلیای دیگه اون موقع این وبلاگ رو ترک کنید و نخونید دیگه. اگر خواستید ایمیلتونو خصوصی بذارید، هر موقع تموم شد می‌فرستم براتون.
۱۵ بهمن ۰۱ ، ۰۹:۰۲ محسن رحمانی

بابا صلوات بفرستید چرا اینقدر باهم دعوا میکنید ؟امام علی (ع) میگه شب یکیو مست دیدین فرداش دیدینش به روش نیارین شاید توبه کرده باشه .بعد شما میاید همدیگرو‌تخریب میکنید؟ با آبروی هم بازی میکنید؟ نکنید گناه بزرگیه . با آبروی هم و‌با آبروی کسی بازی نکنید . 

پاسخ:
کدوم گناه؟ چه توبه‌ای؟ پشیمونی برای چی؟ :)) چه ربطی به موضوع دعوامون داره این حدیث؟ همدیگه رو تخریب نکردیم که! ایشون داشتن انتقاد می‌کردن، ولی انتقادشون بی‌جا بود.
۱۵ بهمن ۰۱ ، ۱۱:۱۳ محسن رحمانی

اولش نقد بود بعدش به دعوا کشید .

 

پاسخ:
بازم همچنان دعوامون ربطی به گناه و توبه و بردن آبرو نداشت.

وای ...من زندگی زیباست رو دیدم...عالی بود...😍

 

پاسخ:
اوایلش برای من جذاب نبود ولی کم‌کم احساس کردم خیلی خوبه و نظر نهاییم این بود که عالیه!

موسیقی فیلمش هم عالی بود

دوست داشتی از اینجا اجراش رو ببین:

https://aspb3.cdn.asset.aparat.com/aparat-video/d5588eafe444de63cb5ed729d8cc7fa312483042-480p.mp4?wmsAuthSign=eyJhbGciOiJIUzI1NiIsInR5cCI6IkpXVCJ9.eyJ0b2tlbiI6ImRkNDBmZmFjNjVlYjAyM2FiN2M2NTQxOTNmZGFmYjY0IiwiZXhwIjoxNjc1NTMxMDc5LCJpc3MiOiJTYWJhIElkZWEgR1NJRyJ9.NFDoHLutOYjUsV3sv-3Qi_bzeYUno2mIm65sgoowfrY

 

پاسخ:
متشکرم ^-^
۱۶ بهمن ۰۱ ، ۰۰:۴۴ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

 

ولی این وبلاگ از مفیدترین وبلاگ‌هایی بوده که طی این چند سال دنبال کردم.

 

پاسخ:
شما هم بدون تعارف یکی از خوانندگان خوب اینجا بودید و هستید و از آشنایی باهاتون خوشحالم و خدا رو شکر
۱۶ بهمن ۰۱ ، ۱۵:۱۴ حسین برنامنش

خب گویا وقت پیدا شد:)

 

خب گیریم که فهمیدید به چه دردی میخوره؟

پاسخ:
متوجه منظورتون نشدم.

سلام :)

یه دانستنی :))

اون اجرای آهنگ شهزاده رویای من برای گلشیفته فراهانی و شهاب حسینی نیست

حامد فولاد قلم با همراهی خانم راز خوندتش

اینجا میتونید توضیحات آهنگ در پادکست مترونوم رو ببینید و بشنوید

https://metronom.co/shahzadeh_roya/

 

+کلا هم پادکست خوبیه :))

پاسخ:
سلام
نمی‌دونستم. مرسی حتماً گوش می‌دم.
پس چرا انقدر شبیه صدای اون دوتاست؟ باید توضیحاتشو گوش بدم ببینم قضیه چیه 

«زندگی زیباست»، «زندانیان» و «موآنا» رو دیدم و هر سه تا رو برای تماشا کردن تأیید می‌کنم. 

 

صرفا پیشنهاد: لیست می‌تونست منظم تر نوشته بشه. یک طبقه‌بندی‌ای داشته باشه. 

پاسخ:
پیشنهاد به‌جا و درستیه. ولی همهٔ اینا باهم تو یه فولدر بودن و اسم فولدر رو هم گذاشته بودم پیشنهاد دوستان. تقسیم‌بندی خاصی هم قبل از دیدنشون نکرده بودم. هر کدوم رو می‌دیدم یا می‌شنیدم اسمشو یادداشت می‌کردم و از لپ‌تاپم پاک می‌کردم. بعد از دیدن هم معیار خاصی برای دسته‌بندی به ذهنم نرسید جز اینکه سال تولید و کشور سازنده‌شو بنویسم.
۲۲ بهمن ۰۱ ، ۱۸:۱۲ آقای فِلینت

اعتراف میکنم ، این پست را که واگشودم !

ابتدا از صدر به ذیل پست که نگاهی نمودم ، تعداد نظر ها ، نظر من را هم جلب نمود و از ابتدا تا انتهای نظرات را به جای پست شما خواندم :)

کلا اصل داستان توی پست های شماست :))

خود پست ها حاشیه اس!

 

کلا من از وبلاگ شما خیلی خوشم میاد و عموما هم می خونم ولی اگر نظر نمی ذارم پای نخوندن نذارید.

 

# اصلاح نوشتاری این نظر من هم پای خودتون :))

پاسخ:
خیلی ممنونم بابت وقتی که می‌ذارید و می‌خونید. همیشه این بازخوردها راهنما و راهگشا و مفید بودن برام.